حالا داستان امروزم رو میگم براتون.
من امروز میخواستم پاشم برم خرید.
[تا سر کوچه👍]
همینجوری که داشتم آماده میشدم و خیلی هم رو مود خوبی بودم، یادم افتاد به اون سکانس آرامش قبل از طوفان توی فیلم ترسناکا. همون سکانسی که کرکتر بدبخت داره زندگیش رو میکنه و از قضای روزگار خوشحالم هست، و یه دفعه یه قاتل با تبر میزنه نصفش میکنه.🤝
خلاصه، داشتم به همین فکر میکردم که پلی لیستم که روی شافل بود، رفت آهنگ بعدی. و آهنگه چطوری شروع شد؟
-something bad is 'bout to happen to me.
I don't know what but I feel it coming-
و بعد من اینجوری بودم که:)))))))))))))
اگه فیلم ترسناک بود، مطمئنا این رو یه نشونه در نظر میگرفتم و میفهمیدم اون اتفاقه الان قراره بیوفته.
ولی خب، به همون دلیلی که بالاتر گفتم، به روی خودم نیاوردم و رفتم بیرون.👍
خلاصه، همهچی خوب بود تا وقتی رسیدم به سوپر مارکت.
فقط من بودم و آقای فروشنده:)))))
اشاره به اینی که نوشته بودم*
ولی خب، زامبیا حمله نکردن. [متاسفانه]
اما فکر کردید من میتونم پام رو از خونه بیرون بذارم و ضایع نشم؟ نه.
دوتا سوتی فجیع دادم اونجا. و اونموقع بود که واقعا ترجیح میدادم زامبیا حمله کرده بودن.👍
درکل، زندهم الان.
کسی با تبر دنبالم نکرده.
از وسط نصف نشدم.
زامبیها گازم نگرفتن.
قاتل با ماسک اسکلتی ندیدم.
ولی خب، احتمالا دفعهی دیگه نشونهها رو بیشتر جدی بگیرم.😂
قاتل عزیزی که روشهای مرگ نزدیکات رو فرستادی برام، دیدمش، قرار نیست بذارمش اینجا.
اولا که، بچه نشسته.
دوما که، من ازتون زکاوت میخوام، پلن کامل، نه صرفا یه سناریوی خشونت آمیز.
سوما که، نمیدونم حساسیت ایتا در چه حده. نمیخوام اینجا بره رو هوا.✨🤝
هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
چه فیلمایی میبینی و چه کتابایی میخونی؟
#دایگو
خببب. واسه سریال:
Sherlock 2010
From
The hunting of hill house
Alice in borderland
سینمایی:
Fear street
Escape room
Choose or die
خیلی بیشتر از اینا دیدم، ولی حافظهم یاری نمیکنه.
این سریالا رو پیشنهاد میکنم بهتون، ولی سینماییها رو رندوم گفتم همینجوری.