eitaa logo
عطرخاص
977 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
13 فایل
اَللَّھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
به محسن گفتم: خدا آخر و عاقبت ما را هم به خیر کنه. گفت: چرا میگی آخر و عاقبت؟ چرا نمیگی الان؟ فردا برای عاقبت به خیری دیره، همین الان از خدا بخواه شهید بشی. 🖍 میلاد ملک زاده همکار شهید محسن حججی 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حکومتی که #حقوق_مردم را رعایت نکند سقوط می‌کند! 🎙 #رحیم‌پور_ازغدی: 💬 امام علی(ع) می‌فرمایند هر دولت و حکومتی که حقوق مردم را رعایت نکند سقوط می‌کند. 💬 فرق امام علی(ع) و معاویه در عدالت و نحوه حکومت بود وگرنه معاویه هم می‌گفت نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج بروید و خودش مسابقات قرآن برگزار می‌کرد. 💬 فیش‌های حقوقی ۷۰ میلیونی و ۱۰۰ میلیونی را می‌بینیم، می‌گوییم این خیانت است و باید آن‌ها را محاکمه و اخراج‌ کنید؛ می‌گویند با استناد به کدام ماده قانونی؟ نادان‌ها! با استناد به اصل #انقلاب. 💬 نمی‌فهمید ساده‌زیستی مسئولین جزو اصول این انقلاب است؟ یک وقتی در جمهوری‌ اسلامی مسئولان افتخار می‌کردند که ادای گداها را در بیاورند. 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،وظایف طلاب در عصر غیبت.mp3
17.86M
🎤 🔊 #استادرائفی_پور 📝 « وظایف طلاب در عصر غیبت » 📅 ١۵ بهمن ٩٧ - تهران 📡 @atrekhas 🇮🇷
از وقتی فهمیدم بار دار شدم شش دانگ حواسم را جمع کردم، دیگر مواظب بودم کجا بروم کجا نروم.چه لقمه ای بخورم چه لقمه ای نخورم.چه حرفی را بزنم چه حرفی را نزنم. میدانستم همه اینها روی بچه تاثیر دارد. همان ایام سه بار قرآن را ختم کردم. مرتب هم میرفتم روضه سید الشهدا علیه السلام. دلم میخواست از همان اول عشق به قرآن و امام حسین علیه السلام برود توی گوشت و خون این بچه... 🖍 خانم زهرا مختارپور مادر شهید محسن حججی 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،استادرائفی پور،بکائین تاریخ.mp3
4.27M
🎤 🔊 #استادرائفی_پور « بکائین تاریخ » 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نریمانی خیلی وقته پای دلم پیش تو گیره 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطر1و1
🔴علی علیه السلام و محرومان🔴 ▪ایثار خاندان نبوت : شب فرا رسید، هنگام نماز عشاء بود، مسلمین در مسجد مدینه برای ادای نماز با پیامبر(ص) جمع شده بودند، نماز عشاء به جماعت خوانده شد. پس از نماز، هنوز صف های نماز برقرار بود که مردی از میان صف برخاست و به حاضران گفت: «من مردی غریب و گرسنه هستم، از شما تقاضای غذا دارم.» پیامبر(ص) فرمود «از غربت و غریبی، سخن مگو که با یاد آن رگ های قلبم بریده می شود، بدان که افراد غریب چهار عدد هستند: 1- مسجدی که در میان قبیله و قومی باشد؛ ولی در آن نماز نخوانند. 2- قرآنی که در دست مردم باشد و آن را نخوانند. 3- دانشمندی که در میان جمعیتی قرار گیرد؛ ولی مردم به او بی اعتنا باشند و او را تنها بگذارند. 4- اسیری که در میان کافران خدانشناس باشد.» سپس پیامبر(ص) رو به به جمعیت کرد و فرمود: «کیست در میان شما که عهده دار مخارج زندگی این مستمند شود تا شایسته بهره مندی از فردوس بهشت گردد؟» در میان جمعیت، امام علی(ع) برخاست و اعلام آمادگی برای رسیدگی به امور آن فقیر کرد، دست فقیر را گرفت و به خانه اش برد، و جریان را به فاطمه (س) گفت. در خانه غذایی جز به اندازه یک نفر نبود با این که علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان گرسنه بودند و علی(ع) در آن روز، روزه بود و هنگام افطار، نیاز به غذا داشت. فاطمه (س) جریان را به عرض علی(ع) رساند، در عین حال، علی(ع) فرمود: «آن طعام را حاضر کن.» فاطمه (س) غذا را حاضر کرد، علی(ع) به آن غذا نگاه کرد، دید کم است، با خودش گفت: «اگر از آن غذا بخورم، مهمان سیر نمی شود، و چنانچه از آن نخورم، مهمان هم از آن غذا نخواهد خورد.» (و یا غذا برای مهمان ناگوار خواهد شد.) طرحی به نظر علی(ع) رسید و آن این بود که به فاطمه (س) آهسته فرمود: «چراغ را روشن کن؛ ولی در روشن کردن چراغ، دست به دست کن و طول بده، تا مهمان از غذا بخورد و سیر شود.» و خود علی(ع) نیز دهانش را می جنبانید و وانمود می کرد که غذا می خورد و فقیر بی آن که متوجّه شود، به طور کامل غذا خورد و سیر شد و کنار نشست و باز از غذا ماند، خداوند به آن غذا برکت داد، همه افراد خانواده از آن غذا خوردند و سیر شدند. صبح وقتی که علی(ع) برای ادای نماز به مسجد رفت، پیامبر(ص) از او پرسید: «با مهمان چه کردی؟ آیا غذایش دادی؟» علی(ع) فرمود: «آری! سپاس خداوند را که کار به نیکویی انجام شد.» پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «خداوند به خاطر مهمان نوازی تو و اشتغال به چراغ و نخوردن غذا تعجب کرد و جبرییل، این آیه را در شأن شما خواند: «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»: «آن ها، تهی دستان را بر خودشان مقدم می دارند، اگر چه نیاز سخت به آن (غذا) داشته باشند.» 📚علی علیه سلام و محرومان ✍🏻عباس عزیزی‏ 📡 @atre1o1 🇮🇷
برای آموزش به شیراز آمده بودیم، در طول دوره سهمیه داشتیم یک بارخانواده خودمان را به شیراز بیاوریم. محسن گفت : پسر بزن از دوازده فروردین ! گفتم:آدم حسابی چرا توی تعطیلات! بگذار بعد سیزده ... خیلی به دست و پای محسن پیچیدم تا دلیلش را گفت آن سال وفات حضرت ام البنین (علیهاسلام) و سیزده بدر افتاده بود در یک روز . نمیخواست در جمع فامیل باشد تا روز وفات مجبور به گشت و گذار باشد. 🖍 رسول سلیمان نژاد هم رزم شهید محسن حججی 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب در کلاس خارج فقه: 🔹اگر آمریکا حرف خودش را پس گرفت و معاهده درباره هسته ای را که نقض کرده، توبه کرد و برگشت به این معاهده و عضو این معاهده شد، مانند بقیه کشورها که با ایران مذاکره می کنند. #ولایت #برجام 📡 @atrekhas 🇮🇷
سردار کارگر:حذف نام شهدا از کوچه‌ها سهوی بوده است رئیس ستاد مرکزی مراسم بزرگداشت هفته دفاع‌مقدس: 🔹حذف نام شهدا از کوچه‌ها کاری سهوی بوده است و کسی در جمهوری اسلامی ایران درباره نام شهدا نمی‌تواند عمدا چنین کاری انجام دهد. 🔹البته این تصمیم مقداری کج سلیقگی بوده است. ما تذکرات لازم را داده‌ایم. 🔹کسی جرأت نمی‌کند در جمهوری اسلامی ایران در رابطه با دفاع مقدس و شهدا چنین کاری را عمدا انجام دهد. اگر هم کسی شیطنتی کند ملت ما هوشیار هستند. 📡 @atrekhas 🇮🇷
بی انصاف چه کسی است؟ آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا_علیه_السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف می فروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار “بی انصافی” ست. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است کفش هایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج می شد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهان مبارکش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت میدانی تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت:بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود... 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان صریح و کمتر شنیده شده استاد 🎥 #رائفی_پور 🔺چرا رهبری برجام را آتش نزد؟ 🔺چرا ترامپ بابت هدف قرار ندادن هواپیمای سرنشین دار آمریکایی از ایران تشکر کرد؟ 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،استاددارستانی،واقعاًما نوکر امام حسینیم.mp3
9.72M
🎤 🔊 #استاددارستانی واقعا ما نوکر امام حسینیم؟! دسته بندی نوکرای اباعبدالله 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر1و1،نریمان پناهی،تنها و بی کس بین آن ویرونه.mp3
4.83M
🎤 🔊 #نریمان_پناهی تنها و بی کس بین این ویرونه ها وای 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نریمانی سینه می زنیم یه عمری واسه ی همین که پیش نگاه بی بی بخوریم زمین 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،نریمانی،عشق یعنی محافظ علم باشم.mp3
1.51M
🎤 🔊 #نریمانی #عشق یعنی محافظ #علم باشم #عشق_یعنی تو #روضه غرق غم باشم 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،نریمانی،غم از دلم نمی بره بی تو.mp3
3.88M
🌹 #نریمانی غم از دلم نمی بره بی تو 📡 @atrekhas 🇮🇷
عطر1و1،میرداماد،بابا روی دامانم سرداری.mp3
1.94M
🎤 🔊 #میرداماد 🌹 #بابا روی دامانم 🌹 #سر داری 📡 @atrekhas 🇮🇷
محسن با لباس نظامی آمده بود. دستی به شانه اش زدم و گفتم:زود این ستاره ها را زیاد کن که سرهنگ بشی . گفت:آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه. ستاره های سر شونه میاد و می ره... 🖍 محمد ناصحی دوست شهید محسن حججی 📡 @atrekhas 🇮🇷
◾حسین علیه السلام و دست و سینه زائرش : سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (داندانساز) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان نقل می کند، از آن جمله می گوید: عده ای از بازرگانان هند و (بت پرستان) به حضرت سید الشهدا معتقدند و برای برکت مالشان در سال مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف می کنند. بعضی از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان شربت و فالوده و بستنی درست می کنند و خود به حال عزا می ایستند و از عزاداران پذیرایی می کنند و بعضی از آنها مبلغی به شیعیان می دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند. یکی از آنان هر ساله همراه سینه زنها حرکت می کرد و با آنها سینه می زد. چون مُرد، بَنا به رُسوم مذهبی خودشان بدنش را در آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قسمتی از سینه اش که آتش آن دو عضو را نسوزانید. بستگان وی آن دو قطعه را به قبرستان شیعیان آوردند و گفتند: این دو عضو از آن حسین شماست. جایی که آتش جهنم که قابل مقایسه با آتش نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام می گردد، پس نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوی به خواست آن بزرگوار جای تعجب نیست. 📕 داستانهای شگفت. 📡 @atrekhas 🇮🇷
🏴پاداش پذیرایی از عزاداران امام حسین علیه السلام: صاحب کتاب اسرار الشهادة با واسطه معتبر از یکی از شاگردان مبرز بحرالعلوم به نام شیخ حسین معروف به ابن نجف تبریزی نقل می کند که: نزدیکی های غروب آفتاب در وادی السلام بودم و قصد داشتم به نجف اشرف بروم. ناگهان دیدم جمعیتی سواره می آیند و در جلوی ایشان سواری بود در نهایت جمال و جلال. چون به من رسیدند دو نفر از ایشان را شناختم از این جهت نزدیک رفته، به آن دو سلام کردم و نامشان را بر زبان جاری نمودم. آنها جواب مرا دادند و گفتند: ما آن دو نفر نیستیم، بلکه همه ما از ملائکه ایم؛ مگر آن شخص مقدم که روح انسان صالح از اهالی اهواز یا هویزه است و ما مأموریم به استقبال او برویم؛ تو نیز همراه ما بیا. من هم قبول کردم و با ایشان حرکت نمودم. ناگهان خود را در مکانی وسیع یافتم که آب و هوای آن در خوشی نمونه بود. سپس ملائکه پیاده شدند و یکی از ایشان رکاب آن شخص اهوازی یا هویزه ای را گرفت و پیاده نمود و او را مکانی که از فرشهای قیمتی پوشیده بود نشاند. در این مجلس بوی گلها و عطرهای گوناگون به مشام می رسید؛ چلچراغها و مشعل ها همه جا را نورانی کرده بودند و نعمتهای بهشتی در این مجلس جمع بود. آن شخص را در صدر مجلس نشاندند و اعزاز و اکرام بسیار کردند و سفره ای شاهانه با میوه ها و غذاهای گوناگون گستراندند. او شروع به خوردن نمود و مرا هم دعوت کرد. سپس گفت: ای مرد صالح چه می بینی؟ گفتم: درجه بلند و عطای عظیم خداوند را بر تو. گفت: می دانی کلام عمل تو باعث شد، این راز بر تو مکشوف گردد، با اینکه این گونه رموز را معمولاً فاش نمی کنند؟ گفتم: نمی دانی. گفت: پدر تو مقدار دومن گندم از من طلبکار بود و چون خداوند عزوجل می خواست مرا در درجات بالاتر قرار دهد و نعمت خود را بر من تمام کند، روح مرا به تو نشان داد تا اینکه یا مرا حلال نمایی یا اینکه حقت را بگیری. گفتم: من حقم را می خواهم. در این هنگام یکی از ملائکه گفت: عبای خود را پهن کن. من عبای خود را پهن کردم. در عبای من گندم ریخت و گفت: عبایت را جمع کن که حقت به تو رسید. وقتی عبایم را جمع نمودم، از آن جماعت هیچ اثری ندیدم ولی عبا پر از گندم بود. عبا را جمع کرده، به نجف اشرف رفتم و تا وقتی که سر آن فاش نشده بود، هر مقدار می پختم کم نمی شد، تا اینکه سر آن فاش شد و دیگر از آن چیزی ندیدم. گفتنی است که آن شخص اهوازی یا هویزه ای، عالم یا سید نبود؛ بلکه مردی عادی بود که سه خصوصیت مهم را دارا بود: 1 - محبت شدید به اهل بیت علیه السلام؛ 2 - کاسب بود و از راه کسب حلال منزل را دارا می نمود؛ 3 - زاید بر مخارج سال خود را صرف خیرات و تعزیه سید الشهداء علیه السلام می نمود و در ایام عاشورا به عزاداران غذا می داد، محبت می کرد و با آب و... از اهل مجلس پذیرایی می کرد... 📕دراالسلام عراقی، ص 432. 📡 @atrekhas 🇮🇷
با محسن از بازار مشهد رد میشدیم ، خانم بی حجابی را دید. سرش را پایین انداخت و گفت : خواهرم جلوی امام رضا حجابت را رعایت کن . با آرنج به پهلوش زدم گفتم مارا میگرن و تا حد مرگ میزنند . کوتاه بیا نبود گفت: آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه. خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست... 🖍 غلامرضا عرب همکار شهید محسن حججی 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا