کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) 📔#شکوفه های گلستان تقوی ✒️#نویسنده: فاطمه حجه فروش آینۀ تاریخ کشورمان، تابناک از نور فرزندانی چون شهیدان امیر و جلال تقوی طلب است که بر کتیبه های آن مردانگی وغیرت را به تصویر کشیده اند. باشدکه با جرعه ای از زلال «شکوفه های گلستان تقوی» کام تشنۀ خود را سیراب نماییم. ستارگان درخشانی که هر نگاهی را خیره و شگفت زده می نمایند. مگر می شود در سنین پایین به این اندازه وارسته و شجاع و قهرمان بود که به راحتی از بهترین دارایی خود یعنی جان شیرین دست کشیدند. 🎥 #قالب_خاطره 📖 دسته‌بندی#خاطره #انتشارات_حماسه _ماندگار #مجری طرح:مدیرت حوزه #ادبیات _تاریخ_تحقیقات 🎶قسمت:چهارم https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) 📔#شکوفه های گلستان تقوی ✒️#نویسنده: فاطمه حجه فروش آینۀ تاریخ کشورمان، تابناک از نور فرزندانی چون شهیدان امیر و جلال تقوی طلب است که بر کتیبه های آن مردانگی وغیرت را به تصویر کشیده اند. باشدکه با جرعه ای از زلال «شکوفه های گلستان تقوی» کام تشنۀ خود را سیراب نماییم. ستارگان درخشانی که هر نگاهی را خیره و شگفت زده می نمایند. مگر می شود در سنین پایین به این اندازه وارسته و شجاع و قهرمان بود که به راحتی از بهترین دارایی خود یعنی جان شیرین دست کشیدند. 🎥 #قالب_خاطره 📖 دسته‌بندی#خاطره #انتشارات_حماسه _ماندگار #مجری طرح:مدیرت حوزه #ادبیات _تاریخ_تحقیقات 🎶قسمت:پنجم https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) 📔#شکوفه های گلستان تقوی ✒️#نویسنده: فاطمه حجه فروش آینۀ تاریخ کشورمان، تابناک از نور فرزندانی چون شهیدان امیر و جلال تقوی طلب است که بر کتیبه های آن مردانگی وغیرت را به تصویر کشیده اند. باشدکه با جرعه ای از زلال «شکوفه های گلستان تقوی» کام تشنۀ خود را سیراب نماییم. ستارگان درخشانی که هر نگاهی را خیره و شگفت زده می نمایند. مگر می شود در سنین پایین به این اندازه وارسته و شجاع و قهرمان بود که به راحتی از بهترین دارایی خود یعنی جان شیرین دست کشیدند. 🎥 #قالب_خاطره 📖 دسته‌بندی#خاطره #انتشارات_حماسه _ماندگار #مجری طرح:مدیرت حوزه #ادبیات _تاریخ_تحقیقات 🎶قسمت:ششم https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) 📔#شکوفه های گلستان تقوی ✒️#نویسنده: فاطمه حجه فروش آینۀ تاریخ کشورمان، تابناک از نور فرزندانی چون شهیدان امیر و جلال تقوی طلب است که بر کتیبه های آن مردانگی وغیرت را به تصویر کشیده اند. باشدکه با جرعه ای از زلال «شکوفه های گلستان تقوی» کام تشنۀ خود را سیراب نماییم. ستارگان درخشانی که هر نگاهی را خیره و شگفت زده می نمایند. مگر می شود در سنین پایین به این اندازه وارسته و شجاع و قهرمان بود که به راحتی از بهترین دارایی خود یعنی جان شیرین دست کشیدند. 🎥 #قالب_خاطره 📖 دسته‌بندی#خاطره #انتشارات_حماسه _ماندگار #مجری طرح:مدیرت حوزه #ادبیات _تاریخ_تحقیقات 🎶قسمت:آخر https://eitaa.com/avayepaydari

💠شهید محمد حسین بشیری قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد برای دانلود کتاب صوتی از طریق لینک زیر وارد شوید 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:اول 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:دوم 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:سوم 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:چهارم 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:پنجم 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari

کانال #کتاب های #صوتی 🎵👂(#شنیدن_کتاب_صوتی خوب را با ما تجربه کنید) ✒️#نویسنده: محسن عمادی قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد 🎶قسمت:ششم 👇👇 https://eitaa.com/avayepaydari