eitaa logo
🎧🎙کتاب صوتی شیرین🎙🎧
209 دنبال‌کننده
136 عکس
43 ویدیو
14 فایل
گـــاهی، نگــــاهی، به جــهانی، به دور از دغدغـه روزمــرگـی های این مــنِ سـر به هــوا کمی شعر و کتاب و تـرانه «کمــی بی قیـــدی از دنــیایِ ساخته ی آدمیــــــــــزادِگان» ادمین: @shirinpishdadi در castbox به این آی دی مراجعه کنید👇 shirinpishdadi
مشاهده در ایتا
دانلود
بشناس مرا حکایتی غمگینم افسانه ی تیره ی شبی سنگینم تلخم، کدرم، شکسته ام مسمومم ای دوست! شناختی مرا؟ من اینم 🌾🌾🌾 من اینم و غرق خستگی آمده ام ویرانم و از شکستگی آمده ام از شهر یگانگی؟ فراموشش کن! از شهر هزار دستگی آمده ام 🌾🌾🌾 آنجا با هر که زیستم کشت مرا هر هم خونی به خون آغشت مرا صدها دستی که دوست میخواندم شان صدها خنجر شکست در پشت مرا ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام، سروش، ایتا، بله، گپ👇 @Audiobookshirin
🌼🌿🌼🌿🌼 اندوه من این است که در حواشی یک لحظه به فکر ِمن ِبیچاره نباشی دریاچه ی قم باشی و بر زخم دل من از شوری خود بر دلم هربار بپاشی یک منبع عالِم خبر آورد که یک عمر تو عامل هرگونه غم و درد و خراشی از دست تو رنجور شد آبادی عاشق ای وای به حال دل معشوقه ی ناشی حاشا که دهاتیست دل نازک و تنهام امروز که دل بست به تو بچه ی کاشی از منظر من عشق دلیل است به عالَم در نزد تو هم باز چه کشکی و چه آشی سنگین شده در سینه ی من قلب رئوفم از دست تو ای کارگر سنگ تراشی ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
با لب سُرخت مرا یاد خدا انداختی روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید، ولی هرگز مرا نشناختی! و عشق پیرمرد و دختر جوان در کنار چشمه اثر: میلاد مهتابیان پور ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی کوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبان باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی وای از دنیا که یار از یار می ترسد غنچه های تشنه از گلزار می ترسند عاشق از آوازه دیدار می ترسد پنجه خنیاگران از تار می ترسد شهسوار از جاده هموار می ترسد این طبیب از دیدن بیمار می ترسد سازها بشکست و درد شاعران از حد گذشت سال های انتظاری بر من و تو بد گذشت آشنا نا آشنا شد، تا بلی گفتم بلا شد گریه کردم، ناله کردم، حلقه بر هر در زدم سنگ سنگ کلبه ویرانه را بر سر زدم آب از آبی نجنبید، خفته در خوابی نجنبید چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت آسمان افسانه ما را به دست کم گرفت جام ها جوشی ندارند، عشق آغوشی ندارد بر من و بر ناله هایم، هیچ کس گوشی ندارد بازآ تا کاروان رفته باز آید بازآ تا دلبران ناز ناز آید بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید با گل افشانان نگار دلنواز آید بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم 🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙 ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
اینجــا به دل سپردن من گیر داده اند مشتی اجل به بردن من گیر داده اند اینجا همیشه آب تکان می خورد از آب اما بـــه آب خوردن من گیـــــر  داده اند مانند شمع در غم تو آب می شوم مردم به فرم مردن من گیر داده اند چشم انتظار دست تو اصلا نمی شوم وقتـــی به شال گردن من گیر داده اند در شهر،حس و حال برادر کشی پُر است گرگان بـــه جامـــه ی تن من گیـر داده اند دامن زدم به خون که بدست آورم تو را این دست ها به دامن من گیـر داده اند گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم اینجا به دل سپردن من گیر داده اند ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
دلگیرانه 💔❤️‍🩹 دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد جز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد هیچ سنگین‌دل بیدادگر این کار نکرد این ستم‌ها دگری با من بیمار نکرد هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است ولی برای رسیدن بهانه بسیار است بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم مگر عزیز من! این عشق دست بردار است کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند کـــه از تو، از تو بریدن چقدر دشوار است مخـواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم نمی شود به خدا، پای عشق در کار است تـــو از سلاله ی سوداگران کشمیری که شال ناز تورا شاعری خریدار است در آستانـــه رفتـــن در امتداد غــــروب دعای من به تو تنها خدا نگهدار است کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد کـــه در گزینش این انتخـــاب ناچـــار است همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد برای خاطره هایـــی کــه زیرآوار است ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
🍂🍁🍂🍁🍂🍁 هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد  آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند  تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
👁 🌾🌾🌾🌾 چشمانِ تو بَر هَم زده بازارِ جَنان را پیغمبری آموخته موسای شبان را آشوب بپا کُن، همه‌ی شهر به گوشَ‌اند یا شور بزن یا بدران جامه‌دَران را بازارِ قُم از نُقلِ لَبَت رو به کِسادیست بیچاره نکن حاج حسین و پسران را این عکسِ رُخِ توست که بر ماه نشسته نشنیده ولی بچّه‌پلنگ این جریان را بر عهدِ تو دل بسته و دل خوش بتو کرده حافظ که رها کرده همه مُغ‌بَچِگان را آن را که عیان است چه حاجت به بیانش؟ بوی خوشَت این‌بار عیان کرده بیان را ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
🌾 شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی آوای تو می خواندم از لایتناهی آوای تو می آردم از شوق به پرواز شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی امواج نوای تو به من می رسد از دور دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق تو را دارم و دارای جهانم همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin
💐 مه من، به جلوه گاهی که ترا شنودم آنجا جگرم ز غصه خون شد که چرا نبودم آنجا؟ گه سجده، خاکِ راهت به سرشک می کنم گل غرض آنکه دیر ماند اثر سجودم آنجا من و خاک آستانت که همیشه سرخ رویم بهمین قدر که روزی رخ زرد سودم آنجا بطواف کویت آیم همه شب، بیاد روزی که نیازمندی خود بتو می نمودم آنجا پس ازین جفای خوبان ز کسی وفا نجویم که دگر کسی نمانده که نیازمودم آنجا بسر رهش، هلالی ز هلاک من کرا غم؟ چو تفاوتی ندارد عدم و وجودم آنجا ●🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙● ما در: تلگرام و ایتا👇 @Audiobookshirin