eitaa logo
عطرخاص
945 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
13 فایل
اَللَّھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم به ارتش سبز پوش یمن👏 سالها بود سربازان یمن را پابرهنه و دست خالی می دیدیم ولی به مدد الهی دیگر این ارتش، ارتش سابق نیست ان شالله در ماه‌های آتی خبر خوش آزادی یمن را خواهیم شنید✌️ 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صاحب نفس
🌺 در آغوش امام زمان (عج) 🍃 بعد از اینکه محمدرضا به شهادت رسید، تا مدت ها نوارهای روضه و مداحی او را پخش می کردیم که همه را به (عج) می خواند.. ☘ یک شب او را خواب دیدم، خیلی نورانی و خوشحال بود، پرسیدم، محمد رضا تو که این همه در دنیا برای امام زمان خواندی توانستی او را ببینی؟ ❤️خندید و گفت، من حتی آقا را در آغوش گرفتم... 🌹 🥰 😘 ☝️ @saheb_nafas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
🖼 🔹کاریکاتوری که آلمانی‌ها از شکست و خروج او از کاخ سفید منتشر کردند❗️ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صاحب نفس
4_5825633403378075062.mp3
1.83M
🔊 🎙 ماجرای شنیدنی داستان زیبا وشنیدنی شب اول قبر 📥 حجم 2 مگابایت 🥰 😘 ☝️ @saheb_nafas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطر1و1
🍃💚﷽💚🍃 به روایت شاهد زنده علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.پرسیدند چرا این طور شده ای؟در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد. @atre1o1 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرف های خصوصی
📱 می‌گویند این پدر ۱۴۲ تماس ناموفق با فرزندش داشته... و بعد چنین پیامکی برایش فرستاده... 💢 حسی به من می‌گوید این پیامِ آن امام غائب، به ما فرزندان فراموش‌کار نیز هست که بارها سراغمان را گرفته و جوابش را نداده‌ایم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرف های خصوصی
نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های مرد رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند اما شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شان من نیست که اینان را ناامید برگردانم! یا صاحب الزمان! مدت‌هاست در بساط شما خودم را خاک‌مالی کرده‌ام! گاهی در نیمه‌ی شعبان، گاهی در محرم ؛ در عزای جدّ مظلومتان، گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ام! تباکی کرده و پیراهن سیاه به تن کرده وخود را به عزاداران با اخلاصتان شبیه کرده ام . خودم می‌دانم کاری نکرده‌ام ؛ ولی خوب یاد گرفته‌ام خودم را خاک مالی کنم و در صف، منتظر بمانم تا دستمزد دریافت کنم. می دانم که شما کریم از اولاد کریمانید ، و با کریمان کارها دشوار نیست . ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر، این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه! از همان نگاه‌ها که به کارکرده‌های با اخلاص‌تان می‌کنید! 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطر1و1
👇🏼👇جوانی موبایلش را که کنار قران گذاشته بود یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قرآن سوالی ازموبایل می کنه " 👇 * چرا اینجا انداختنت ؟ 🌸🌸🌸🌸 📱موبایل: 👇 این اولین بار است که منو فراموش می کنه 📖قرآن : 👇 ولی منو همیشه فراموش می کنه 📱موبایل: 👇 من همیشه با اون حرف می زنم ،اونم با من 📖قرآن: 👇 منم همیشه با اون حرف می زنم ولی آن نه گوش می ده و نه با من حرف می زنه * 📱موبایل:👇 آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم.. 📖قرآن: 👇 منهم پیام و بشارتهایی دارم و وعده های زیبا دادم ولی فراموشم می کنند* 📱موبایل: 👇 از من امواج و مطالب زیادی خارج می شه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمی کنه.. 📖قرآن: 👇 ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ،از من دوری می کنه 📱موبایل: 👇 از کیفیت من پیش دوستاش تعریف می کنه 📖قرآن: 👇 من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمی شه از من پیش دوستاش تعریف کنه.. دراین بین صدای پا ی جوان آمد که " موبایلم یادم رفته " 📱موبایل: 👇 با اجازه شما ،اومد منو ببره ، من که گفتم بدون من نمی تونه زندگی کنه.... 📖 قرآن"👇 منهم قیامت به خدایم شکایت می کنم وعرضه می دارم (("یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا ")) ((ای مسلمانان والله قرآن محجور مانده... در نشر این پیام کوشا باشید..)) ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا