eitaa logo
🌹محبان امیرالمومنین امام علی علیه السلام 🌹
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
958 ویدیو
2 فایل
«پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب علیه‌السلام.سرلوحة پروندة هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام است. (مستدرک حاکم، ج ٣، کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥) تبادل @Zainab256
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ ‌‌كلبه ى چوبى دلم را آب و جارو مى كنم گرد و خاك از آن مى زدايم و‌ لباس نو به تن مى كنم! مى گويند: «جمعه ها عيد است»! شايد به اين خاطر است كه مى‌دانند توقع ظهور تو در اين روز مى‌رود! سلام! جمعه از راه رسيد و دل‌، هواى تو را کرده 🌤اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج🌤 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اصلی ترین دلیل غیبت قائم آل محمد چیست؟ وظیفه شیعیان در این خصوص چیست؟ 🎙سخنران استاد رائفی پور ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «آقاجان چرا نمیای؟» 👤 حجت‌الاسلام ☀️ گلایه امام زمان از زائران و شیعیان به آیت‌الله بهبهانی... ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
1641222576443_1.m4a
10.84M
🌟💢حدیث قدسی ‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 🔰شرح مختصری از زندگینامه شهید حسینعلی یعقوبی: 🌺🌾از 9 سالگی نماز و روزه اش ترک نمیشد. 🌷🌱در بسیج مسجد امام حسین(علیه السلام)،در چهار راه اوحدی فعالیت داشت. وقتی امام به ایران آمدند به دبیرستان می رفت. 🌸🍃از پیش نماز مدرسه پرسیده بود که آیا میتوانم از رساله امام خمینی استفاده کنم؟ پیش نماز گفته بودند بله چون به سن تکلیف نرسیده ای میتوانی استفاده کنی. رساله امام خمینی را مطالعه کرد و گفت:«مادر،رساله امام خمینی با رساله آقای خوی،دوتا مساله تفاوت دارد،وگرنه بقیه مطالب یکی است. 💐💫بدین وسیله ما فهمیدیم قبل از اینکه امام وارد ایران بشوند،ایشان رساله آقای خوی را در آن سن که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود مطالعه کرده بود. 🌻🌿همیشه سفارش می کرد که مادر،پنج خواهرم را مانند حضرت زینب(سلام الله علیها) تربیت کنید. 🌼🍀سال 61 به کردستان رفت،این اولین تجربه جبهه او بود. برگشت و سال 62 که به کلاس یازدهم می‌رفت به مادر گفت:«میخواهم بروم جبهه. مادر گفتند:«صبر کن تا دَرسَت تمام شود. گفت:«نه،اگر نیایی امضا بدهی در محضر حضرت زهرا(سلام الله علیها) رو سیاه می شوی.مادر رفتند و امضا کردند. 🌹🕊سال 62 به جبهه رفت و 22 اسفند 62 شهید شد. 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتگری شهدا 📌باید با شهدا حرف زد... با چندتا شهید حرف زدی؟ چندتا کتاب درمورد شهدا خوندی؟ 🎙راوی: شیخ سعید آزاده 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 خورده خورده... این صحنه‌ها فقط با گزارش رسول مهربانی دیدن داره😂 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
*🖤🪴مطلبی عجیب درباره نماز لیله الدفن🕊🪴* 🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️✨ *❌۰۰۰کیست که نگران هول و وحشت آن شب خود باشد ؟* *♻️تا فرصت هست برای خود شمع و چراغی فراهم کنیم !* *👤یکی از علماء نقل میکردند که مدتی هست که نیت کرده ام هر شب برای مسلمانی که در سرتاسر عالم از دنیا رفته و امشب ، *شب هولناک اول قبر* او هست *نماز لیله الدفن* بخوانم و ثواب عمل رو هدیه به همه اون اموات میکنم* *🔹تا این که چند شب پیش خواب عجیبی دیدم* *🍁خواب دیدم که من هم فوت کردم و مادرم منو داخل قبر گذاشت، اون یکسره گریه میکرد می‌گفت من خودم باید بزارمت توی قبر رو برم.... مواظب خودت باش... و ....* *💠من همش میگفتم که مادر من زنده ام* *❓چرا اینا رو میگی منو ببین...* 👤من رو گذاشتن داخل قبر و رفتن. داخل قبر که شدم لحد رو که‌ گذاشتند ا‌ول خیلی ، خیلی تاریک و هولناک بود بعد یکدفعه دیدم یه تونل خیلی بزرگ نورانی جلوی روی من هست *✨یکدفعه یه آقایی که تمام لباس هاش سفید بود و نورانی و مهربان جلوم اومد..* ازش پرسیدم شما کی هستی؟ گفت من عزرائیل هستم که تو رو قبض روح کردم پرسیدم پس چرا اینقدر خوش چهره هستید؟ اینا کی هستن کنار شما ؟ گفت این دو نفر هم نکیر و منکر هستند کلی آدم نورانی پشت سر هم ایستاده بودند. دوباره پرسیدم پس اینا کی هستن پشت سر شما ، چی کار دارند ؟؟ گفت: *این ها همون کسایی هستن که تو هر شب براشون نماز لیله الدفن میخوندی...* *🏵️امشب همه اومدن کنارت تا از تو تشکر و قدر دانی کنند و تا صبح کنارت باشند که تنها نباشی و ترس و وحشت نداشته باشی !* *تمام قبرم با آمدن اونا برام روشن شده بود و ترس و هول و وحشت رفته بود ...* *📌کاش همه بدونیم این نمازهایی که ما می‌خونیم به نیت اموات، همه جمع میشن برا شب اول قبر خودمون ، کاری برای اون وقت تنهایی و ظلمت برای خودمون انجام بدیم ...* *🌷پیامبر صل الله علیه وآله وسلم میفرمایند: به نمازگزار نماز لیله الدفن(شما) به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می‌کند، حسنه عطا می‌کند و او را چهل درجه بالا میبرد* *دوستان اگر براتون مقدوره هر شب از دو رکعت نماز لیله الدفن به نیت همه اموات مومنین و مومنات و مسلمانانی که اون شب شب اول قبرشونه غافل نشیم* *💠کاش بدانیم که این نمازها بیشتر از اونی که نجات دهنده اون اموات باشه ناجی ما خواهد بود در عالم قبر!* *🌴 ما هم از خدا توفیق عمل طلب کنیم و از امشب تا شبی که نوبت به خود ما بشه هر چند تایی که موفق شدیم نور و چراغ برای شب اول قبر خود تهیه و ذخیره کنیم و هر چه توان داریم شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام رو در این خصوص آگاه و توصیه کنیم* *🌹شادی روح پدران و مادران آسمانی صلوات*🌴 انتشار این مطالب برای دیگران چه هدیه ای گرانقدر و ماندگاری خواهد بود اللهم انی اسئلک راحت عند الموت ..‌.ان شاءالله🤲 *کپی برداری ونشر با ۳صلوات* 🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️🧎🏻‍♂️هر شب نماز لیله الدفن وهدیه به مسلمانانی که همان روز به دیار باقی رفته است ۰۰۰😭🕊🖤🏴💐🌴 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🌸ـلام 🌸صبح جمعه تون 💗بخیـر و شـادی 🌸یه روز پر نشـاط 💗یه روز پراز لبخند خدا 🌸یه روز خوب و با برکت 💗یه دنیـا لبخند و آرامش 🌸یه زنـدگی پراز دلخوشی 💗و خـوشبختی بی پایان 🌸بـرای تک تک تون آرزومندم ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل هر جمعہ هواے نفسم سنگین اسٺ خبرے از تو ندارم ڪه دلم غمگین اسٺ مثل هر جمعہ پُر از ندبہ‌ے دلتنگیهام عجل الله و فَرَج ذڪر لبم آمین اسٺ 💔 *اللهم عجل لولیک الفرج*🙏🏻 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دست بر سینه بگذاریم رو به ا ﷽ ا 🚩 السلام علی الحسین 🚩 و علی علی بن الحسین 🚩 و علی اولاد الحسین 🚩 و علی اصحاب الحسین ......♥️ ‌‌♥️ ....... 💚 ‌حضرت علیه
30_ahd_01.mp3
1.82M
...🍃 🎤 🌱 من دعای عهد میخوانم بیا 🌱 بر سر این وعده میمانم بیا 🌱 با تجلی های پر هیبت بیا 🌱 از میان پرده غیبت بیا 🤲 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
چه عملی ما را نجات میدهد ۱.mp3
20.24M
🍃 رابطه ما با خدا 💞 ‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
🕊🥀روایت یک جنایت 16 نفره/ روح الله عجمیان چگونه به شهادت رسید؟ ✨خبر فراخوان اغتشاش و تجمع همزمان با چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کمالشهر کرج به گوش پاسداران امنیت رسیده بود. خانه کوچک و ساده پدری‌ سید روح‌الله در کمالشهر بود و از پایگاه بسیج حوزه 417 شهدای کمالشهر زنگ زدند که بیا برویم برای مأموریت. مثل همه ۱۲ سال گذشته از عضویتش در بسیج، بدون چون و چرا راه افتاد. در دلِ مادر اما قیامتی برپا بود و وجودش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ اصلا آن روز انگار فرق داشت با همه روزهای دیگر؛ برقِ هزار فکرِآشفته جانش را می گرفت؛ نکند قرار است سید روح الله به آرزویش برسد! ساعت ۱۰ صبح و یک ساعت قبل از شروع مراسم، سید روح‌الله همراه با دیگر دوستان بسیجی‌، راهی منطقه مأموریت شد تا حافظ امنیت باشد؛ بدون اینکه خبر داشته باشد اغتشاشگران برای او و دوستانش، شمشیرِ بی‌رحمی را از رو بسته بودند. تا رسیدن به بهشت سکینه باهم برنامه ریزی می‌کردند، یکی‌ مسؤول راهنمایی مردم به سمت خروجی‌ها بود، دیگری قصد داشت ترافیک را کنترل کند تا از تجمع خودروها در مسیر جلوگیری شود... هر یک به نوعی در صدد کمک به همشهریان خود بودند. ☘محاصره وحشیانه حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیریِ اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده ای از آنها سید روح‌الله را دوره کردند تا از دیدرسِ دوستانش دورباشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند.😔 اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند وچاقو را از کمر تا شکمش فرومی‌کنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک‌ به او نزدیک شود. شاید اگر فیلم‌ها از صحنه این جنایت نبود، باورش برایمان سخت می‌شد. شاید این چیزها را فقط در روضه‌های کربلا و داستان جنایت‌های داعش شنیده‌ایم. پیکر بیجانش را آنقدر لگد می‌زنند که با توجه به فیلم های موجود، صدایی از بین خودشان فریاد می‌زند؛ دیگه بسشه ولش کنید... مگر می‌شود؟! چرا یادمان رفته ما هموطن بودیم؟! ☘بزم ویژه شهادت داستان سیدروح الله عجمیان جوانی ۲۷ ساله از دیار کوهدشت لرستان، همینجا تمام نمی‌شود. همه اطرافیان سید، از پدر، مادر و برادران و دوستانش می‌دانند؛ روح‌الله عاشق شهادت بود. بارها برای رفتن به سوریه و دفاع از حریم اهل بیت(ع) اقدام کرده بود و قسمت به رفتن و شهادت نشد. فرمانده‌اش می‌گوید که سیدروح‌الله برای اعزام به منطقه مرزی زاهدان و مبارزه با گروهک‌های تروریستی، اشرار و قاچاقچیان دوره آموزشی دیده و در انتظار اعزام بود. همیشه می‌گفت؛ به نظر شما من مثل شهدا زندگی کرده‌ام و لیاقت شهادت را دارم؟😭 ظاهرا منطقه مرزی زاهدان همانجاییست که رهبر انقلاب آن را به تنگه اُحُد ایران تعبیر کردند و روح‌الله شهادت را در تنگه اُحد و در جنگ با اشرار جستجو می‌کرد و نمی‌دانست در محله خودش، همانجا که بزرگ شده و شب و روزش را در آن گذرانده بود، اینطور غریبانه، به خاک و خون می‌غلتد! هیچ‌کس نمی‌داند این سیدِخدا چه شهادتی از خدا طلب کرد که جنایتی نماند که در حقش نکرده‌باشند. شاید روح خدا(روح الله) از درگاه خداوند بزمی ویژه برای شهادت طلب کرده بود. «لیقتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما»«مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کسی در جهاد به راه خدا کشته شود فاتح است زود باشد که او را اجری عظیم دهیم./سوره نساء، آیه 73 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/161284671C2fea30ad76
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند فرزند روح الله /شهید روح الله عجمیان 💔 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🕊 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/161284671C2fea30ad76
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂؛⚡️؛🍂 ⚡️؛ 🍂 🍂 در کوچه های خرمشهر ۳۰) خاطرات مدافعین خرمشهر مریم شانکی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 ‌ سکینه حورسی حال بچه ها دگرگون شده بود. به دلیل مسئولیت زیاد و سنگین خواهرها، برادر جهان آرا گفتند که شهدا را به ماهشهر منتقل کنیم. یکی خواهرها مسئول این کار شد. اوضاع هر لحظه وخیم تر می‌شد. شوهرم با ماندن من در شهر مخالف بود. می گفت: "امکان داره بیان زن‌هار و گروگان بگیرن. شما نباید دست اینا بیفتید..." چند روزی را نزد خواهر عابدی بودم. باید به این طرف شط می آمدیم. همان شب، پس از رسیدن به کوی آریا خبر دادند که مهدی آلبوغبیش، همسر خواهر عابدی شهید شده. بچه های سپاه پراکنده بودند. فقط موقع شب بعضی‌شان را می‌دیدیم که یک گوشه می‌نشستند و خستگی در می‌کردند. بعد اشک از گوشه چشمشان جاری می‌شد و دعا می کردند. این صحنه ها را که می‌دیدم دلم می گرفت. دوست داشتم به سوی قبرستان پر بکشم و پیش بچه ها درد دل کنم. پیش آنها که رفته بودند! روز بعد قرار شد که خواهرها به دیدن امام بروند . من، به علت ضربه های روحی شدید نمی‌توانستم بروم. برادر جهان آرا می گفت: ترا به خدا بروید. ما که دستمان به امام نمی‌رسد. شما بروید و صحبت کنید. بروید بگویید. هر چه هست بگویید. شاید نگذارند با امام حرف بزنید. اگر نشد، بروید توی مجلس. توی مجلس حرف بزنید. به همه بگویید. در نماز جمعه ها و هر جا که شد. شهر به شهر بایستید و بگویید به خرمشهر چه گذشت. بگویید که چه عزیزانی را از دست دادیم... به تدریج از تعداد نیروها کم می‌شد. بچه ها یا می‌رفتند و یا رفته بودند. هر که مانده بود با همان ژ-۳ و ام یک می‌جنگید و مقاومت می کرد. مثل "بهنام" پسر سیزده ساله ای که به تنهایی مقر عراقی‌ها را شناسایی می کرد و به بچه ها گزارش می‌داد. مدتها در سردخانه، کارمان درست کردن تابوت برای عزیزان خودمان بود؛ در جوار پیکرهای خون آلود و قطعه قطعه شده... کاری دردناک و خارج از تحمل یک زن. وقتی در تاریکی شب اسم شهدا را می‌آوردند بدنمان می لرزید ؛ و هول و هراسی مضاعف! که این بار چه کسانی را آورده اند؟! روزی نبود که شهید نداده باشیم. (شب‌های جمعه همگی به بهشت شهدا می‌رفتیم برای فاتحه و برای قوت قلب!) پانزدهم مهر، دیگر وضع خیلی خطرناک شده بود. عراقی‌ها در شهر رخنه کرده بودند. گاهی بچه ها با ژ-۳ توپ و تانک دشمن را عقب می‌زدند و غنیمت می‌گرفتند. اما فایده ای نداشت. نیروها آنقدر نبودند که بتوانند جلوی دشمن را بگیرند. یک روز برای گرفتن غذا به مسجد جامع رفتم. آن روز شیخ شریف یکی از روحانیون بروجرد ، با گروهی برای کمک به خرمشهر آمده بود. او را نمی شناختم. فکر می کردم از قم آمده و یا این که از روحانیون آبادان است. لقمه ای توی دستش بود. با عصبانیتی که از قبل داشتم گفتم: آقا چرا به ما غذا نمی‌رسونید؟! شیخ با معصومیت خاصی گفت: خواهر - برای کی؟ - برای برادرهای سپاه - برادرهای سپاه غذا ندارند؟ - نخير... چهره اش سرخ شد و گفت: - خواهر این لقمه را بگیرید و بخورید! را گرفتم. - من نمی خوام آقا... این لقمه من روسیر نمی کنه. - خواهر، من تازه از بروجرد آمدم. همین الان رسیدم و این لقمه را گرفتم. این حرف را که گفت از طرز برخوردم شرمگین شدم و عذرخواهی کردم. با این حال شیخ اصرار می کرد که تا شما این لقمه را بر ندارید، چیزی از گلوی من پایین نمیرود و ناراحت هستم. بعد از مدتی به ماهشهر رفتم تا به بقیه خواهرها کمک کنم. اما طاقت نیاوردم به آبادان برگشتم. وضع ناگواری بود. هر شهیدی که روی خاک می افتاد، نیاز بیشتری به نیروی کمکی و تازه نفس احساس می‌شد. بعضی ها می‌گفتند: توپخانه قوچان در راه است. اما خبری نشد. البته دعای بچه ها بی جواب نماند و بعدها عده ای از برادران ارتشی، نیروهای اعزامی برادران بسیج، گروههای نامنظم دکتر چمران و سپاه تهران و اصفهان آمدند و با یاری خدا حصر آبادان را شکستند. پایان ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ خاطرات رزمندگان دفاع مقدس https://eitaa.com/joinchat/161284671C2fea30ad76 ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده یادم‌نیست چُنان شعری كه می‌ماند به خاطر آخرین بندش... ‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁• محبان امیرالمؤمنین امام علی ع👇 @ava_sazandegi •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•