❣#سلام_امام_زمانم ❣
السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ... ✋
🌱سلام بر تو ای یادگار بهانه خلقت ، ای امیدِ مادر ...
سلام بر تو و بر روزی که دولت زهراییات جهان را منور خواهد ساخت ...
🌱مولای من !
کعبه زیباست به شرطی که تو در کعبه درآیی
به حرم تکیه نهی ، روی به عالم بنمایی
خواستم تا که دعایی بکنم بهر ظهورت
چه دعایی بکنم یوسف زهرا ، تو دعایی ...
#امام_زمان (عج)
#سلام_نامه
اللهمعجللولیکالفرج.فرجنابه🤲
╭━━⊰🌼🦋🌼⊱━━
🌏@gha14em
╰━━⊰🌼🦋🌼⊱━━
🛑#اذکار
#ذکری برای اینکه توفیق زیارت
#امام_رضا_ صلوات_الله_علیه نصیب فرد شود. و برکات زیارتم زیاد بشه
_نیست گاهی هیچ راهی جز به شاهی رو زدن با غم سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهر گرما صحن سقا خانه میچسبد چقدر ضامن آهو شنیدن بعد از آن( یاهو) زدن
_ برای فراهم شدن مقدمات زیارت امام رضا صلوات الله علیه خواندن این قسمت از ایه 8 سوره نمل(بورک من فی النار تا آخر ایه ) باعث توفیق تشرف و زیارت حضرت میشه و برکات زیادی از زیارت نصیب فرد میشه. کسی که این آیه را ادامه بده مانند پر کاه میبرندش.
🌹آیه👇🏻👇🏻👇🏻
« بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ »
(سوره مبارکه نمل/ ۸)
_همچنین ایشان برای اینکه افراد آمادگی زیارت پیدا کنند دستور میدهند که #40_سوره_مبارکه_یس
به حضرت هدیه کنند..
✨💎✨💎✨💎✨
#امام_زمان
✨باماهمراه باشيدبزرگواران✨
╭┈──────「💙」
╰─┈🌏@gha14em
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑#استوری. #استاد_شجاعی
💫 سر سفرهی جودِ سرشار و مستمر #امام_جواد علیهالسلام، با یقین باید نشست!
※ کانال قائم آل محمد عج.تعالی را حمایت کنیدعزیزان
#امام_زمان
🌎https://eitaa.com/gha14em
🌺#داستانک
#قصهی_از_واقعیت
🔴عباسقلی خان و طلبهای که مشروب خورد😰
🍃عباسقلی خان در مشهد، بازار معروفی دارد. مسجد، مدرسه، آب انبار، پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر.
🍃به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای كه با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد!! روزی ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است.
🍃عباسقلی خان یكسره به حجره ی من آمد و بقیه هم دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من كرد و گفت: لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟
گفتم: شاهنامه فردوسی!
🍃دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد. ببخشید، نام این کتاب چیست؟
بحارالانوار!
🍃عجب...! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب...! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! ...
لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟
🍃معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم...
🍃خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
چرا آقا، الان می گم!
داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت.
در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
🍃فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
🍃شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب!!! را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
🍃سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد: «زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد.
📚منبع: كتاب اخلاق پیامبر و اخلاق ما ص322
#امام_زمان
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
#عطر_عاشقی💝
با کدام آبرویی روزشمارش باشیم
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
سالها در پی کار دل ما افتاده
یادمان رفت ولی در پی کارش باشیم
ما چرا، خوبترینها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
🌟☘🌟☘☘☘
🛑#طرح_گرافیکی
🍃تاریخ، از ابتدای خلقتِ آدم،
قدم قدم، پله پله،
بسمت آیندهای حرکت کرد که خداوند برای زمین اراده نموده است.
_همه چیز در مدار آینده درجریان است، و هر آنکه بخواهد در ساخت آن سهمی داشته باشد، آجری روی آجر میگذارد و به وسعت آینده امتداد مییابد و بزرگ میشود!
_شبکه وکالتی امام جواد علیهالسلام که از هجرت افراد خاص در نقاط حساس و استراتژیک جهان ایجاد شد، بنا نهادن پایههایی بنیادی، برای ساخت همین آینده بوده و هست.
_شبکهای که قلم و نامه نگاری، وسیلهی ارتباطی میان آنها و امام بوده است.
_و امروز زیر پوست همان نقاط حساس و تعیین کننده در آیندهسازی جهان، آخرین شبکههای تعیین کننده، در حال قدرتگیریاند.
✦ ویژه شهادت #امام_جواد علیه السلام
※ طرح #استدیو_انسان_تمام
#امام_زمان
╭┈──────「💙」
╰─┈➤🌎@gha14em
دوستی با بزرگان.mp3
3.55M
🌺#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
✖️ تا یقهی نَْفسِمون را نگیریم، و رامَش نکنیم،
✖️تا از مزهی رفاقتهای دنیا، به سمتِ مزهی رفاقتهای غیب، تغییرِ میل ندهیم،
✖️تا در برزخ برای خودمان رفیق و آشنایی که قلبمان را در خودش حل کند، دست و پا نکنیم؛
بعد از وفات در برزخ، غریبه و تنهاییـــم !
💥کمی دیر نیست؟
چند روز دیگر تا سفر ما، به این دیار غریبه، باقی مانده است؟
▪️ ویژه شهادت #امام_جواد علیهالسلام
#امام_زمان
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9