eitaa logo
کتابخونه‌ی‌زیرشیروونی.
270 دنبال‌کننده
241 عکس
7 ویدیو
4 فایل
- دلم می‌خواد بنویسم؛ ولی انگار کلمه‌ها از دستم فرار می‌کنن. امیدوارم لای کتابای خاک‌خورده‌ی اینجا پیداشون کنم. تو هم بگو: https://daigo.ir/secret/31644679988
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید یه بار خواب دیدم شب بود تو خونه خودمون بودیم ، من و آجی کوچیکم خونه شلخته و خالی بود ، یعنی انگار کسی جز ما نبود بعد اون یه جور عجیبی شده بود ، بهم گفت فلان چیز (یادم نمیاد چی بود) که بهت دادم رو بهم پس بده گفتم الان ندارمش ، گفت یا میدی یا به جاش سرتو می‌برم من اینطوری بودم که خب ندارمش چیکار کنم گفت پس بیا سرتو ببرم من اینطوری بودم که باشه آروم باش با صحبت حلش می‌کنیم😃 تهشم شروع کردم سر از تنم جدا کنه که وسطش از خواب بیدار شدم
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید یکی از خوابام واقعاً عجیب بود اینطوری بود که می‌خوابیدم بعد تو خواب یه چیزی می‌دیدم وحشت می‌کردم تو خواب خودم التماس می‌کردم که بیدار شم و بیدار می‌شدم یه چند بار خوابیدم و بیدار شدم دفعه سوم فکر کنم خوابم اینطوری بود که تو یه اتاق یکی رو دیدم که یه گوشه رو تخت خوابیده بود ، نزدیکش رفتم رسیدم بالاسرش دیدم عه خودمم که بعد انگار سه نفر بودیم یکی بدنم ، خودم که به بدنم خیره شده بود و یکی که به من می‌گفت چرا نگاش می‌کنی خب برو تو بدنت دیگه بعد این حرف بیدار شدم
وای. وااااااااااااآای. خیلییییی خوب بوددددددد. جیغ*
"چرا نگاش می‌کنی برو تو بدنت دیگه" عالی بود وای خدا.
هدایت شده از أس‌سئ‌پئ؟ ‌ ‌‌
اگر یک روز به یک قاتل برخورد کنید چی اصلا اگر خانواده تون باشه پارتنر یا شریک زندگی تون چیکار می‌کنید
بهتره از اونا بپرسید می‌خوان با من چیکار کنن.😔
https://eitaa.com/72113282/6395 شما خودت چندتا کتاب کاسب شدی امشب؟😭💔
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید یجورایی نمیشه گفت کابوسه چون خودم توی خواب نبودم.دو سال پیش یه خواب دیدم که ایده ی اولین داستانم شد.یادمه..یه زن و یه نفر دیگه تو یه ماشین بودن.راننده انگار تسخیر شده بود و زن رو به یه غار برد. بعداز اون یه مرد اومد دنبال اون زن.خب خشونتی که تو غار بود رو نمیشه توصیف کرد..فقط پر از خون و جنازه بود بهتره بیشتر از این نگم.اونجا یه جور موجود هم بود. ولی خیلی یادم نمیاد چه شکلی بود.مرد، زن رو پیدا میکنه ولی متوجه میشه اون کسی که دنبالشه نبوده انگار یه کپی یا همزاده.و این کار همون موجود بود.نمیدونم شاید با جادوی سیاه از روی اون زن چندتا کپی ساخته بود که بتونن سیرش کنن.حالا مرد به سختی نسخه ی اصلی رو پیدا میکنه فرار میکنن ولی لحظه ای که میخوان از غار خارج بشن یه نیزه سینه ی مرد رو میشکافه.
واهای عجب چیزی.
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید من بچه بودم این خوابرو دیدم و برای اون موقع واقعا ترسناکه خونه خالم مهمونی بودیم بعد دیگه میخواستیم بریم خونمون همه اومده بودن دمِ در خداحافظی میکردیم و اینا من خداحافظی کردم بعد ایگنورم کردن کشی حواسش نبود. بعد هیچی دیگه رفتم سوار ماشینمون شدم دیدم یکی پشت فرمون نشسته یه دختر بچه هم سن و سال خودم بودش ولی قیافش یه ذره یجوری بود،این به من گفت با من دوست شو. گفتم که تو کی و چرا باید باهات دوست بشم و اینا و اون زوری داشت میگفت با من دوست شو اگر دوست نشی بد میبینی و اینا من قبول نکردم یهو انگار پوست کلشو بکنه نکه ماسک باشه یا چیزی قشنگ انگار پوستش و کند و یه آقای خیلی بزرگ شد که کت شلوار تنش بود اینجوری بودم که هه نمیتونه ماشین و روشن کنه تازه بابام اینجاست کاری نمیتونه بکنه بعد یهو ماشین و
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید و روشن کرد و گاز داد مثل چی رفت و من برگشتم عقب و نگاه کردم دیدم انگار هیچکس هیچی نمی بینه همه دارن باهم حرف میزنن و هیچکسم اهمیت نمیده انگار من یه تصویر خیالی باشم این یارو همینجور که میرفت میخندید منم جیغ میزدم با صدای بلند ولی هیچ صدایی از ذهنم نمیومد بیرون دیگه یادم نمیاد چیشد بعدشم از خواب پاشدم