ای مهربان تر از من
با من
در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرندههای بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفههای سپید سیب
ایثار سادگی است
افسوس آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من
مایوس میکند؟
#حمید_مصدق
✨@avayeqoqnus✨
شب سردیست
و من با دل سرد
به خودم میگویم:
خبری نیست، بخواب!
باز هم خواب محبت دیدی! 🥀
#حمید_مصدق
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دردی عظیم دردی ست
با خویشتن نشستن،
در خویشتن شکستن ... 💔🥀
#حمید_مصدق
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره
از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی
و هنوز …
سال هاست که در گوش من
آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
ومن اندیشه کنان٬
غرق این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت 🌱
#حمید_مصدق
✨ @avayeqoqnus ✨
نقل شده که همسر #حميد_مصدق "لاله
خانم"، روی در ورودی سالن خانهشان با
خط درشت نوشته بود:
«حميد بيماری قلبی دارد؛ لطفا مراعات
کنيد و بيرون از خانه سيگار بکشيد.»
خود حميد مصدق هم میآمد بيرون
سيگار میکشيد و میگفت:
«به احترام لاله خانم است.»
عاشقانهای از جنسی دیگر... ♥️
✨@avayeqoqnus✨
🌾 گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا كه همه مزرعهی دلها را
علف هرزهی كین پوشانده ست
🌾 هیچكس فكر نكرد
كه در آبادی ویران شده
دیگر نان نیست
🌾 و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
كه چرا سیمان نیست!
🌾 و كسی فكر نكرد
كه چرا «ایمان» نیست!!
🌾 و زمانی شده است
كه به غیر از «انسان»
هیچ چیز ارزان نیست... 🥀
#حمید_مصدق
✨@avayeqoqnus✨
وای، باران؛
باران؛
شیشه پنجره را باران شست...
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ...
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست...
#حمید_مصدق
✨@avayeqoqnus✨
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سرِ رودِ خروشانِ حیات،
آب این رود به سر چشمه نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز .
باز کن پنجره را
صبح دمید...
صبح بخیر و شادکامی 🌞🍀
روز پربرکتی داشته باشید رفقا 💐
#حمید_مصدق
✨@avayeqoqnus✨