6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ #تلاوت قرآن و #تفکر در جملات کوتاه قرآنی بر قلب مومن بسیار تاثیر گذار است.
🌸یک روز قشنگ
💓 یک دل خـوش
🌸 یک لب خنـدان
💓یک تن سالــم
🌸دعای امروز من
💓 برای هرروز شما
🌸سلام صبح زیبای بارونیتون بخیر❤️
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#تلنگر
❇️قدم به قدم به نابودی روح و روان خودتان نزدیک ميشويد
🔻وقتی نمیبخشید
🔻وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
🔻وقتی وقتتان را تلف میکنید
🔻وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
🔻وقتی از همه چیز شکایت میکنید
🔻وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
🔻وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب می کنید
🔻وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
🔻وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد
🔻وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
🔻وقتی در روابط اشتباه میمانید
🔻وقتی بدبین و منفیگرا هستید
🔻وقتی با دروغ زندگی میکنید
🔻وقتی درمورد همه چیز نگران هستید
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
🔴 بسته فرهنگی شب یلدا
🍉اگر پدر و مادرمان زنده هستند گرامیشان بداریم و بر دستانشان بوسه بزنیم و اگر در قید حیات نیستند با فرستادن انرژی مثبت روحشان را شاد کنیم .
🍉به همسرمان یادآوری کنیم که عاشقش هستیم و اگر می توانیم هدیه ای کوچک و ارزان مثل یک شاخه گل تقدیم او کنیم!
🍉 اگر کدورتی بین افراد خانواده هست، دورهم جمع شویم و آن را بر طرف کنیم.
🍉 برای تدارک شب یلدا نیازی نیست همه میوه های بازار را بخریم؛ و خیلی ساده با چای و شکلات و تخمه می شود دورهم بود.
🍉خرید کنیم اما نه از مغازه های بزرگ. سوپری های کوچکی هم هستند که دلشان را به همین دورهمی و شب ها خوش کرده اند.
🍉حافظ فراموش نشود! سعی کنیم تا فارسی و اشعار کهنش را بیشتر بخوانیم تا به فرهنگ غنی ادب فارسی پی ببریم.
🍉پیام یلدا این است که تمام سال به بهانه های مختلف می توانیم دور هم جمع شویم.
🍉به بهانه یلدا مهربانی، لبخند و بخشش را تمرین کنیم.
🍉 نیازمندان را خوشحال کنیم. شاید خوشحال کردن یک نیازمند واقعی سال بعد ما را بیمه کند.
🍉 شب یلدا حال دل هم را بپرسیم.
🔻در آخر "یـلدا" از 4حرف زيبــــا تشکيل شده.
ی: یاد هم بودن.
ل: لبریز ازمحبت بودن.
د: دوست داشتن همدیگر.
ا: آخرین روز پاییز.
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#یاد_ایام
آخاخان
سرسره بازی...
یاد ایام قدیم بخیر کلمه ”آخاخان” برای بازی های کودکانه چقدرآشناست
بخصوص کودکانی که درروستاها بزرگ میشدند.
کفشهای پلاستیکی ”شادامپور” چکمه های پلاستکی وشیبهای تند محلات.
مکانی بود برای بازی های کودکانه که در زمستان از شیبهای ملایم و از برف و یخ برای سرسره بازی استفاده میکردند که اکثرا زیر کفش ها بر اثر این بازی هیجان آور صاف و گاهی هم سوراخ میشد.
یاد روزگارانی بخیر که نه سیاهی بود و نه کینه و نفرت درونی..قلبها مثل آیینه میدرخشید......
باخدوم گؤینوم گوزگی سینه
شاید گؤروم اوشاقلوقومه
اما شیطان توری توتوب
گؤرمدیم او آقالوقومه
نگاهی به آیینه درونم افکندم،شاید کودکیم را ببینم
اما آیینه غبار و تار عنکبوت گرفته بود،نتوانستم زمان آقاییم را ببینم
اوشاقلوق سوداسی،آقالوق دونیاسی😢
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#بخوانیم...
✅بخش های از فصل زمستان
بویوک چیلله (چلهی بزرگ )
کوچوک چیلله(چلهی کوچک)
چار ها چار (چارچار)
سده
اَهمانوبهمان (اَهمن و بهمن)
قره یاز (سیاهبهار )
قَری قوها(سرماپیرزن یا ننه سرما)
👈زمستان به دو بخش:
#چله_بزرگ (چله کلان ) و چله کوچک (چله خُرد )
تقسیم می شده است که چله بزرگ از
( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه) و چهل روز کامل میباشد و
#چله_کوچک از
( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه ) و ۲۰روز کامله
و به همین دلیل چون ۲۰ روز کمتر است چله کوچک نامیده شده است.
غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شده و مردم دور هم جمع می شدند و از این جشن لذت می بردند و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش سده را جشن می گرفتند.
این دو برادر ( چله بزرگ و چله کوچک ) در هشت روزی که در کنار همدیگر هستند آن ۸ روز را ( چار چار) می نامند.
به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک« چار چار» می گویند.
پس از چار چار نوبت به« اهمن وبهمن» پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد
که خودی نشان دهند.
۱۰ روز اول اسفند را اهمن
و ۱۰روز دوم اسفند را بهمن می گویند.
این ۲۰ روز ممکن است
آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند.
با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند:
اهمان بهمان اون ایله یوز باتمان
یاغ گتیر اون باتمان
آلاشوخ ییق خرمن،عُهده سی مندن
(اهمن و بهمن ،آرد كن صدمن
،روغن بیار ده من ،
هیزم جمع کن خرمن، عهده همه بامن )
تا اینجا ۱۰روز از اسفند به نام اهمن و بهمن نامگذاری شده اند
و می ماند ۱۰روز آخر اسفند ماه که ۵ روز اول سیاه بهار نام گرفته و شعری هم که قدیمی ها میخوانند:
سیاه بهار شب ببار و روز بکار
از این شعر هم مشخص می شود
در این ایام شبها بارندگی فراوان
بوده و روزها کشاورزان مشغول
کشت و زراعت بوده اند،
۵ روز آخر هم سرما پیرزن نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی های دل پاک، براین باور بودند
که گردنبند پیرزن پاره شده و مُهرههای آن به زمین میريزد.
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#حکایت
شیخی بهلول را گفت:
بهشت جای فرزانگان و عاقلان باشد
نه دیوانگانی چون تو...
بهلول گفت:
من دیوانگی خود را قدر میدانم
که مانعی باشد برای ورود به بهشتی،
که فرزانه ایی چون تو در آن آید !
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
قال رسول الله :...
بیشتر گناهان فرزند آدم؛
از زبان او صورت میگیرد ❌
حواسمان باشد…👇🏼
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی" انداخت!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی" داد!
با "زبان" میشود آتش زد!
با "زبان" میشود آتش فتنه راخاموش کرد!
پس حواسمان باشد ✅
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#آموزنده
❇️رﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ و ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ میکند. ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ میکند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ مییابد ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ منتقل میشود. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ میرود ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ میشود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ!
ﺳﻮﺍﻝ: «ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ!؟»
چند ثانیه فکر کنید سپس بخوانید.
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ میزند ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد. ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ!؟
ﺍﮔﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩ نمیداشت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ جواب ﺩﺭﺳﺖ میدادیم. ﺑﻠﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﮕﺮ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺩ میتواند ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ!؟
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ، در هر زمينهاى میتواند باشد. مراقبت تفکر قالبی خود باشيم...
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#داستان
یک معلم به هر دانش آموزی یک بادکنک داد که باید آن را باد کرده، نام خود را روی آن بنویسد و در راهرو پرتاب کند. سپس معلم تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کرد.
سپس به دانش آموزان ۵ دقیقه فرصت داده شد تا بادکنک خود را پیدا کنند.
در این جستجوی سخت، هیچ کس بادکنک خود را پیدا نکرد
در این لحظه معلم به دانش آموزان گفت که اولین بادکنک را که پیدا کردید بردارید و به کسی که نامش روی آن نوشته شده بود بدهید.
در عرض ۵ دقیقه، هرکس بادکنک مخصوص به خود را داشت.
معلم به دانش آموزان گفت: این بادکنک ها مانند شادی هستند. ما هرگز آن را پیدا نخواهیم کرد اگر هر کسی به دنبال خود باشد.
اما اگر به فکر خوشبختی دیگران باشیم، خوشبختی خود را هم پیدا خواهیم کرد.
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#روانشناسی
❇️بی سوادی عاطفی چیست؟
🔹وقتی دچار بی حوصلگی ، غمگینی ، ناراحتی و ...
میشوند نمی توانند توضیح دهند فقط میگویند “حالم بده” یا “ اعصابم خرده”
🔹اما اینکه این حال گرفته شان ، ناشی از خستگی ، احساس خجالت ، طرد شدن از جمع دوستان ، حسادت ، حس تنفر ، احساس گناه ، شرمندگی و یا حقارت است برایش مشخص و روشن نیست
🔹این اصطلاح را در روان شناسی کوری عاطفی می نامند تفکیکی قائل شوند یا به خوبی ببینند
🔹بعضی افراد نیز دچار بی سوادی عاطفی بوده و نمیتوانند برای بیان احساس درون خود واژگان مناسب پیدا کنند
🔹آدم ها نیاز دارند بشنوند که شما دوستشان دارید ، چرا امروز ناراحتید چرا جواب تلفن ها را نمی دهید و ...
👈تمرین کنید احساساتتان را بیان کنید
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رساني آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
#داستان
❇️عیبهاتو بپذیر و اصلاح کن وگرنه بزرگتر میشن
🔹پدربزرگم یه نیسان داشت. گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم، خیلی نیسانش رو دوست داشت. روش هم تعصب داشت و باهاش تو جاده کار میکرد.
🔸یادمه یه بار نشستم کنارش و گفتم:
من هیچی نمیبینم، اینقدر که این شیشه شکسته و خرد شده، شما چهجوری رانندگی میکنید؟
🔹پدربزرگم گفت:
به این خوبی دیده میشه، چی رو نمیبینی؟
🔸گفتم:
چی شد که این شکلی شد؟
🔹گفت:
یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکهسنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد. اولش یه ترک کوچیک بود، بعد کمکم بر اثر زمستون و تابستون و سرما و گرما، بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت.
🔸پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که شیشه ترک داره و تعمیرش کنه، بس که دوستش داشت.
🔹ما آدمها هم اینجوری هستیم. عیبهامون رو قبول نمیکنیم، ایرادهامون رو نمیپذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگتر میشن.
🔸اگه میخواید عاقبت پدربزرگم رو بدونید، یکی از همون شبها تو جاده بهدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد.
🔹همین عیبهامون باعث نابودیمون میشن. همینهایی که نمیپذیریمشون!
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin
❇️داستانی جالب و خواندنی از گفت و گوی معلم و شاگرد
😊پسر کوچکي بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست که يک عالم دين براي او حاضر کنند تا به ۳ سوالي که داشت جواب بدهد.
👍بالاخره يک عالم دين(معلم) براي پسر پيدا کردند و بين پسربچه و عالم صحبتهاي زير رد و بدل شد؛
🙋♂پسربچه: شما کي هستي؟ و آيا مي تواني به سه سوال بنده پاسخ دهي؟
👨🏫معلم: من عبدالله، بنده اي از بندگان خدا هستم و به سوالات شما جواب خواهم داد، به اميد خدا.
🙋♂پسربچه: آيا شما مطمئني جواب خواهي داد؟
👨🏫معلم: تمام تلاشم را ميکنم و با کمک خدا جواب ميدهم.
🙋♂پسربچه: سه سوال دارم،
☝️سؤال اول: آيا در حال حاضر خداوندي وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قيافه آن را به من نشان بده؟
☝️سؤال دوم: قضا و قدر چيست؟
☝️سؤال سوم: اگر شيطان از آتش خلقت شده است، پس براي چي او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ايشان تأثيري نخواهد گذاشت!
👨🏫👋معلم کشيده ي محکمي را به صورت پسربچه زد
🙍♂پسربچه گفت: براي چي به من زدي و چه چيزي باعث شد که از من ناراحت و عصباني شوي؟
👨🏫معلم جواب داد: من از دست شما عصباني نشدم و اين ضربه اي که به شما زدم جواب هر سه سوال شماست.
🤷♂پسربچه: ولي من هيچي را نفهميدم.
👨🏫معلم: بعد از اينکه شما را زدم چه چيزي حس کردي؟
🙍♂پسربچه: حس درد بر صورتم دارم.
👨🏫معلم: پس آيا اعتقاد داري که درد موجود است؟
🙍♂پسربچه: بله.
👨🏫معلم: پس آن را به من نشان بده.
🙍♂پسربچه: نميتوانم.
👨🏫معلم: اين جواب اول من بود.همگي به وجود خداوند اعتقاد داريم ولي نميتوانيم او را ببينيم.
سپس اضافه کرد که آيا ديشب خواب ديدي که من تو را خواهم زد؟
🙎♂پسربچه: نه.
👨🏫معلم: آيا گاهي به ذهنت آمد که من تو را روزي خواهم زد؟
🙎♂پسربچه: نه.
👨🏫معلم: اين قضا و قدر بود.
سپس اضافه کرد: دستي که با آن تو را زدم از چه چيزي خلق شده است؟
🙍♂پسربچه: از گل.
👨🏫معلم: وصورت تو از چي؟
🙍♂پسربچه: باز از گل.
👨🏫معلم: چه چيزي حس کردي بعد از اينکه بهت زدم؟
🙎♂پسربچه: حس درد داشتم.
👨🏫معلم: آفرين، پس ديدي چطور گل بر گل درد وارد ميکند، اين با اراده خدا انجام ميشود،
پس با اينکه شيطان از آتش خلق شده، اما اگر خدا خواست اين آتش مکان دردناکي براي شيطان خواهد بود.
#باما_همراه_باشید
کانال اطلاع رسانی آوای لالجین
💎@avaye_lalejin