تو شمعی و من خیر سرم، پروانه!
پرپر زدن مرا ببین، دیوانه
از بس که تو از شعر خوشت میآید
تبدیل شدم به شاعری پرچانه...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
آوای سکوت
تو شمعی و من خیر سرم، پروانه! پرپر زدن مرا ببین، دیوانه از بس که تو از شعر خوشت میآید تبدیل شدم به
🌸
تو شمعی و روشنایی میخانه
پروانهٔ تو کیست؟ منِ دیوانه
امشب به سرم زده که مستت بشوم
پیمانه بده پشت سر پیمانه...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
والفجر که نوبت ظفر خواهد شد
از شام و عراق، جلوه گر خواهد شد
با معجزهٔ خون شهیدان، آخر
یلدای مقاومت، سحر خواهد شد
#مرتضی_درزی
@avayesokut
زندانی بی قرار شبها شده ام
حسرت کش روشنای فردا شده ام
تنهایی و تاریکی من، تاریخی است
انگشت نما، شبیه یلدا شده ام...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
چون رود روان که آرزویش دریاست
در چشم من آغوش تو رنگ رؤیاست
ای کاش که میدیدی و میفهمیدی
شبهای بدون تو، برایم یلداست
#مرتضی_درزی
@avayesokut
امشب فقط از دلخوشی تاک بخوان
از جاری چشمه سار بر خاک بخوان
از دست خدا غزل بنوش و تا صبح
"لولاک لما خلقت الافلاک" بخوان
#مرتضیدرزی
@avayesokut
قربان صدای دلنوازت مادر
سجاده و چادر نمازت مادر
جان من و گلهای بهشتی همگی
تقدیم تو و نگاه نازت مادر...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
بر اشک حسینی ات توسل کردم
بر دست دعای تو، توکل کردم
هر وقت مرا صدا زدی مادر جان
در اوج خزان و زردی ام، گل کردم
#مرتضی_درزی
@avayesokut
قربان نماز باصفایت مادر
در نیمه ی شب، خدا خدایت مادر
ای کاش که خاک میشدم ، میرفتم
مانند بهشت، زیر پایت مادر...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
قربان نگاه پرامیدت مادر
قربان جوانی شهیدت مادر
تو قلب مرا به قلب خود بافته ای
مانند همین گیس سفیدت مادر...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
قربان مرام و شیر پاکت مادر
پیشانی و دست چاک چاکت مادر
حالا که خودم پیر شدم دلتنگم
دلتنگ زمان گرد و خاکت مادر...
#مرتضی_درزی
@avayesokut