اهم اهم.
جلب توجه*
خب، میخوام از یکی از ایدههای جدیدی که گفته بودم رونمایی کنم.
اینجوریه که:
شما میرید یه کتاب رندوم، یا مثلا آخرین کتابی که خوندید رو برمیدارید؛
من یه سری شمارهی صفحه، و شمارهی خط رندوم بهتون میگم،
شما اولین کلمهای که توی هر سطر هست رو در نظر میگیرید، و باهاشون یه متن مینویسید.🤝
اینکه داستان باشه یا دلنوشته، یا حتی ژانرش چی باشه، کاملا دست خودتونه.
بعدم طبق روال سابق میفرستیدش اینجا تا بقیه بخونن=]
کلمات اولِ:
صفحهی ۱۰، خط ۵
صفحهی ۲۳، خط ۷
صفحهی ۴۹، خط آخر
صفحهی ۶۲، خط ۳
اگه احیانا اول این خطها حرف ربط و اینا بود، کلمهی بامعنی بعدش رو در نظر بگیرید.
بچهها، اگه داستان ترسناکی چیزی تو دست و بالتونه برام بفرستید، نصفهشب میذارم اینجا.
هاها*
امشب کلی ایده واسه داستان کوتاه ترسناک اومدن به ذهنم. ولی واقعا حسش نیست.
حقیقتا فکر میکردم همان شب، ۱۰ سال پیش، کارش را تمام کردهام.
اما او الان اینجاست.
به صورتش که نگاه میکنم، هنوز به اندازهی آخرینباری که دیدمش جوان است.
اوه، درست فکر میکردم.