« آوردهاند که انوشروانِ عادل در شکارگاهی صیدی کباب کرده بود و نمک نبود. غلامی را به روستا فرستاد تا نمک حاصل کند. گفت: زینهار تا نمک به قیمت بستانی تا رسمی نگردد و دیه خراب نشود. گفتند: این قدر چه خلل کند؟ گفت: بنیادِ ظُلم در جهان اوّل اندک بوده است و به مزیدِ هرکَس بدین درجه رسیده است.»
اگر ز باغِ رعیّت مَـلِک خـورد سیبی
برآورند غلامانِ او درخــــت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنــند لشکریانش هزار مـرغ به سیخ
(بیضه= تخمِ پرندگان
خلل= پریشانی،اِشکال.)
#گلستان
#باب_اول
#در_سیرت_پادشاهان
#آوای_جوانان
به ما بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1068302372Cd483600109