🎧 گوش دهیم. 🎙 ماه محرم(5)| سیر و سلوک از دیدگاه عاشورا ⏰ 8 دقیقه #ماه_محرم #سیر_و_سلوک #استاد_و_سالک #توجه #قطعه_صوتی 💠کانال ندای پاک فطرت 🆔 @nedayepakefetrat

🎧 گوش دهیم. 🎙 ماه محرم(6)| بخشی از واقعه عاشورا از منظر امام سجاد علیه السلام ⏰ 6 دقیقه #ماه_محرم #عاشورا #قطعه_صوتی 💠کانال ندای پاک فطرت 🆔 @nedayepakefetrat

⚫️ #علامه‌حسن‌زاده‌آملی ⚫️ #کاش_کربلابودیم ⏳زمان: 3:15دقیقه 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut

🏴 #دُر_اشک ✍آیت الله بهجت(ره): 🔻فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند اشک بر سید الشهدا(ع) را مثل دانه دُرّی برایش نقد میکنند. 📚رحمت واسعه،ص۲۵۷ 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut

🏴 فرمانده چقدر اربا اربا شده‌ای فرمانده چقدر مثل مولا شده‌ای..... 🎙مداحی سید رضا نریمانی برای #حاج_قاسم 🏴 #قاسم_فدایی_حسین 🏴 #حاج_قاسم_فدایی_حسین 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut

🏴 #مشق_عشق 🍃در تمام دهه عزادارى ، حال حضرت حدّاد بسيار منقلب بود ، چنان اشكهايشان متوالى و متواتر مى آمد كه گوئى ناودانى است كه آب رحمت #باران_عشق را بر روى محاسن شريفشان مي ریزد . 📚روح مجرد ، ص۷۸ 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut

✨﷽✨ ◾️#عظمت_اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام ⚫️ حکایتی از آیت‌الله بهجت در مورد توجه اهل‌بیت علیه‌السلام به گریه‌کن‌های امام حسین علیه‌السلام ✍آیت‌الله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادی‌ای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام از آنجا عبور می‌كرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون می‌دانست او همواره به زیارت حضرت علی علیه‌السلام می‌رود، او را مسخره می‌كرد. حتی یک‌بار به امیرالمؤمنین علیه‌السلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیه‌السلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بی‌تابی كرد و عرض کرد: شما که می‌دانی این مخالف چه می‌كند؛ چرا پاسخش را نمی‌دهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمی‌توانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه می‌گوید: آری، لابد به‌خاطر آن جسارت‌هایی كه او می‌كند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌كرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیه‌السلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربن‌سعد كار خوبی نكرد كه این‌ها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمی‌توانیم او را در این دنیا مجازات کنیم. 💥آن مرد شیعه می‌گوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ‌كس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیه‌السلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧٢ ‌‌‌‌📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut

⭕️خواب علامه طباطبایی درباره امام حسین علیه السلام و سؤال از حال شهید مطهری 🔹همسر شهید مطهری می‌گوید: 🔻روزی در آخرین سال عمر استاد، حوالی عصر تلفن زنگ زد. دیدم شهید مطهری در تلفن با حالت خاصی می‌گوید من اصلا لیاقت ندارم و قابل نیستم. پس از تلفن، ایشان بسیار خوشحال و عمیقا هم در فکر بود. متوجه شدم مرحوم علامه طباطبایی زنگ زده بودند. هر چه پرسیدم جریان چیست چیزی نگفتند. به شوخی و جدی گفتم اگر نگویید خودم الان به علامه زنگ می‌زنم! نهایتا ایشان چنین گفتند: 🔹علامه فرمودند دیشب امام حسین‌(ع) را در خواب دیدم. نمی‌دانم چرا از حضرت، حال شما (شهید مطهری) را پرسیدم و عرض کردم: حال آقای مطهری چطور است؟ امام حسین(ع) در جواب سه بار فرمودند: 👌«آقای مطهری از دوستان ماست». نقل از کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻 @motahari_ir8 ✅ @avayemalakut

🏴ابیاتی از علامه طباطبایی در رثای سالار شهیدان (ع) 💢 حضرت علامه طباطبایی (رضوان الله تعالى عليه) به زیبایی در قالب مخمس به مرثیه سرایی و عرض ارادت میپردازد 🔻من حسینم که بلا می رسد از هر سویم با جوانان خودم راه فنا می پویم دست همت ز سراب دو جهان می شویم «شور یعقوب کنان يوسف خود می جویم که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم» 🔻گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم هدف تيرم و چون فاخته پر بگشادم «فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم» 🔻من به میدان بلا روز ازل بودم طاق کشته يارم و با هستی او بسته وثاق من دل رفته کجا را و کجا دشت عراق «طائر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم» 🔻تا در این بزم بتابید مه طلعت یار من کنم خون دل و یار کند تیر، نثار پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار «نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم» 🔻تشنه وصل وِيَم، آتشِ دل کارم ساخت شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت از چه از کوی توام دستِ قضا دورانداخت «کوکب طالع من هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم » 🔻لوحه سینه من گر شکند سمّ ستور ور سرم تحفه رود شهر به شهر از ره دور باک نبوَد که مرا نیست بجز شوقِ حضور «سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور به هوای سر کوی تو برفت از یادم» 📚اقیانوس علم و معرفت ص45 #شعر #محرم #در_محضر_علامه_طباطبایی 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut