eitaa logo
صلوات ((عطرصلوات))
108 دنبال‌کننده
88 عکس
313 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرف های خصوصی
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت دوم 🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم. ⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت. ✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 بله آقا، تنهایم! ▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم. آقا نشست و فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کرده‌ای! این‌جا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!» ▫️ بعد فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاورده‌ام.» ▫️ فرمود: 🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!» ☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت‌ کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم. نوشیدند و فرمودند: 🔶 «شما هم بفرمایید!» ▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت. در این‌وقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایت‌های قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همان‌جا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم. من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در این‌وقت آقا به آنان فرمود: 🔶 «شما بروید!» ▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند. در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سه‌بار فرمودند: 🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!» ▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم: 🔹 از چه جهت؟ ▫️ فرمود: 🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمی‌آید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.» ▫️ بعد فرمود: 🔶 «دلت می‌خواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ فرمود: 🔶 «برخیز و غسلی به‌جا آور و وضو بگیر!» ▫️ عرض کردم: 🔹 هوا طوری است که نمی‌توانم با آب سرد غسل کنم. ▫️ فرمود: 🔶 «من بیرون می‌روم، تو آب را گرم کن و غسل نما!» ▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم. چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند: 🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که می‌گویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت‌] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.» ▫️ و بعد از نماز فرمودند: 🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را می‌خوانم. تو هم با من بخوان!» ▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو می‌ریخت. هر جمله‌ای را که می‌خواند، در ذهن من می‌ماند و من فورا آن را حفظ می‌کردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد. من با اینکه با کتاب‌های دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند: 🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمی‌تواند آن را بخواند و از یاد تو نیز می‌رود!» ▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمه‌ای از آن در ذهن من باقی نماند. (ادامه دارد) کانال ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
۰✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت سوم ▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم: 🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من می‌گویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است. ▫️ فرمودند: 🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمی‌رود!» ▫️ عرض کردم: 🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل‌ محمّد (ص) به فریاد می‌رسند.» ▫️ پرسیدم: 🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف می‌آورند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!» ▫️ من با همه این نشانه‌ها و قرینه‌ها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشسته‌اند. دوباره پرسیدم: 🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات می‌آیند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری!» ▫️ عرض کردم: 🔹 کجا می‌روند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «جبل الرّحمه» ▫️ دوباره عرضه داشتم: 🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را می‌بینند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «می‌بینند امّا نمی‌شناسند!» ▫️ عرض کردم: 🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر می‌زنند و عنایتی می‌کنند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده می‌شود، می‌آید.» ▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤال‌ها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج می‌گزارید؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 خیر آقا جان! ▫️ فرمودند: 🔶 «می‌شود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به ‏ من مرحمت کردند و فرمودند: 🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!» ▫️ پرسیدم: 🔹 آقا نام پدر شما چیست؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «حسن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 نام خودتان چیست؟ ▫️ فرمود: 🔶 «سیّد مهدی!» ▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. ✨ در این‌وقت، آقا برای معانقه و روبوسی‌ جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه‌ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. (ادامه دارد) کانال ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
(ع) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت چهارم (آخر) ▫️ آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند: 🔶 «این پول‌ها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!» ▫️ عرض کردم: 🔹 «آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟» ▫️ فرمود: 🔶 «وقتی که حاجیان، نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مدّاح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم (ع) کرد، من به چادر شما می‌آیم.» ▫️ در این‌وقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم. هرچه به این‌طرف و آن‌طرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم: 🔹 راستی او که بود؟ سیّد مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا می‌دانست؟ چند بار فرمود: «جدّم حسین، عمویم عبّاس.. .» ▫️ قرینه‌ها و نشانه‌ها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بی‌تاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان (ع) هم‌سخن بوده‌ام. 👮🏽‍♂ از صدای گریه و ناله من، شرطه سعودی (پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت: 🔸 «چه شده؟ دزدها آمده‌اند و اثاثیه‌ات را غارت کرده‌اند؟» ▫️ گفتم: 🔹 نه! مشغول مناجات با خدایم. ▫️ او با تعجّب به من نگاه می‌کرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت (ع) گریستم. فردای آن روز، قصّه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت: 🔸 «ای حجّاج! متوجّه باشید که این کاروان مورد توجّه و عنایت امام زمان (ع) است.» ▫️ همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم، جز آنکه فراموش کردم بگویم آقا وعده کرده است که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم (ع) به چادر ما می‌آید. 🌌 شب‌هنگام، حاجیان پس از نماز، روضه‌ای گرفتند و مدّاح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم (ع) زد و حالی در چادر بر پا شد. در آن‌وقت، به یاد سخن آقا افتادم. هرچه نگاه کردم، آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم: 🔹 خدایا! وعده امام (ع) حق است! ✨ در این‌وقت، امام (ع) به خیمه تشریف‌فرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند. من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسه‌ای برپای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که: 🔹 بیایید و امام زمانتان را ببینید! ▫️ که امام اشارتی کردند و من بی‌اراده و بی‌اختیار بر جای خود ایستادم. روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم. (۱) ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۳۸ (۱). آب حیات، صص ۳۸۹- ۳۹۳. شما هم دعوتید 💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫 #؏َـجِّل_لِوَلیِڪَ_الفَـرَج کانال
هدایت شده از حرف های خصوصی
📌 ⁉️حرفای ناخودآگاهِ تهِ دلت چیه؟ 🔸 هر کدوم از ما پشتِ درِ قلبمون یک درونی داریم که معطل مونده! یک دکتر بیهوشی تعریف می‌کرد: «اکثر آدما وقتی بی هوش میشن به هوش که میان حرفای ناخودآگاه می‌زنن... 🔸 یکی فحش می‌ده، اون یکی داد و بی داد می‌کنه، یکی از قرضاش میگه... اما این وسط یک نفر بود که مرتّب شعر برای آقا امام زمان می‌خوند! تمامِ عواملِ اتاق عمل رو شگفت زده کرده بود. اصلا تو حالِ خودش نبود ولی حرف‌های ناخودآگاهِ ته دلش رو می زد» 🔸 ما هم مدهوش بشیم از این حرف‌ها می‌زنیم؟ مدهوشِ مرگ بشیم همین حرف‌ها رو می‌زنیم؟ بشیم مثل اون بچه بسیجی که تو عملیات بیت‌المقدس رو تانک پشت تیربار نشسته بود، گلوله که خورد وسط سینه‌اش، اولین کلمه‌ای که گفت این بود: «علی!» دو مرتبه دیگه‌ام اسم علی رو برد بعد گفت: «آخ سوختم!» 🔸 کاش اگه ضربه‌ای به دلِ ما بخوره اولین کلمه‌ای که میاد بیرون «یا مهدی» باشه... کاش تا ما رو از خواب بیدار می‌کنن بگیم آقا اومد؟ بگن: «آقا چیه؟! آقا کجا بود؟» بگیم: «هان ببخشید!! حواسم نبود...» 👌 آره حواست نبود ولی تو این «حواسم نبود»هات چه حرف‌های قشنگی می‌زدی... کانال ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
🔴 هر روز یک سلام و یک حاجت 🟢 آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) به شاگردان خود توصیه می کردند : 🔵 هر صبح که از خانه بیرون می آیید ، یک سلام به حضرت صاحب الامر علیه السلام عرض کرده و یک حاجت بخواهید. حرف های ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
🔴 در آخــرالزمان کارها برعکس می‌شود! 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند از نشانه های آخرالزمان و نزدیکی ظهور امام زمان عجل الله فرجه، آن است که: ➖فراوانى قاريان و كمى فقيهان؛ (یعنی اغلب مردم با سواد می‌شوند ولی عدهٔ مردم دانا و آگاه کمتر می‌شود.) ➖حاکمان و مامورین بیشتر می‌شوند؛ ولی افراد امین و مورد اعتماد مردم کمتر می‌شوند. ➖باران‌ها در همه جا افزایش می‌یابد؛ ولی سبزه‌ها و گیاهان کمتر می‌شود. 📗بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۱۶۳ 📗تحف العقول، ج ۱، ص ۵۹ حرف های http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از استیکر1و1
🔴 چقدر جفاکاری اگر قلبت از این حرف ها تکان نمی خورد 🔵 صاحب مکیال المکارم می گوید : 🔹خدا در قرآن فرموده: هَلْ جَزاء الْاِحسانِ اِلّا الإحسانُ فَبِأیِّ آلاء رَبِّکُما تُکَذِّبانِ آیا پاسخ خوبی غیر از خوبی است؟! 🔸ای کسی که از جبران خوبی های مولایت صاحب الزمان عاجز هستی، آیا نمی‌توانی ساعتی از ساعات شبانه روزت را که بی اختیار می‌گذرد به دعا برای او اختصاص دهی؟ همان مولایی که به هر شکلی به تو خوبی کرده و زبان از شمارش و توصیف خوبی های او ناتوان است؟ همين عمر و زندگانی تو که با آن به اهدافت می‌رسی فقط یک نعمت از نعمت هایی است که خدا به یمن وجود امام زمان روزی‌ات کرده... 🟢 چقدر جفاکاری! پس چقدر جفاکاری اگر قلبت از این حرفها تکان نمی‌خورد و زبانت به دعا برای مولایت باز نمی‌شود... 📚 مکیال المکارم جلد ۱ صفحه ۴۹۴ کانال حرف های ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
♨️به امام زمان ارواحنا فداه چه چیزی هدیه بدهیم؟ 🔸در پاسخ به این سؤال باید یکی از آداب و وظایف مؤمنان منتظر در عصر غیبت را برشمرد که ثواب اعمال مستحبی یا قرائت قرآن به علیه السلام، است . 🔸همانطور که هر یک از ما برای نشان دادن علاقه و محبت خود به دیگران، کلمات محبت آمیز بر زبان می آوریم، به دیدارشان می رویم یا به آنان هدیه می دهیم تا از دوستی و محبت متقابل آنها برخوردار شویم، با اهدای ثواب اعمال خیرمون یا بر زبان آوردن آیات زیبای قرآن، عشق و علاقه قلبی خویش را به مولایمان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه هدیه می کنیم تا از محبت و دوستی آن امام بزرگوار بیشتر بهره مند گردیم . 🔸چنانکه نقل است در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام دخترک خدمتکاری با دسته گلی خوشبو نزد امام آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه نمود ، امام علیه السلام در مقابل این کار پاداش بزرگی به وی بخشیدند، سپس در مقابل نگاه متعجب اطرافیان خود فرمود: خداوند به ما دستور داده و فرموده است: «هر گاه کسی شما را ستایش کند شما باید در مقابل به ستایشی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید .»( سوره نساء ، آیه ۸۶) 📌در واقع ائمه معصومین، علیهم السلام، از این هدیه ها بی نیازند، همانگونه که دریا از آنچه ابرها بر آن می بارند بی نیاز است . ولی ما بی نیاز نیستیم از اینکه به ایشان هدیه ای تقدیم نماییم. کانال حرف های ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
وقتی هنوز به درب برقی نرسیده‌ای، می‌بینی بسته است، ولی همین که به آن نزدیک می شوی، باز می شود. برای درب هیچ تفاوتی نمی‌کند چه کسی هستی و از کجا می‌آیی، کوچک هستی یا بزرگ، سفیدی یا سیاه، پاک هستی یا آلوده، بلکه هر چه باشی به روی تو گشوده می شود. 🔹درگاه و دستگاه خداوند نیز چنین است، هر چه باشی و هر که باشی تو را می‌پذیرد. (علیه‌السلام) هم مثل خداوند رفتار می کند، یعنی هر کسی که به او رو کند او را می‌پذیرد و آغوش خود را به روی او می‌گشاید. هر کسی که به اهل بیت(علیهم السلام) روی آورد، حتی اگر در حق آنان جفا شده باشد، باز هم او را می پذیرند. 🌸𒈟 🌸به آیه آیه 💗قرآن احمدی صلوات 🌸به بهترین گل 💗گلزار سرمدی صلوات 🌸به اهل بیت 💗رسول گرامی اسلام  🌸به غنچه غنچه 💗باغ محمدی صلوات 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫 کانال حرف های http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
⛅ شیفتگان حضرت مهدی(عج) ⛅ ☀تشرّف با استخاره، در حرم مولی علی (علیه السّلام): مرحوم آقا «جمال الدّین اصفهانی» - قدّس سرّه - فرمودند: به «نجف» مشرّف شدم و برای موقع تشرّف به حرم، عهد مؤکّد نمودم که هر ساعتی استخاره خوب آمد و ترک آن بد، به حرم مشرّف شوم. هرچه استخاره می نمودم بد بود. چند روز گذشت، تا روز پنجشنبه شد و باز استخاره بد می آمد و این امر بی اندازه ناراحتم کرده بود. پس تمام لباسهای خود را عوض کردم و لباس نو دیگر پوشیدم و به حمّام رفته، غسل توبه نمودم و شرایط توبه را انجام دادم. تا شب جمعه هر چه استخاره می کردم بد می آمد، بی طاقت شدم و رفتم نزدیک رواق و حرم، استخاره کردم بروم به طرف بالا سر مبارک، خوب بود ترک آن بد. وقتی رفتم، دیدم شخصی در بالا سر به سجده افتاده و به صدای حزین و روح افزایی این ذکر را می گوید: «نِعْمَ الرَّبُّ اَنْتَ وَبِئْسَ الْعَبیدُ نَحْنُ.» بطوری این صدا و مناجات در من اثر گذاشت که حسّ و حرکت از تمام اعضای من رفت و زبانم هم از تکلّم باز ماند. برای شنیدن این مناجات و ذکر، نشستم؛ حال دیگری به من دست داد و بی اختیار گریه کردم. مدّت زیادی به همین حال بود، تا سر از سجده برداشت و رفت، قدرت از من سلب و حال بلند شدن نداشتم که دنبالش بروم و حرفی بزنم. چشمم به جای سجده افتاد، دیدم روی سنگ مانند باران از اشک چشمانشان ریخته، دستمالم را بیرون آورده و تمام اشکها را با آن برداشتم. در خانه بچّه مریضی داشتم و حال او بسیار بد بود به خانه آمدم و دستمال را به او مالیدم فوراً شفا پیدا کرد. متوجّه شدم که وجود مبارک حضرت بقیةاللَّه - علیه السّلام - را زیارت کردم. «رَزَقَنَااللَّهُ زِیارَتَه.» 📗منبع کتاب : شیفتگان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف «جلد دوّم» ✍🏻احمد قاضی زاهدی گلپایگانی http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیرمرد عارف شهر بابل مازندران می‌گفت: هر کس این دو دقیقه زمان رو گذاشت و کارش حل نشد، به من لعنت کنه. من نود سالمه، آخر عمرمه، الکی لعنت برا خودم نمی‌خرم. کانال حرف های http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
در مجلس مهمانی نشسته بودیم یکی از بستگان رو به دختر خردسالم کرد و به شوخی گفت: شنیده ام که پدر و مادرت می خواهند بفروشندت! داشتم نگاهش می کردم دیدم دخترک شیرین زبانم چیزی نگفت بغض کرده بود و داشت سعی می کرد جلوی سیل اشکش را بگیرد ولی حجم غمش بیش از آن بود که بتواند راه سیل اشکش را سد کند و اشک از چشمانش جاری شد چشمان غمگینش را به چشمانم دوخت... انگار می خواست با نگاهم به او بگویم و اطمینان دهم که حرف آن آشنا درست نیست و قصد فروشش را ندارم... می دانست چقدر دوستش دارم و محال است بفروشمش ولی باز نگران بود مبادا از بازیگوشی ها و اذیت هایش خسته شده باشم... پیشش رفتم و در آغوش گرفتم و بوسیدمش و به او اطمینان دادم که آن آشنای نادان شوخی کرده و به او گفتم که چقدر دوستش دارم و آرامش کردم... در آن لحظات ناگهان مطلبی از ایستگاه ذهنم گذشت مهدی جان! مولای مهربانم! بابای بسیار دلسوزم! ارباب و صاحب جوانمردترینم! می دانم فرزند بدی هستم برایت میدانم باعث ننگت هستم یوسف مصر وجود می دانم دل نازنینت را خیلی آزرده ام می دانم بارها باعث سرافکندگیت شده ام خیلی ها به خاطر بدی هایم با طعنه گفته اند که این هم از امام زمانی ها ولی این را هم خوب می دانم که آن قدر پدرانه دوستم داری که با این کوه بدی ها و زشتی ها باز نمی فروشیم و رهایم نمی کنی آخر هرچند روی ماهت را ندیده ام ولی طعم رافت و مهربانی بیکرانت را نه یک بار که بارهای بار با تمام وجودم چشیده ام ولی با این حال باز نگرانم نگرانم از حجم زیاد بدی ها و زشتی هایم و اینکه مبادا آنقدر در باتلاق زشتی ها فرو روم که از چشمت بیفتم کاش می شد یکبار در آغوش بگیریم و با نگاه مهربانت نگاهم کنی و به من بگویی نگران نباش، تو تا ابد با مایی و در کنار ما... https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚﷽ 💚🍃 🇮🇷🇵🇸 ❣در سالگرد شهدای غریب و مظلوم عملیات کربلای چهار با هم گوش می کنیم 👈 حکایت از خوابی که از مهمانی فرزندش در خانه (س) دیده بود 🍃🌹🍃 ❣التماس دعای فرج و ظهور مولامون حجت بن الحسن العسکری کانال حرف های ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
🍃💚﷽💚🍃 |🤔 خوبےها روزِحساب کتاب که برسه... بعضی ازگُناهات روکهِ بهت نِشون میدن، می بینی براشون ،اصلاً یادت نبوده! امّازیرِ هرگُناهت یه استغفارنوشته شده...! اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات توبه کرده... یکی که حواسش بهت بوده؟! یه... یکی مثلِ.....) [یَااَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا..‌.] http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936 🔹معنای ۷ سال رو کی خوب ميفهمه؟ دانشجوهای پزشکی 🔸معنای ۴ سال رو کی ميفهمه؟ بچه های کارشناسی 🔹معنای ۲ سال رو کی خوب ميفهمه؟ سربازها 🔸معنای ۱ سال رو کی خوب ميفهمه؟ پشت کنکوری ها 🔹معنای ۹ ماه رو کی خوب ميفهمه؟ مادری که چشم به راه تولد نوزادش است 🔸معنای ۱ ماه رو کی خوب ميفهمه؟ روزه داران ماه مبارک رمضان 🔹معنای ۱ روز رو کی خوب ميفهمه؟ کارگران روز مزد 🔸معنای ۱ دقيقه رو کی خوب ميفهمه؟ اونايی که از پرواز جا موندند 🔹معنای ۱ ثانيه رو کی خوب ميفهمه؟ اونايی که در تصادف جون سالم به در بردند 🔸معنای ۱ دهم ثانيه رو کی خوب ميفهمه؟ مقام دوم تو المپيک 🔹معنای لحظه را چه کسی درک میکنه؟ کسی که دستش از دنیا کوتاهه ♦️ اما معنای ۱۱۸۶ سال تنهایی را فقط اون آقایی میداند که منتظر است، تا شیعیانش برای آمدنش خود را آماده کنند و بدانند که گناهانشان ظهور را به تأخیر می اندازد. ❗️ https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚﷽ 💚🍃 الله اکبر 💢ویدئویی عجیب از پسر بچه ای که در حالت بی هوشی با امام زمان عجل الله گفتگو می کند. عربی با زیرنویس فارسی مهدی شوكت تظهر؟ چه زمانی ظهور می کنی ای مهدی؟ 💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫 حرف های انتشار حداکثری با شما ✅
هدایت شده از حرف های خصوصی
🍃💚﷽ 💚🍃 💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫 کانال حرف های http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های ( آمیز ) داستانی عجیب از یکی از یاران عجل الله تعالی فرجه الشریف کانال http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
وقتی هنوز به درب برقی نرسیده‌ای، می‌بینی بسته است، ولی همین که به آن نزدیک می شوی، باز می شود. برای درب هیچ تفاوتی نمی‌کند چه کسی هستی و از کجا می‌آیی، کوچک هستی یا بزرگ، سفیدی یا سیاه، پاک هستی یا آلوده، بلکه هر چه باشی به روی تو گشوده می شود. 🔹درگاه و دستگاه خداوند نیز چنین است، هر چه باشی و هر که باشی تو را می‌پذیرد. (علیه‌السلام) هم مثل خداوند رفتار می کند، یعنی هر کسی که به او رو کند او را می‌پذیرد و آغوش خود را به روی او می‌گشاید. هر کسی که به اهل بیت(علیهم السلام) روی آورد، حتی اگر در حق آنان جفا شده باشد، باز هم او را می پذیرند. 🌸𒈟 🌸به آیه آیه 💗قرآن احمدی صلوات 🌸به بهترین گل 💗گلزار سرمدی صلوات 🌸به اهل بیت 💗رسول گرامی اسلام  🌸به غنچه غنچه 💗باغ محمدی صلوات 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫 کانال حرف های http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
⛅ شیفتگان حضرت مهدی(عج) ⛅ ☀تشرّف با استخاره، در حرم مولی علی (علیه السّلام): مرحوم آقا «جمال الدّین اصفهانی» - قدّس سرّه - فرمودند: به «نجف» مشرّف شدم و برای موقع تشرّف به حرم، عهد مؤکّد نمودم که هر ساعتی استخاره خوب آمد و ترک آن بد، به حرم مشرّف شوم. هرچه استخاره می نمودم بد بود. چند روز گذشت، تا روز پنجشنبه شد و باز استخاره بد می آمد و این امر بی اندازه ناراحتم کرده بود. پس تمام لباسهای خود را عوض کردم و لباس نو دیگر پوشیدم و به حمّام رفته، غسل توبه نمودم و شرایط توبه را انجام دادم. تا شب جمعه هر چه استخاره می کردم بد می آمد، بی طاقت شدم و رفتم نزدیک رواق و حرم، استخاره کردم بروم به طرف بالا سر مبارک، خوب بود ترک آن بد. وقتی رفتم، دیدم شخصی در بالا سر به سجده افتاده و به صدای حزین و روح افزایی این ذکر را می گوید: «نِعْمَ الرَّبُّ اَنْتَ وَبِئْسَ الْعَبیدُ نَحْنُ.» بطوری این صدا و مناجات در من اثر گذاشت که حسّ و حرکت از تمام اعضای من رفت و زبانم هم از تکلّم باز ماند. برای شنیدن این مناجات و ذکر، نشستم؛ حال دیگری به من دست داد و بی اختیار گریه کردم. مدّت زیادی به همین حال بود، تا سر از سجده برداشت و رفت، قدرت از من سلب و حال بلند شدن نداشتم که دنبالش بروم و حرفی بزنم. چشمم به جای سجده افتاد، دیدم روی سنگ مانند باران از اشک چشمانشان ریخته، دستمالم را بیرون آورده و تمام اشکها را با آن برداشتم. در خانه بچّه مریضی داشتم و حال او بسیار بد بود به خانه آمدم و دستمال را به او مالیدم فوراً شفا پیدا کرد. متوجّه شدم که وجود مبارک حضرت بقیةاللَّه - علیه السّلام - را زیارت کردم. «رَزَقَنَااللَّهُ زِیارَتَه.» 📗منبع کتاب : شیفتگان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف «جلد دوّم» ✍🏻احمد قاضی زاهدی گلپایگانی http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
⭕️ مضطَر میدونی یعنی چی؟ 🔹 مدل دعاهای امام زمان اینه که باید از خواب بیدار شی: دعای ندبه، دعای عهد... یعنی تو خوابی. یعنی بفهمیم بی پدریم. مضطر بشیم، کما اینکه مضطر نیستیم. به خدا نیستیم... 🔸 مضطر میدونی کیه؟ مُضطر اونیه که عزیزش تو سی سی یو باشه. خبر بیارن دکتر ازش قطع امید کرده. نمی بینیش دیگه. چطور میشی؟ غذا بیارن جلوت می تونی بخوری؟! اون موقع صبح جمعه نیاد دیوانه ای 🔺 این اضطراره که امام زمان رو می کشه پایین. به والله قسم سه شنبه شب مضطر بشیم، چهارشنبه ما امام زمان رو کشیدیم آوردیم. ول کن جمعه رو... ول کن سفیانی و... ❄️ تو مضطر نیستی، تو در عطش مهدی نمی سوزی... تا نخواهیش هزار جمعه بگذره، هزار سفیانی ظهور کنه، او نخواهد آمد... چون امام رو باید خواست... 👤 " استاد علی اکبر " 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از عطرخاص
35.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 حرف های 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کدام موکب ساده؟ کجای این جاده؟ نشسته‌ای به تماشای خیل دلداده 🔺 مداحی حاج میثم در حضور رهبر انقلاب 🇮🇷لَبَّیڪ‌ یا‌خامَنہ‌اے‌ لَبَّیڪ‌ یا‌حُسَین‌ است ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
⭕️ نشانی خانه امام زمان (عج) ❄️ از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان ارواحنافداه کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: "آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است... که می‌فرماید: "فی ‌مَقْعَدِ صِدْقٍ عَنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر" هر جا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند..." 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
نرگسی های باغچه به گل نشسته اند ولی دلهای ما هنوز خزان زده ی فراق توست ، مهدی جان از کوه تا جنگل.. از بیابان تا دریا.. از دشت تا درّه.. تمامِ زمین زیرِ پای توست یا صاحب الزّمان! حیف نیست؟! که در قریه‌ی کوچکِ قلبم.. جای قدم‌های تو خالی باشد... می خواهم دعوتت کنم.. بیا قدم به خاکِ خشکِ چشمِ من بگذار! ای بارانِ نم نم.. ای چشمه‌ی زلال.... 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 مرکز کانال عطر1و1 عطرخاص مطالب در مورد گل سرسبد عالم هستی گل نرگس گل زهرا سلام الله علیها امام زمان مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه می باشد 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936