کتابخونهیزیرشیروونی.
-
اههه خسته شدم انقدر که هشدار های مختلف میاد که توش میگن " امشب به ماه نگاه نکنید "
خب مگه چی میشه ؟!
گرگینه شدن مگه بده ؟!
بنظرم هر چی باشه از انسان بودن بهتره .
مایی که این همه سال به عنوان انسان زندگی کردیم چه گِلی به سرمون زدیم که اگه گرگینه بشیم نمیتونیم بزنیم ؟!
از بچگی علاقه خاصی به گرگینه شدن داشتم اما برام یه آرزوی محال بود ، حالا که این اتفاق داره میافته ، چرا از دستش بدم ؟!
ناگهان یاد اون شماره های ناشناس افتادم .
چقدر عجیب و غریب بودن .
دوباره آن شماره ها شروع به پیام دادن کردن .
یکی از شمارهها شروع به استفاده از لحنی شخصیتر کرد و گفت “ما میدانیم که همیشه آرزویش را داشتی… این شبی نیست که از دست بدهی، مگر نه؟”
اینها کی هستن ؟!
چرا جوری حرف میزنه که انگار از افکار درونی من با خبره ؟!
حس ترس وجودم رو فرا گرفت .
پیام دیگری آمد“دولت میخواهد تو را کنترل کند، اما ما به تو آزادی را پیشنهاد میدهیم . این دعوت فقط برای تعداد محدودی است. آیا تو نمیخواهی که یکی از آنها باشی؟”
حس عجیبی داشتم ، انگار من رو به سمت باتلاقی عمیق و دردناک میکِشَن .
یهو صدای آلارم گوشیم به صدا در آمد .
یعنی چی ؟!
واقعا همه اینا خواب بود ؟!
ولی همه اینا عین واقعیت بود برام .
حالا چطور باید با این رویاهای عجیب و غریب کنار بیام .
- و او تا مدت ها به آن قضیه در سکوتی عمیق فکر کرد و فکر کرد .
اما آیا واقعاً رویا بود؟!
#کیا
میدونم دارم نوشتن تقدیمیها رو زیادی طولش میدم.👍
امیدوارم بدونید که بخاطر تنبلیمه و فکر نکنید قراره چیز خاصی از توشون دربیاد.✨
از قاتل سریالی بودن خستهم.
میخوام تا اطلاع ثانوی قاتل سینمایی باشم.