هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
باورم نمیشه،
باورم نمیشه که باید از این جای دنج و ترسناکمون برم و اینجا رو ترکش کنم .
خداحافظی خیلی سخته ، لااقل برای من.
برا من ، قاتلی که تقریبا هیچ دلبستگی توی دنیای بیرون از اتاق زیر شیروونیمون نداره و حالا مجبوره برای ماموریتی که قاتل ارشد(سایت جون) بهمون داده، به مدرسه بره و سوژه های مناسب تری آماده کنه تا از سر رفتن حوصله ی قاتل های دستهمون جلوگیری کنه.
هعی، قاتل ارشد روی صندلی پوسیده ی کنار اتاق وایستاد و صداش رو با یه سرفه ی خشک و مخصوص قاتلی(از خودم در آوردم) صاف میکنه تا بقیه متوجهش بشن.
ادامه داره ولی فعلا باید برم بعدا ادامهشو مینویسم.
#دایگو
کلا وقتی از اینجور چیزا مینویسید خیلی خوشحال میشم.
باورم نمیشه که من در دیدگاه شما یه موجودم و شخصیت دارم و حرفهایی که زدهم یادتون میمونه.
حس عجیبیه.
فکر کنم بهجای گروه ۸، باید برای گروه ارواح سرگردان آزمون ورودی میدادم.✨
ببین اینجا کلا پر از فکتهای رندومیه که هم به درد نویسندگی میخوره [تئوری]، و هم به درد قاتل بودن [عملی].✨
فقط باید بگردی و پیداشون کنی.😂
هدایت شده از نامهها.
چه سوال خوبی.
حقیقتش اینه که من تو کل زندگیم به صورت غیرمستقیم پتانسیل قاتل بودن رو از خودم نشون داده بودم، ولی از سال نهم بود که مصمم شدم تا به صورت جدی وارد این عرصه بشم.✨
اوایل سال نهم بنده یه انشایی نوشتم و توش دوستم [خانومحنی🎀] رو به قتل رسوندم، و از اونجا بود که مشهور شدم.☺️
پ.ن: به عنوان نویسنده، نه به عنوان قاتل.
کلا میگم، نویسندگی همیشه یه پوشش برای قاتل بودنه.✨
و اگه گفتید دومین پوشش عالی [حتی بهتر از نویسندگی] برای مخفی کردن هویتتون چیه؟
کتابخونهیزیرشیروونی.
کلا میگم، نویسندگی همیشه یه پوشش برای قاتل بودنه.✨ و اگه گفتید دومین پوشش عالی [حتی بهتر از نویسندگ
کسی که اینو جواب بده به عنوان دست راستم انتخاب میکنم.
هدایت شده از نامهها.