💥 #حیدرانه
مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ؛ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
🔻علی علیه السلام در جنگ صفّین به همراه پسرانش حسن و حسین و محمّد حنفیه بودند. راوی گوید آن حضرت را به همراه پسرانش دیدم که به سوی جناح چپ سپاهش که در آن فقط افراد قبیله ربیعه با او باقی مانده بودند حرکت کرد.
🔻خود می دیدم که تیرها از میان شانه ها و پشت سرش می گذشت و هر یک از پسرانش خود را سپر او می ساختند تا آسیبی به او نرسد.
🔻علی علیه السلام این کار آنها را نمی پسندید. هر یک از پسرانش که از او پیشی می گرفت تا خود را سپر بلای پدر سازد علی علیه السلام خود پیش می تاخت و خود را میان پسرش و سپاه شام می انداخت و دست او را می گرفت تا او را به پشت سر خویش می افکند.
⛔️ در آن هنگام احمر نامی که از غلامان بنی امیه بود و مردی دلیر و بی باک توصیف می شد علی علیه السلام را زیر نظر گرفت تا در فرصتی به او حمله آورد.
🔻علی علیه السلام گفت: سوگند به خدای کعبه که او را خواهم کشت، خدایم مرا بکشد اگر تو را نکشم. احمر به سوی علی علیه السلام یورش آورد. کیسان غلام علی برابر او قد علم کرد.
🔻 احمر و کیسان هر یک به دیگری ضربتی زدند تا بالاخره احمر، کیسان را کشت و باز به سوی علی علیه السلام حمله کرد و شمشیرش را بلند کرد تا علی علیه السلام را بزند. علی بر او پیشی گرفت و دست در گریبان زره او افکند و او را از روی اسبش بلند کرد.
🔸به خدا سوگند گویی هم اکنون دو پای او را می بینم که به موازات گردن علی علیه السلام در هوا بود تا علی علیه السلام او را چنان بر زمین کوفت که شانه ها و بازوانش در هم شکسته شد.
🔻در همین حال دو پسر علی علیه السلام حسین و محمّد حمله کردند و با شمشیرهای خود چندان بر او زدند که بر جای خود سرد شد. گویی هم اکنون می بینم که علی علیه السلام ایستاده بود و دو شیر بچّه او آن مرد را می زدند تا او را کشتند و پیش پدر آمدند. حَسَن بن علی علیه السلام همراه پدر ایستاده بود.
✅ علی علیه السلام به او گفت: پسر جان! چه چیز تو را بازداشت که چون دو برادرانت عمل کنی؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! آن دو کافی بودند تا کار او را بسازند.
🔻طولی نکشید که شامیان آهنگ علی کردند و به او نزدیک شدند. سوگند به خدا که نزدیکی آنها به شتاب علی نیفزود. تا آنجا که پسرش حسن به او گفت: چه زیانی دارد که با شتاب و تندتر حرکت فرمایی تا به یاران خود که در قبال دشمنت همچنان پایداری می کنند برسی؟
⭕️ علی علیه السلام پاسخ داد: پسر جان برای پدرت اجل و روز مرگ مقدّر است که هرگز از آن در نمی گذرد. نه دویدن آن را به تأخیر می اندازد و نه ایستادن نزدیکش می سازد وانگهی پدرت را هرگز پروایی نیست که او بر مرگ درافتد یا مرگ بر او روی آورد.
📚 وقعة صفّین / 249؛ تاریخ طبری، 5/18 - 19 در حوادث سال 37؛ جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 3 / 84 - 85
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut