🔻حکایت شاگرد آیت الله مولوی قندهاری :
خدا رحمت کند مرحوم مولوی قندهاری را ، شاگردی داشت سی و پنج سال خدمتش بود ، درطول سی و پنج سال ، هیچ وقت چیزی از ایشان نخواست ، تا این که یک روز مرحوم مولوی اعتراض کرد که چرا هیچ چیز از من نمیخواهی ؟
آن شاگرد لبخندی زد و چیزی نگفت ، تا زمانی که مرحوم مولوی مریض شد ، آن شاگرد به عیادتش رفت و گفت جناب استادبزرگوار ، حضرتعالی و بنده حقیر فقیر خاک پای شما ، هردو محتاج به درگاه حق متعال و معصومین ع هستیم ، جایی که آنها هستند و بی منت میدهند و کامل میدهند ، چرا از شما بخواهم ؟ ببینید الان مریض شده اید و در بستر افتاده اید، محتاجی ازمحتاجی چه بخواهد ؟
مرحوم مولوی اشک در چشمانش حلقه زد و گفت آفرین معلوم شد حاصل سالها زحمت من هدر نرفته است...
همین شاگرد نقل کرد ، مرحوم مولوی اجازه نمیداد عطایای معنوی ای که درطول مسیر داده میشد را ، برایش نقل کنم و می فرمود : آنچه به تو داده اند مال توست ....
#حکایت_های_اخلاقی_و_عرفانی
@avaymarefat