هدایت شده از استیکر1و1
اينقدر گريه نكن هيچ كسی آبت نميده
غير تير حرمله هيچ كی جوابت نميده
مادرت شير نداره تو. اينو خوب ميدونی
چرا هی زبونتو دور لبت ميگردونی
آسمون ابری شده يا چشم من تار ميبينه
بارونه يا اشك تو كه روی لبهام ميشينه
حاجی شيش ماهه ام بابا تو شرمنده نكن
چو گلوت تير می خوره بروی من خنده نكن
برای دست و پازدن بزار برات چاره كنم
راحت ميشی تا بند این قنداقه رو پاره كنم
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماینده مجلس افغانستان پس از شهادت قاسم سلیمانی:
قاسم سلیمانی بزرگترین جنایت را در افغانستان کرد؛
کاش قاسم سلیمانی داشتید که با این خفت پا به فرار نگذارید.
هدایت شده از صاحب نفس
از تيرهای حرمله يک تير مانده بود
آن هم نشد حرام...بماند بقيه اش
هرکس ک زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام...بماند بقيه اش
شمشيرها تمام شد و نيزه ها تمام
شد سنگ ها تمام...بماند بقيه اش
گويا هنوز باور زينب نمی شود
بر سينه امام؟...بماند بقيه اش
پيراهنی که فاطمه با گريه دوخته
در بين ازدحام...بماند بقيه اش
راحت شد از حسين همين که خيالشان
شد نوبت خيام....بماند بقيه اش
رو کرد در مدينه که يا ايّها الرسول
يا فاطمه! سلام...بماند بقيه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام...بماند بقيه اش
سر رفت، آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پيکر امام... بماند بقيه اش
بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو
من ميروم به شام...بماند بقيه اش
دلواپسم برای سرت روی نيزه ها
از سنگ پشت بام...بماند بقيه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام...بماند بقيه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام...بماند بقيه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام...بماند بقيه اش
قصه به "سر" رسيده و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقيه اش
🥰 #صاحب_نفس 😘
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
▪️ از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته، برگشته، فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛ شما یک عباس میخواهید که دلتان نه به قوّت بازویش، که به استحکام دلش گرم باشد.
▫️ یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد، عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش، به یاریش، به جان نثاریش. که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک!
🔆 عباسی که با وجودش، به سیصد و اندی نفر که هیچ، به سیصد و اندی هزار نفر هم بینیاز باشید. که وقتی به صورتش، به قد و قامتش، به دستِ ادبِ روی سینهاش مینگرید؛ لبخند بزنید حتی در میان معرکهی مصیبت و اندوه.
🔻شما کسی را خواهانید که همچون عباس، علمدارتان باشد. سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد. قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد. کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد. از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد. ساقیِ جان و دلِ تشنه و منتظرتان شود.
🔹 شما منتظر عباسها هستید و ما در تقلای عباس شدن...
#آقاۍخوبےها
#خصوصی
https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از استیکر1و1
#مناجات_با_امام_زمان_عج
هدیه به حضرت ولیعصر عج
مگذار که در حسرت دیدار بمیرم
از دوری و از غصه ی بسیار بمیرم
اینگونه حزین گشته ام و زار خدایا
سخت است برایم که چنین زار بمیرم
تبدار شدم از غم و هجران فراقش
حیف است که با این تن تبدار بمیرم
از عشق فقط آه و شرر مانده برایم
ترسم که من از آه شرر بار بمیرم
جانی بده آقا تو به این جسم ضعیفم
تا در ره عشق تو دو صد بار بمیرم
گر جان ندهم از غم و هجران تو دلبر
بی شک به تو ای شاه ؛ بدهکار بمیرم
هر روز شنیدم زعدو طعنه ی بسیار
آخر من از این طعنه ی اغیار بمیرم
آقا تو فقط آگهی از بار گناهم
راضی مشو هرگز که گنهکار بمیرم
من مهر تو دارم به دلم یوسف زهرا
بر من نظری کن که چو تمار بمیرم
من نام تو را میبرم ای وارث حیدر
ساکت نشوم گرچه سر دار بمیرم
هر لحظه فقط روی لبم ذکر تو باشد
ای کاش که با این همه تکرار بمیرم
من بوسه زنم بر علم و پرچم مشکی
عشق است که با ذکر علمدار بمیرم
با چشم پر از اشک نویسد چو حبیبت
ای کاش ببینم رخ دلدار ؛ بمیرم
حبیب اصفهانی
🤲 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃
🚀 @stickernew 🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
⚫چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند؛
روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) تاختن؟!
🌺حدود هشتاد سال پیش
یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...
✔دهه اول محرم بوده،
به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود.
آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى روضه اش تمام مى شود؛
بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🍂نقل می کند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم؛
و سوار بر الاغ شدم و رفتم.
برف سنگينى مى آمد.
مقدارى كه آمدم احساس کردم؛
گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من دارد مى آيد.
☘حدس زدم یه نفر از روستا آمده مراقب من باشد.
🌺بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:
« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🌺گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🌺گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🌺آن آقا گفتند:
« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم:
«بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم.
باز آن آقا گفتند:
« آسيد مصطفى!
آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را منهدم كند؟»
🍃 گفتم:
بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🌺گفت:
« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:
من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
🌺گفت:
« چطور؟
اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است؛
و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود؛
اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت؛
ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند؛
تا قبر را از بين نبرند؟!»
✔آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد!
اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است!
داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
🔆گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد؛
و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:
« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🌺گفتند:
« چى هست؟»
🔸گفتم:
« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند؛
كه هر چه دارند را براى خدا بدهند؛
حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط،
و خودشان اجازه دادند؛
و خودشان خواسته بودند؛
كه اسب بر بدن مبارکشان برود.
خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
🔥اما در جريان متوكل،
اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🌸نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود؛
از اول خود حضرت مى خواستند؛
آثارشان محفوظ بماند؛
تا مردم به اين وسيله بهره ببرند؛
و مقرّب به خدا شوند».
⚘آن آقا كه پشت سر بود؛
فرمود:
« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید:
بعد پشت سرم را نگاه كردم؛
ديدم هيچ كسى نيست؛
حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...
❤️💚❤️فهمیدم آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده اند.❤️💚❤️