eitaa logo
کتابخانه صوتی
89.3هزار دنبال‌کننده
633 عکس
37 ویدیو
75 فایل
✅کتب صوتی پولی نمیذاریم فقط صوتهای رایگان ✅کانال ما در روبیکا👇 https://rubika.ir/audio_ketab ✅ لیست کتابها https://eitaa.com/audio_ketab/22632 ✅مدیر کانال @mahdihadianqomi ✅ تبلیغات در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/872153119C300b9be39d
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ در یکى از جنگها، عده اى را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکى از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگى ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد دشنام خود قرار داد که گفته اند: "هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید" شاه از وزیران حاضر پرسید: این اسیر چه مى گوید؟یکى از وزیران پاک نهاد گفت : این آیه را مى خواند: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس "آل عمران / ۱۳۴" شاه با شنیدن این آیه ، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولى یکى از وزیرانى که مخالف او بود نزد شاه گفت : نباید دولتمردانى چون ما نزد شما سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویى گرفت . شاه از سخن آن وزیر زشتخوى خشمگین شد و گفت : دروغ آن وزیر براى من پسندیده تر از راستگویى تو بود، زیرا دروغ او از روى مصلحت بود، و راست تو از باطن پلیدت برخاست . چنانکه خردمندان گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز @audio_ketab
Part04_گلستان سعدی.mp3
14.54M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 4⃣ @audio_ketab
Part05_گلستان سعدی.mp3
11.09M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 5⃣ @audio_ketab
Part06_گلستان سعدی.mp3
15.24M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 6⃣ @audio_ketab
Part07_گلستان سعدی.mp3
14.99M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 7⃣ @audio_ketab
☘ پادشاهى با غلام عجمی اش در کشتى نشست تا سفر کند، از آنجا که غلام نخستین بار بود که دریا را مى دید و تا آن وقت رنجهاى دریانوردى را ندیده بود، از ترس به گریه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى کرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت ، تا اینکه آسایش شاه را بر هم زد، اطرافیان شاه در فکر چاره جویى بودند، تا اینکه حکیمى به شاه گفت : اگر فرمان دهى من او را به طریقى آرام و خاموش مى کنم . شاه گفت : اگر چنین کنى نهایت لطف را به من نموده اى . حکیم گفت : فرمان بده غلام را به دریا بیندازند. شاه چنین فرمانى را صادر کرد. او را به دریا افکندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دریا فریاد مى زد مرا کمک کنید! مرا نجات دهید! سرانجام مو سرش را گرفتند و به داخل کشتى کشیدند. او در گوشه اى از کشتى خاموش نشست و دیگر چیزى نگفت . شاه از این دستور حکیم تعجب کرد و از او پرسید: حکمت این کار چه بود که موجب آرامش غلام گردید؟ حکیم جواب داد: او اول رنج غرق شدن را نچشیده بود و قدر سلامت کشتى را نمى دانست ،
همچنین
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. اى سیر ترا نان جوین خوش ننماید معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است حوران بهشتى را دوزخ بود اعراف از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است فرق است میان آنکه یارش در بر تا آنکه دو چشم انتظارش بر در @audio_ketab
Part08_گلستان سعدی.mp3
12.88M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 8⃣ @audio_ketab
Part09_گلستان سعدی.mp3
13.76M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 9⃣ @audio_ketab
Part10_گلستان سعدی.mp3
15.35M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 0⃣1⃣ @audio_ketab
☘ زاهدی مهمان پادشاه بود ، وقتی که غذا آوردند، کمتر از معمول و عادت خود از آن خورد و هنگامی که مشغول نماز شد، بیش از معمول نمازش را به درازا کشید تا بر گمان نیکی شاه به او بیفزاید. ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است هنگامی که به خانه اش بازگشت، سفره غذا خواست تا غذا بخورد. پسرش که جوانی هوشمند بود به او رو کرد و گفت : مگر در نزد شاه غذا نخوردی؟ زاهد پاسخ داد: در حضور شاه چیزی نخوردم که روزی به کار آید. پسر به او گفت: پس نمازت را نیز قضا کن که نمازی نخواندی تا به کار آید! ای هنرها گرفته بر کف دست عیب ها برگرفته زیر بغل تا چه خواهی گرفتن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل @audio_ketab
Part11_گلستان سعدی.mp3
13.07M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 1⃣1⃣ @audio_ketab
Part12_گلستان سعدی.mp3
10.78M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 2⃣1⃣ @audio_ketab
☘ از حاتم طائی پرسیدند: آیا بزرگ همت تر از خود در جهان دیده ای؟ یا شنیده ای؟ جواب داد: آری ، روزی چهل شتر برای سران عرب قربانی کردم، آن روز برای حاجتی به صحرا رفتم، خارکنی را در بیابان دیدم که پشته هیزم را فراهم کرده تا آن را به شهر بیاورد و بفروشد، به او گفتم: چرا به مهمانی حاتم نمی روی که گروهی بسیار از مردم در کنار سفره او نشسته اند. در پاسخ گفت: هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طائی نبرد من این خارکن را از نظر جوانمردی و همت از خودم برتر یافتم. @audio_ketab
Part13_گلستان سعدی.mp3
10.13M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 3⃣1⃣ @audio_ketab
Part14_گلستان سعدی.mp3
10.42M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 4⃣1⃣ @audio_ketab
Part15_گلستان سعدی.mp3
13.91M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 5⃣1⃣ @audio_ketab
Part16_گلستان سعدی.mp3
13.99M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 6⃣1⃣ @audio_ketab
☘ یکی از شعرا پیش رئیس دزدان رفت و شعری برای او گفت. رئیس دزدان گفت تا لباس او را از تنش دربیاورند و از روستا بیرونش کنند . مرد بیچاره برهنه در سرما رفت . سگها در راه از پشت او آمدمند مرد می خواست سنگی از زمین بردارد و سگها را از خود دور کند . زمین یخ زده بود و سنگها در زیر آن پس نتوانست. گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! رئیس دزدان این موضوع را دید و شنید و خندید و گفت : ای مرد دانا از من چیزی درخواست کن تا به تو بدهم . مرد در جواب گفت لباس خود را می خواهم اگر لطف فرمائید. امیدوار بود آدمى به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان رئیس دزدان دلش به رحم آمد و لباسش را پس داد و لباسی پوستی و چند درهم پول نیز به او داد. @audio_ketab
Part17_گلستان سعدی.mp3
11.1M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 7⃣1⃣ @audio_ketab
Part18_گلستان سعدی.mp3
10.15M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 8⃣1⃣ @audio_ketab
Part19_گلستان سعدی.mp3
11.3M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 9⃣1⃣ @audio_ketab
Part20_گلستان سعدی.mp3
13.38M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 0⃣2⃣ @audio_ketab
Part21_گلستان سعدی.mp3
10.18M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 1⃣2⃣ @audio_ketab
Part22_گلستان سعدی.mp3
14.9M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 2⃣2⃣ @audio_ketab
Part23_گلستان سعدی.mp3
12.69M
📗کتاب صوتی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 3⃣2⃣ @audio_ketab