رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-اولین تاریخ ثبت: ساعت ۱۲ نیمه شب، و فردا چهارشنبهست.
و اینجوری تموم میشه:
-چهل و هفتمین تاریخ ثبت: ساعت ۱۲ نیمه شب، و فردا شنبه است. وای نه. هنوز نفس میکشد. چند دقیقهی دیگر دوباره برمیگردم و زمان دقیق را ثبت میکنم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "مککوئین قاتل"ه
یه شب به دلیل نامعلومی تصمیم میگیری ماشینتو برداری به هرتعداد نفری که میتونی برخورد کنی. شایدم فقط میخواستی بدونی رانندگی بدون ترمز چجوریه
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-هیچوقت فکر نمیکردم بتوانم این همه کتاب در کتابخانهام جا بدهم.
و اینجوری تموم میشه:
-هیچوقت فکر نمیکردم بتوانم این همه جنازه در زمین زیر کتابخانهام جا بدهم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "crazy chemist"ه(انگلیسیش آوای جالبی داره. بپذیرید دیگه😔😂)
تو برای قتل از اسید خیلی قوی و پیچیدهای استفاده میکنی که افراد زیادی حتی از وجودش خبر ندارن و همینطور افراد خیلی کمی وجود دارن که به اون دسترسی داشته باشن که همین موجب مشکوک شدن همه به خودت و همکارات میشه
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-تبرش را که پایین میآورد، خردههای چوب در هوا پخش میشوند.
و اینجوری تموم میشه:
-تبرش را که پایین میآورد، قطرات خون در هوا فواره میزنند.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما(البته بعد از لو رفتنت) انتخاب میکنه "قاتل هزارچهره"ست
اسم خیلی واضحیه، با توجه به اینکه برای هرکدوم از قتلهایی که انجام دادی شخصیو انتخاب کردی و کارو کاملا انداختی گردنش. تطبیق اطلاعات، چهره، زمان، مکان، همهچی
بلاخره تو که نمیخوای عمرتو توی زندان هدر بدی
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-وقتی آن جنازه را در صندوق عقب ماشینم میانداختم، باید میدانستم که راه برگشتی وجود ندارد.
و اینجوری تموم میشه:
-تا وقتی موی جنازهها از لای درِ صندوق عقب بیرون نزند، شاید آنقدرها هم به راه برگشت نیازی نباشد.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که از شما در این دنیا یاد میشه توی یکی از حفاظتشدهترین بخشهای FBI در بخش تهدیدات فرازمینی و ناشناخته طبقهبندی شده و هرگز وارد رسانه نمیشی