.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻣﻮ
ﻣﯽ ﺯﺩ ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ !!
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ،ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.
ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ می گفتم ﺗﻮ ﻣﺴﯿﺮﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻤﺶ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺯﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ...
ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ، ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ!
ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ
ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩ چون ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﯾﺰ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻤﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ!
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﺟﺰ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ...
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﻧﺪ!
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﺸﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺰ قلبتون ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻥ ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘشون ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشی ﺁﺧﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺯﺧﻤﺎﺷﻮﻥ ﺑﺠﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ....
#دلنوشته
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
زِ تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
#مولانا
#مولوی
✨ @avayeqoqnus ✨
🖇 "اولین روز دبستان بازگرد"
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگارانِ کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وخروس
روبه مکار و دزد چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کنهایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی بابا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درس و رنج و کار
بچههای جامههای وصلهدار
بچههای دکه سیگار سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک میشدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانیترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن
✍ محمد علی حریری جهرمی
✨@avayeqoqnus✨
صبح آمده بی دغدغه و شاد بخندیم
از غصه و اندوه و غم آزاد بخندیم
سودی نَبَرد آنکه دلش خانهی حُزن است
با خنده جهان می شود آباد، بخندیم
صبحتون مملو از خنده و شادی رفقا 🌞🌹
#حمیدرضا_غفاریان
✨@avayeqoqnus✨
.
💜 ای خالقِ خلق رَهنمایی بفرست
🤍 بر بندهی بینوا نوایی بفرست
💜 کار من بیچاره گِره در گره است
🤍 رحمی بکن و گره گشایی بفرست
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
نااُميد نشو...
وقتى ميدونى خدا هميشه بعد از تاريكى
نور جديدی ميسازه... 👌🪴
✨@avayeqoqnus✨
دیروز به پدرم زنگ زدم، گاهی زنگ میزنم
و حالش را میپرسم.
موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی
بغضی شدم...
گفت: «بنده نوازی کردی زنگ زدی».
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم
زیر گریه که چقدر پدرم خوب و مهربان است...
دیشب خواهرم به خانهام آمده بود، شب
ماند، صبح بیدار شدم و دیدم حمام و
دستشویی را برق انداخته، گاز را شسته،
قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیده
و...
وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد
اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود
که من را از نگاهها و کمکهای با توقع رها
کرد...
امروز عصر با مادرم حرف میزدم
برایش عکس بستنی فرستادم.
مادرم عاشق بستنی است.
گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم.
برایم نوشت: «من همیشه به یادتم، چه
با بستنی چه بیبستنی».
و من نشستهام و به کلمهی «خانواده»
فکر میکنم، که در کنار تمام نارفاقتیها،
پلیدیها و دوروییهای آدمها و روزگار،
تنها یک کلمه نیست، بلکه یک دنیا
آرامش و امنیت است.
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
در پیشِ بیدردان چرا فریاد بیحاصل کنم
گر شِکوهای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
#رهی_معیری
✨@avayeqoqnus✨
روح آدمی ممکن است
با یکی از این سه ویران شود:
با آنچه دیگران در حق تو میکنند،
با آنچه دیگران وادارت میکنند
در حق خودت بکنی،
و با آنچه خودت
داوطلبانه با خودت میکنی...
📗 هیاهوی زمان
✍ جولین بارنز
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨