وای بچهها.
یه سری عکس خیلی خیلی قدیمی تو گالریم پیدا کردم.
واسه ۱۱، ۱۲ سالگیم، شایدم قبلتر.
یادم اومد کتابی که باهاش رسما عاشق کتاب خوندن شدم چی بوده.
اینا مال کتاب کتاببازها ست.
من اون موقع شیفتهی معما و الفباهای رمزی و اینجور چیزا بودم (هنوزم هستم)،
و تا جایی که یادم میاد شروعش از اینجاست.
هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
همواره در تجسم کردن حوادث غیرمنتظره دوری میورزم تا بلکه بتوانم از آنها در امان باشم. لیکن اینک در میان یکی از اتفاقاتی هستم که ترسش از دوران خردسالی تاکنون با خویش، همانند نهالی ثمر دار، ریشه دوانده است و حال میوۀ وی تنفری ژرف است. ندانم که چگونه ز بن، این نهال را -که کنون به مانند درختی تنومند گشته- بکنم و جانش رو بستانم. و اینگونه شد که من در باتلاقی به تیرگی قیر، محبس و اسیر گشتم...
#ز-ع
هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
«گاهی فکر میکنم اگر ما همه ی حقایق را میدانستیم بیشتر دوست داشتیم که از شر این زندگی خلاص بشویم.»
-دکتر جکیل و آقای هاید | رابرت لویی استیونسن
#ز-ع
#دایگو