بشار هم رفت!
و هنوز؛
یک رئیس قوه میگویند لایحه حجاب را به دولت برای اجرا ابلاغ میکنم.
ادامه دهید لطفا؛
رئیس قوه دیگر فهمش از وفاق، محوریت ولایت است، ادامه دهید.
صدا و سیما از امثال اردشیر خان لاریجانی و امثاله زیاد دارد تا در یک شب مانده به سقوط بشار باز هم ببافد، ادامه دهید.
مواجب بگیران سایبری را رها کنید تا به هر کس خواستند بتازند و درشتگویی کنند، ادامه دهید.
کیهان را یله و رها میخواهید که رطب و یابس به هم ور کند تا دلخنکی موقتی فراهم آورد، ادامه دهید.
برای تاج زاده و مانند وی چند سال دیگر زندان بنویسید، ادامه دهید.
اصلا بنویسید میر حسین و خانم رهنورد حصرشان تا مرگ است، ادامه دهید.
چتر دیدگاه و عمل امنیتی به همه موضوعات را گستردهتر کنید، ادامه دهید.
هنوز از امثال پناهیان، عباسی، جمشیدی،شهبازی، رائفیپور، رسائی، نقدی، ثابتی، یکتا،... در چنته دارید؟ عرضه کنید برای رسیدن به قلههای رشد، ادامه دهید.
پشت القاب و عناوینی چون دفاع مقدس و مدافع حرم، سنگر بگیرید تا رمقی برای نقد و بررسی نگذارید و ادامه دهید.
وزیر خارجهای که دستگاه محاسباتش زنگ زده و روغنکاری نشده را بفرستید در کوچههای دمشق تا شاورما بخورد شاید ورق برگردد، ادامه دهید.
بوقها را باد کنید و از شکستهای پی در پی، پیروزی ساخته در کَت اقلیت فداییتان کنید، ادامه دهید.
به سانسور و ممیزی آنچه نمیپسندید، ادامه دهید.
فیلترینگ که از نان شب واجبتر میدانید را حتما ادامه دهید.
باز هم کلمه و واژه بسازید برای بخشی از جامعه: جبهه انقلاب، ارزشی، خودی، با بصیرت، مومن انقلابی و دیگران هیچ! ادامه دهید.
بازهم برجام را پوچ و هیچ دانسته و تحریم را نعمت بدانید، ادامه دهید.
اقتصاد مقاومتی را بیشتر و بیشتر در راس امور قرار دهید خوب جواب داده و ادامه دهید.
حالا که به توسعه در تراز جهانی رسیدیم، برنامه ریزی برای حسینیه کردن کاخ سفید و نظم و تدبیر دنیا را به تعویق نیندازید و ادامه دهید.
و باز هم و بازهم ادامه دهید؛
ولی خوب معلوم است: اگر خبری شد این ما نیستیم که در سقوط شما، شما را هُل میدهیم، خودتان مقصرید!
@avakherad
کاریکاتوری گویا و منطبق؛ چاپ شده در یک رسانه مصری
مردم در حال فریادند که: فقر / بیکاری/ مسکن/ بیمه/ تورم/ نان/ حقوقبشر/ آموزش و... در همین حال حاکم غرش میکند حجاب!
✍در کانال تلگرامی میرحسین موسوی آمده:
گویند در ایامی که به قول سعدی «ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود» و مغولها تا پشتِ دروازههای بغداد رسیده بودند، گمان میکنید دعوای داخل شهر بین عالمانِ فرقههای مختلف دین، بر سر چه بود؟
در کتاب «عجایبالمقدور» از ابن عربشاه نقل شده که در همان وانفسا بین حنبلیان و شافعیان جنجالی درگرفته بود که امام جماعت در نمازِ عصرین باید بسمالله را بلند بخواند یا آهسته!
مجادله و کشمکشها به جایی رسید که پیروانِ دو فرقه به طرف هم لنگه کفش پرتاب کردند.
تا اینکه بغداد، پایتخت خلافت عباسی به تصرف مغولان درآمد و دیگر نه از بسماللهِ بلند خبری بود و نه از بسماللهِ آهسته!
@avakherad
سخنی درست اما جهانشمول
چند روز پیش رهبری در واکنش به حوادث تلخ و سریع این چند ماه در باره منطقه و ضربههای وارده به حماس، حزبالله و سوریه گفت: هرچه فشار بیشتر شود، مقاومت سختتر و محکمتر میشود.
این منطق و واقعیت، امری جهانشمول است و مکان و زمان و حکومت خاصی را نمیشناسد و استثنا بردار نیست. اگر اسرائیل در این اندیشه است که فشار و کشتار باعث نابودی مخالفین اشغال و مقاومت میشود در اشتباه است و ممکن است در کوتاه یا دراز مدت کم و کیف آن متفاوت شود اما خواب نتانیاهو در نابودی آن، سرابی بیش نیست.
چرا چنین پیشبینی را قطعی و یقینی میدانیم؟ زیرا میان فشار و قدرت، و مقاومت رابطه حتمی وجود دارد و به تعبیر میشل فوکو:
هرجا قدرت وجود داشته باشد، مقاومت هم وجود خواهد داشت.
و چونکه مقاومت امری ایستا نیست و سیال است، هر چه فشار بیشتر باشد، مقاومت نیز به همان موازات افزایش مییابد اما تمامی ندارد و موجب دوام بیشتر آن خواهد شد زیرا فشار و زور به قول فلاسفه امری قسری(خلاف طبع)، و مقاومت، امری طبعی و موافق تکوین و طبیعت است.
حال که چند سطری از رابطه زور و مقاومت نوشتیم، بر میگردیم به جمله صدر این نوشتار و سخن آقای خامنهای و مشخص میشود که زور و فشار چونکه غیر طبیعی است هر کجا و هر زمان و توسط هر شیوه حکمرانی بر مردم اعمال گردد، مقاومت مدنی را به دنبال دارد.
اگر حکومتی بخواهد با زور:
سبک زندگی، بیحجابی یا حجاب، اختلال در دسترسی به درگاههای آگاهی اعم از ماهواره و اینترنت، دینداری یا بیدینی، و... را در جامعه با آمال و آرزوهای خویش اجرا نماید، در جای دیگر، با شکل و شمایل دیگر مقاومت بروز و ظهور پیدا خواهد کرد مانند فنری که رهاتر از قبل واکنش قویتری دارد. بر همین اساس:
خروجی برخورد با ویدئو چه شد؟
خروجی برخورد با حجاب چه شد؟
خروجی برخورد با فضای مجازی چه شد؟
خروجی برخورد با شادی مردم با کنسرت، جز به اوج رسیدن گروههای مرجع زرد و رپرهای اینستاگرام شد؟
خروجی ستاد و قراگاههای مختلف فرهنگی، امر به معروف، سبک ایرانی/اسلامی، صدا و سیمای فشل/ و... چه شد؟
خروجی برخورد با فعالان و دلسوزان منتقد، باعث ورود آنان به حلقه سخت مدافعان وضع موجود شد یا برخوردهای خشن و توهین آمیز و خلاف دین و کرامت انسانی، اعتقاد آنان را به مسیر و روش و برداشت خود استوارتر کرد؟
"فشار و زور امری موقتی و کم دوام است" کاش فهم قدرت به این واقعیت جهان هستی که به درازای تاریخ تجربه شده، میرسید، کاش!
@avakherad
به زودی...
#حرف_نو
همزمان با سالگرد درگذشت آیتالله منتظری(۲۹ آذر ۸۸)
@avakherad
هدایت شده از 🔊 حرفِ نو 🎥
44.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیزر
✅ داستان برکناری آیت اله منتظری!
👥 مناظره آقایان قاسم تبریزی و مجتبی لطفی!
🔹تبریزی
ایشان با لیبرال ها رفت و امد داشت؛ و مواضع ایشان با منافقین و لیبرال ها یکسان بود./ اگر ایشان به ولایت فقیه اعتقاد داشت چرا جلوی امام ایستاد؟/ ایشان ولایت فقیه را برای خودش نوشته بود؟/ شخصیت ایشان مستقل نبود و ذیل امام تعریف میشد./ ایشان ساده لوح بود و هر کس هر چیزی میگفت بدون تحقیق اعلام عمومی میکرد.
🔸لطفی
از مجاهدین حتی یک نفر هم در دفتر آیت اله نبود./ آقای ریشهری اعلام کرد که عزل ایشان ربطی به جریان مهدی هاشمی نداشت./ امام گفته بود؛ در حوزه حسود زیاد دارید./ آیت اله منتظری،یک شخصیت محبوب و مستقل بود./ آیت اله منتظری؛ از اصلی ترین افراد در معرفی امام به عنوان مرجع بود./ منابع ایشان کاملا مورد وثوق هستند.
📆 پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳
◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.
https://youtu.be/3zYHyBKiyRM
https://aparat.com/v/wet6po7
#حرف_نو
✅🆔 t.me/new_harf
✅🆔 eitaa.com/new_harf
✅🆔 www.aparat.com/new_harf
✅🆔http://youtube.com/@new_harf1
✅پلمب خر پشته!
بد نیست کمی از سیاست فاصله گرفته و خاطرهای نو و دست اول از سعید حجاریان( در ۲۹آذرماه ۱۴۰۳) را بخوانیم:
"در ایام حصر(آیتالله منتظری)، عدهای از دوستان ایشان از طریق منزل احمد آقای منتظری به پشت بام رفته و بعد از عبور از «خر پشته» از بالای بام با آیتالله که در حیاط منزل خود مشغول قدم زدن بودند، صحبت کردند. مسئولین قضایی به این نکته پی بردند و خروجی «خر پشته» را با ورق آهن جوش زده و مسدود کردند. با فرا رسیدن فصل زمستان و در اثر بارش برف و باران سخت آن فصل، ناودان پشتبام خانه احمد آقا مسدود و سقف منزل ایشان پر از آب شد و با طبلهکردن سقف و دیوار، آب به داخل اتاقها سرازیر شد. طبیعتاً لازم بود که به پشتبام رفته و راه ناودان را باز کنند. اما مسئله خیلی جدیتر از این حرفها بود، بهطوری که مقامات قضایی قم میترسیدند که «خر پشته» را باز کنند. لذا احمد آقای منتظری نامهای خطاب به آقای خاتمی نوشت و تقاضای رفع مانع کرد. اما قصه بههمین سادگی تمام نشد. آقای خاتمی موضوع را به شورایعالی امنیت ملی برد تا در جلسه شورایعالی امنیت ملی (با حضور سران سه قوه، فرماندهان نظامی کشور و...) درباره فک پلمپ «خر پشته» منزل فرزند آیتالله منتظری تصمیمگیری شود. بالاخره تصمیم گرفتند که چند روزی برای مرمت پشتبام جواز گشایش «خرپشته» بدهند. البته من نمیدانم این مصوبه به تنفیذ [...] هم رسید یا خیر؟
بر روان آیتالله منتظری و منادیان حق و عدالت درود میفرستم."
@avakherad
دست از مسلمانی ما بردارید!
رئیس دفتر رهبری اظهار داشت: "باید توجه داشته باشید ما در وضعیت عادی در کشور نیستیم و سالهاست که گرفتار تحریمها هستیم و برای صادرات نفت مشکل داریم و حتی دارو به ما نمیدهند. بالاخره مسلمانی خرج دارد."
این اظهارات دو پیام مهم دارد:
۱. اینکه وضعیت کشور عادی نیست و از ناحیه آنچه وی منحصر در تحریم کرده کشور دچار مشکلاتی شده و چند نمونه را بیان کرده است.
این اعتراف مثبتی است و در برابر نظریه پیشرفت تا قله و بی حاصل بودن و ورق پاره بودن تحریمها قرار دارد. خوش به حالمان شد و میتوانستیم این درک درست از وضعیت را به فال نیک گرفته، فهم درد را مقدمه درمان محسوب کنیم و بپذیریم که حضرات از برج عاج به پایین کوچ کردهاند اما افسوس که در پایان در مقام بیان علتالعلل به نکته دوم تصریح دارد که؛
۲." بالاخره مسلمانی خرج دارد"!
با این آسیبشناسی فریبنده، تمام دلخوشی ما به فهم حداقل بخشی از واقعیات و دردها، نقش بر آب شد. زیرا این تفکر معتقد است چونکه مسلمان هستیم گرفتاریم!
شاید و بلکه حتما قرائت این حضرات از مسلمانی مساوی با فقر، تورم، ناترازی در برق و آب و گاز، محیط زیست و آب ابر بحرانهای دیگر نیز باشد!
با این قرائت آیا حکمرانی خوب که دغدغه خاطر همه حاکمان امروز دنیاست عملی خواهد شد؟!
با این قرائت حق هم دارند در پشت مسلمانی سنگر گرفته و عدم فعل یا تدبیر امور را توجیه نمایند زیرا مظلومتر از اسلام و مسلمانی وجود دارد؟!
اگر اسلام و مسلمانی برآیند عدم تامین دنیای مردم باشد که در پی آن آخرت نیز لنگ میزند، چگونه ادعای امالقرای اسلام و تشیع مورد پذیرش است؟!
اگر مسلمانی یعنی ابر بحرانهای کمر شکن، جوان امروز نمیپرسد پس چرا دیگر کشورهای مسلمان، دچار اختلال در درک و عمل نشدهاند؟!
آیا حاکمان کشورهای مسلمان قرار گرفته در مسیر رشد و توسعه مانند امارات، عربستان و مالزی، حق دارند به شهروندان خود بگویند مسلمانی کشور خود با ایران را مقایسه کرده و داوری کنید که کدام اسلام اصیل است؟!
چقدر باید اندیشمندان مسلمان جان بکنند تا به دنیا تفهیم کنند که اسلام فقر را مساوی با کفر میداند و اسلام منادی فقر و فاقه، اسلام اصیل نیست؟!
چقدر باید در دنیای معاصر جمالالدین اسدآبادیها، بروجردیها، شریعتیها، بازرگانها، موسی صدرها و دیگران خون جگر بخورند تا برداشت خود از اسلام رحمانی و جامع بین دنیا و عقبی را تبیین کنند؛ و برخی با عجین کردن دین و سیاست نادرست، چهره دین را سیاه نمایند؟!
چقدر آیتالله منتظری و مطهریها بنویسند و بگویند به نسل امروز که: عملکرد ما را عین دین ندانید، خدا حق است، پیامبر حق است و آخرت وجود دارد، به دین بدبین نشوید؛ و اما برخی همه را رشته کنند؟!
به یقین همه ناترازیها را زیر سر مسلمانی قلمداد کردن و مسلمانی را برای ناکارآمدی و عدم درایت خرج کردن؛ نه تنها کیان ایران را بلکه کمر دین را میشکند، خرد میکند و اگر جوان امروز بگوید ما به اسلام و مسلمانی شما کافریم، و ما را با شما کاری نیست، بر آنان ملالی هست؟!
نکنید شما را به خدا! دست از مسلمانی ما بردارید!😔
@avakherad
واکنش آیتالله احمد عابدینی به مناظره آقایان تبریزی و لطفی
https://t.me/lotfi_mojtaba/2296
سلام بر برادر عزیز و بزرگوار جناب حاج آقا لطفی. مناظرۀ شما را با جناب آقای قاسم تبریزی را دیدم و لذت بردم. مناظرۀ خوبی بود و من واقعا استفاده کردم. آقای تبریزی اصرار داشتند که مرحوم آیتالله منتظری ذیل مرحوم امام خمینی معنا و مفهوم پیدا میکند چرا که امام خميني رهبر بوده و ایشان پیرو؛ و آیتالله منتظری نباید مستقل فکر کند و به امام اشکال بگیرد.
این در حالی است که من هرچه در قرآن نگاه میکنم خلاف این را میفهمم. از جمله در قرآن
زید بن حارثه که بردۀ آزاد شدۀ پیامبر(ص) بوده و تنها صحابهای است که نامش در قرآن آمده است(آیه ۳۷ سوره احزاب).
زید از هر لحاظ ذیل پیامبر(ص) بوده چون او را آزاد کرد و پسر خواندۀ خود قرار داد و اسلام را به او معرفی کرد و سپس دختر عمۀ خود را که از قریش بود و شخصیتی داشته و زیبا رو بوده برای او به همسری گرفت. با این حال وقتی پیامبر(ص) با تأكيد به او گفت: «تقوا پيشه كن و همسرت را طلاق نده»! زید رعایت نکردزیرا دوست داشتن همسر يا دوست نداشتن او یک امر شخصی است و یک مرد به هر دلیلی ممکن است یک زن را دوست نداشته باشد. پس زید همسرش را طلاق داد و با این حال کسی زید را به خاطر انجام ندادن دستور پیامبر(ص) كه ذيل او تعريف ميشده است، سرزنش نكرده و او را فاسق نمیداند. تازه از اين داستان معلوم ميشود كه پیامبر(ص) حق دخالت در امور شخصی افراد را ندارد.
نمونه دیگر مربوط به آیات ابتدایی سوره مجادله است که دربارۀ ظهار است که یکی از قوانین جاهلیت بوده است. مردی زنش را ظهار کرد و آنها بر یکدیگر حرام شدند. آن زن نزد پیامبر(ص) آمد و گفت همسرم مرا ظهار کرده است. چکار کنم؟ وقتی پیامبر(ص) طبق همان قانون قبل به او گفت باید جدا شوید. آن زن گفت نمیشود چون من بچه دارم و اگر بچهها را نزد مرد بگذارم از بین میروند و اگر با خود ببرم گرسنه میمانند(کنزالعرفان،ص۶۰۰)
او با این حرف به پیامبر(ص) میگوید قانون نباید ظالمانه باشد و در نتیجه آیه نازل میشود و حق را به زن میدهد و برای مرد کفارههای سنگینی در نظر میگیرد.
جالب است که در اینجا آن زن که به خاطر پيامبر(ص) دين آورده و آزادي بيان يافته و ذیل پیامبر(ص) تعریف میشده آزادانه شروع به مجادله با پیامبر(ص) کرده است. پس در زمان پیامبر(ص) یک زن حق داشته با شخص اول اسلام مجادله کند.
موارد دیگری نیز وجود دارد اما در نتیجه:
باید توجه داشت که هر انسانی عقل دارد و هیچکسی ذیل دیگری نیست. خدا به همه عقل داده و کسی در ذیل دیگری تعریف نمیشود. تعجب است که در این مناظره گفته شده آیتالله منتظری ذیل امام خمینی تعریف میشود و باید پیرو مطلق باشد!
و اینکه کسی فکر کند افراد دفتر آيتالله منتظري را دیگران باید تعیین کنند صحیح نیست زیرا دخالت پیامبر(ص) در امور خصوصی افراد ممنوع است و تخلف از آن گناه ندارد چه برسد نسبت به دیگران.
پس آيتالله منتظري هم میتواند بدون هر محظوري از اوامر شخصي امام خميني تخلف كند. امیدوارم این صحبتها پخش شود تا اگر جوابی هست به بنده ارائه دهند.
من نمیدانم این چه استدلالی است که اگر کسی ذیل دیگری بود نباید اشکال کند و حرفی بزند؟
بنده فکر میکنم دو اشتباه اساسی پدر کشور را در آورده است: یکی اینکه نظام صدر اسلام موقتا نظام بردهداری بوده است و به همین خاطر افراد فکر ميكنند كه باید اوامر خدا مثل اوامر ارباب زورگو معنا شود در حالی که خدا مربی و مرشد و معلم است و ما دانشآموز و متعلم و تحت تعلیم و تربیت هستیم. پس نباید خودمان را برده تصور کنیم و بگوییم ما بردۀ رهبر انقلاب هستیم.
اشتباه دوم اینکه ما سر و کارمان با فقه و اعتباریات بوده ولی در مورد امور حقیقی نیز نظر دادیم. یک فقیه تنها میتواند در امور مربوط به خود که اعتباری هستند نظر دهد. ولی امور حقیقی مثل جنگ و صلح و اقتصاد، تخصص خودش را میخواهد و کسی نمیتواند با تخصص در اعتباریات در مورد امور حقيقي نیز نظر دهد. نميدانم چرا امور اعتباری با امور حقیقی با یکدیگر خلط شده است؟ چرا در امور اقتصادی نظر مرجع را میخواهیم؟ مگر مرجع در این زمینه متخصص است؟!
@avakherad
لینک تلگرام استاد عابدینی
https://t.me/ostadahmadabedini
نسخه قدیمی برای بیماری مزمن!
رئیس کل بانک مرکزی در باره بالا و پایین شدن قیمت دلار میگوید:
"کانال بنبست که از ۹ صبح برای همه صرافیهایی ایران نرخ دلار تعیین میکند در آمریکا ثبت شده و همه سرورهای آن هم در آمریکا است."
ما که نه اقتصاد بلدیم و ادعایی هم نداریم تعجب میکنیم از اقتصادانهایی که در راس قرار دارند و با این توجیه سرپایی به دنبال سمبل کردن موضوع کمبود ارز در بازار ایران هستند!
خب اگر مشکل از کانالی در آمریکا هست شما هم یک کانال بزنید و قیمت را در دست بگیرید!
هر بچهای در یک نظر دم دستی میداند قیمت بر اساس "عرضه و تقاضا" شکل میگیرد. عرضه نباشد، تقاضا قیمت را بالا میبرد.
راستش را گفتن هزینه دارد؟! چرا نمیگویید مشکل چیست؟ چرا نمیگویید مشکل تحریم و نبود رابطه با دنیای خارج است؟!
والا ما به شما رای ندادیم تا همان حرفهای سابقین را بزنید که سلطان سکه و دلار و ... باعث افزایش قیمت ارز هستند! مردم به تغییر رای دادند و صداقت!
البته بنده خدا رئیس بانک مرکزی تقصیری ندارد، هنوز و تازه به دنبال نسخه مرحوم رئیسی هستیم برای رابطه فقط با همسایگان! در حالی که تجربه ثابت کرده مشکل ما با رابطه با چند همسایه حل شدنی نیست.
پی نوشت:
رئیسجمهور در گفتگو با KHAMENEI.IR به تشریح جلسه امروز خود با رهبر انقلاب پرداخت: "یکی از بزرگترین دغدغههای این جلسهمان با رهبر انقلاب، تورم و روند قیمتهاست....دغدغه دیگر رهبر انقلاب ارتباط با کشورهای همسایه است که در حقیقت خودشان یک قدرتیاند، ولی دیگر زیر پرچم آمریکا نیستند و میتوانند مستقل عمل کنند و این برای بهبود اقتصاد، اهمیت دارد."
@avakherad
روزهایی که فراموشی نشاید!
دوران حصر آیتالله منتظری علاوه بر سختیهایش برای آیتالله و خانواده، برای شاگردان و دوستداران او نیز به سختی میگذشت. تلاش برای اطلاعرسانی و ممانعت از فراموشی حصر ظالمانه و غیر قانونی، بازداشت و زندان انفرادی طویلالمدت در پی داشت. آنچه در پی میآید تنها برگی از آن روزهای تلخ است که شاید بتوان بخشید اما فراموشی هرگز!
استاد محمود صلواتی، زندانی سیاسی در دو رژیم است که آثار قرآنی، حدیثی، تاریخی و فقهی بسیاری از خود به یادگار گذاشته است. وی از فرماندهان اولیه سپاه بود که روزانه خاطراتی از زندگانی خود را منتشر میکند. برگی را با هم میخوانیم:
"هنگامیکه برای بازداشت من آمدند ساعت ۳ بعدازظهر بود. بدون هماهنگی قبلی و بهصورت سرزده آمدند، اتفاقاً آن روز مادر خانمم هم که ناراحتی قلبی داشت میهمان ما بود. هنگام جستجو در خانه همهچیز را به هم ریختند و همهجا را گشتند. به آنها گفتم خوب به من یک تلفن میزدید خودم میآمدم، نیازی به این کارهای بچهگانه نبود، خانمم هم مرتب اعتراض میکرد. یکی از مأموران که بعد مشخص شد نام وی «قاسمی» و خواهرزاده آقای محسنی اژهای دادستان وقت دادگاه ویژه روحانیت است، گفت: جلو این خانم بیعفتت را بگیر! من هم همانجا یک سیلی محکم بیخ گوشش زدم و گفتم شما بدون اجازه وارد خانه مردم میشوید و توهین و بددهنی هم میکنید. بعداً که ما را به اوین بردند چند تا سیلی به تلافی این سیلی به ما زدند. علاوه بر سلول انفرادی و روشن بودن چراغ سلول شبانهروز که این برای زندانی بهطور طبیعی یک نوع شکنجه است. اینها از صبح تا شب یک نوار قرآن با صدای بلند در سالن میگذاشتند که به خاطر مداومت آن بسیار آزار دهنده بود، لابد میخواستند صدای زندانیان به هم نرسد و از درون سلولها باهم صحبت نکنند، اما خواب و استراحت را از ما گرفته بود قرآن را وسیله شکنجه قرار داده بودند. و من پس از زندان تا مدتی از صدای قرآن ناراحت میشدم به خاطر همین شیوه نابخردانهای که اینها اعمال میکردند. مورد دیگر که میتوان گفت یک نوع شکنجه بود بازجویی فردی بود که معمولاً شبها برای بازجویی میآمد و یک لهجه غلیظ اصفهانی داشت و سعی داشت چهرهاش دیده نشود من را رو به دیوار مینشاند و از پشت سر بازجویی میکرد. بیشتر از اختلافات داخل سپاه میپرسید و از اینکه چه کسی باعث شد که امام حکم انحلال حزب جمهوری اسلامی را بدهد و اینکه چرا هنگامیکه آقای نمازی نماینده ولیفقیه در سپاه اصفهان به سپاه خمینیشهر آمده بچههای شما بر بدنه ماشین او عکس آیتالله طاهری را چسباندهاند و ... از پرسشهایش معلوم بود که از اطلاعات سپاه و از افراد وابسته به جریان حزب جمهوری در اصفهان بوده است که از مواضع سپاه خمینیشهر ناراحتی داشت و به یک شکلی دارد عقدهگشایی میکند.
در هنگام بازجویی احساس میکردم مغز سرم داغ میشود -گویی اشعهای را به سرم میتابانید- و بعداً دچار سردرد و سرگیجه میشدم و از آن زمان گاهی این سردردها به سراغم میآید.https://eitaa.com/mah4562378salavati32
@avakherad
امام زادگان جدید! و فرار مردم!
بالاخره طبق پیشبینی در لحظات پایانی مناظره با آقای قاسم تبریزی، به دادسرای روحانیت قم احضار و دو جلسه بازجویی پس دادم. فعلا ۲۰ پست توئیت مرا نهادی جرم انگاری کرده و باید برای هر یک توضیحی مینوشتم. برخورد بازپرس خوب با احترام و کمسابقه بود.
اگر عمری بود به جزئیات خواهم پرداخت ولی برای نمونه، از کل توئیتهای من چهار مورد به نقد مرحوم آقای مصباح یزدی اشاره یا تصریح داشت که توسط نهاد امنیتی سازنده پرونده بُلد شده بود و نقد وی جرمانگاری شده بود!
چه نتیجهای میتوان گرفت جز اینکه که نفوذ تفکر و مریدان پایداری/جلیلی در عمق راهبردی نهادی امنیتی تا کجاست؟ بماند!
اما در باب تقدسبخشی به آقای مصباح بسنده نشده بود و حتی شاگردان وی نیز مقدس و گویا امامزادهاند! نشان به این نشان که این توئیت را توهین به شاگردان وی دانسته و واکنش نشان دادند:
"هزاران تایم برنامه مذهبی، اخلاقی در تلهویزیونتان روی آنتن ببرید؛ اما دو تا آخوند مثل حمید رسائی و قاسم روانبخش از مریدان مکتب آقای مصباح بیاورید جلوی دوربین؛ تمام را میسوزونه، دود میکنه! البته برای شناخت و معرفی روحانی از جسمانی و عمامه بسری که مردم ازش بیزارند، کارتون بد نیست."
حالا من باید به اتهام توهین به امثال شیخ رسائی و روانبخش جزا ببینم؟! عمق راهبردی تفکر حاکم در برخورد با منتقدان به خوبی مشخص نیست؟!
من اعتقادم هنوز بر این است که تفکر و برداشت و برخورد امثال این دو شاگرد آن مرحوم باعث فرار مردم از دین و روحانیت خواهد شد.
پینوشت:
حالا که از "فرار" ذکر خیری شد، این خاطره از استاد ما آیتالله علوی بروجردی خواندنیتر میشود:
" اونوقتا که زمان قدرت آقای منتظری هم بود!(قائممقام رهبری) در جلسهای آقای صدر مطرح کردند که اینایی که از ایران به خارج رفتند اکثرا بیبند و بار شدند! اما عراقیها هر جا رفتند، مسجد و حسینیه ساختند!
آقای منتظری گفت: " باید اینجور هم باشه! زیرا ایرانیها که از اینجا رفتند از دست ما فرار کردند! ولی عراقیها از دست صدام فرار کردند! "
@avakherad
نگاه آخرالزمانی برای توجیه!
هر از چند گاهی سرداران سخن از دوران آخرالزمان میگویند و سخن اخیر یکی از آنان چنین است:
«ما باور داریم دوران آخرالزمان را طی میکنیم این روزها باید نتیجه هزاران هزار سال دشمنی جبهه حق و باطل مشخص شود.»
ژنرالهای هر کشور از اجزای مهم نیروی انسانی هستند و باید این سرمایه به خوبی باقی بماند. حضرت علی(ع) از نظامیان با تعبیر حصن یعنی دژ مستحکم نام میبرد.
گاهی یک فرمانده تیزبین و کارکشته با ارائه نقشه و تاکتیک درست، کار یک سازمان رزم چند هزار نفری را انجام میدهد بدون اینکه در آفند و پدافند کمترین تلفات انسانی و سازوبرگ داده شود.
هرچه از اهمیت این موضوع گفته شود کم است اما در عین حال همین قشر مهم به سهولت دچار آسیبهای جبرانناپذیری خواهند شد. مهمترین آسیب نگاه پادگانی به همه موضوعات رخ داده و آینده است.
در دنیا هر کشوری که نظامیان آن رتق و فتق امور و تحلیل و بررسی و اطلاعرسانی و اقتصاد و سیاست، فرهنگ و در یک جمله امور راهبردی و کلان را در قبضه داشته باشند، ابر مشکل و معضل در انتظار آن کشور خواهد بود.
این مشکل جای دیگری نیز بیرون خواهد زد آنجا که نظامیان با گزارشهای خود حاکمان و مدیران سیاسی را چنان پاستوریزه کنند که وقتی کار از کار گذشت باید دست بالاییها جام زهر بنوشند. مصداق مهم آن جنگ ۸ سالهای بود که با همه ناکامیهاچنان دشمن شکن معرفی میشد که حتی صدام با یک سیلی دیگر دچار شکست میشد، و صلح و مذاکره دفن اسلام و تا کربلا رسیدن یک گام دیگر!
بگذریم و ما هنوز شاهد تکرار مکررات هستیم!
جالب و دردآور اینکه پس از نابودی سریع و ناباورانه همه هزینههای ۴۵ ساله در منطقه، که رویاپردازی برخی نظامیان در ندیدن واقعیت اثر بسزایی داشته، نه تنها سر در گریبان نکرده و به گذشته خویش رنگ اصلاح نمیزنند بلکه رنگی مانند قبل میپاشند و آن رنگ آخرالزمانی به سرعت رخدادهاست. این شگرد گرچه باور هم باشد جارو کردن خاکروبه زیر فرش است.
جمله فوق را از زبان یک سردار بنگرید؛ وی این روزها را چنان توصیف میکند که گویا شکستها حکمتی دارد و وی از هزاران هزار سال یعنی میلیونها سال جنگ حق و باطل سخن میگوید، نه تنها حق و باطل پس از خلقت آدم، بلکه به ماقبل خلقت انسان نیز نگاه حق و باطلی دارد که قرار است بدست "ما" سفره باطل با چند میلیون سال قدمت، برچیده شود.
@avakherad