eitaa logo
آوای معرفت
369 دنبال‌کننده
934 عکس
673 ویدیو
250 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
بحارالانوار جلد ۴۷ صفحه ۲۱۲ از رسول خدا‌(ص) روایت می‌کند که خدا فرموده: من رحمان هستم و خودم رَحِم را آفریدم و از اسم خود برای او نام گذاشتم. هر که پیوند خویشاوندی را با رحم مراعات کند با او خواهم بود و هر که قطع کند، از او خواهم بُرید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 پيامبرخدا صلي الله عليه وآله فرمودند: به خدا سوگند كه دنيا در مقايسه با آخــرت، جز مانند اين كه فردى از شــمـــا انــگشــتــش را در دريا فرو ببـرد، نيست. پــس، بنگــرد كه انگشتش با چه مقدار آب باز مـى گردد دنــيا در برابر آخـرت، به انــدازه ايــن نَــم اســـت در برابر دريا !!! هرکس از سرای دنیا بیش ازمقدار کـفایتش بهره ببرد، خود را به هلاکـت انداخــته است، بدون آنکه متوجه باشد. هــر كــه بــراى از دســت دادن چيــزى از دنــيا افسوس خورد، به انــدازه مسافت هزار سال راه،به آتش نزديك شده است؛ و هركه بـراى از دســت دادن چــيزى از آخرتــش افســـوس خورد، به انـدازه مســافت هــزار ســال راه، به بهشت نزديك شده است. 📚 منبع: کنز العمال ج 3 ص 197 👈 توضیحات طرح باقیات الصالحات 👈 ثبت نام در طرح 👈 ارتباط با ادمین
🏴۲۰ محرم و ۲۲ صفر، یادروز شهادت حضرت شریفه خاتون، دختر امام مجتبی (علیهماالسلام) مشهور به (سلام الله علیها). 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به یاد او ۱۰۰ مورد از سبک زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم). به روایت از کتاب سنن النبی علامه طباطبایی رحمت الله علیه : ۱- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت ۲- در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید. ۳- نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. ۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید. ۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است. ۷-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد. ۸-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد. ۹-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود. ۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد. ۱۲-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست. ۱۳-با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست. ۱۴-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا. ۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن. ۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد. ۱۷- هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد. ۱۸- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت. ۲۰-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد. ۲۱-کسی را برای لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد. ۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد. ۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. ۲۴- در پاسخ به سوال دقت می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمود « چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟» ۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد. ۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت. ۲۸-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. ۲۹- بیش از همه صله رحم به جا می آورد. ۳۰- به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. ۳۱- کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد. ۳۲- آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند. ۳۳- هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد. ۳۴- هرگز کسی را حقیر نمی شمرد. ۳۵- هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند. ۳۶- هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد. ۳۷- هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد. ۳۸- از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹- هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت. ۴۰- بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد. ۴۱- از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود. ۴۲- سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد. ۴۳- اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد. ۴۴- با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود. ۴۵-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است. ۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد. ۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود. ۴۸-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد. ۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد. ۵۱-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید. ۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.» ۵۳- هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد. ۵۴- هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد. ۵۵- پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود. ۵۶-غریبان را خیلی مراعات می کرد. ۵۷-با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد. ۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت . ۵۹-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد. ۶۰-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد . ۶۱-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد. ۶۲-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت. ۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت. ادامه در پست بعدی👇👇
۶۴- برای امور دنیوی ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد ۶۵- برای خدا چنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت ۶۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود. ۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود. ۶۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت. ۶۹- ثروت نزد خود پس انداز نکرد . ۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت. ۷۱-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد. ۷۲- روی زمین می خوابید. ۷۳-کفش و لباس را خودش وصله می کرد. ۷۴-با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست. ۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد. ۷۶-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد. ۷۷-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود. ۷۸-چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید. ۷۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰-در کفش و لباس پوشیدن بسیار مراعات فقرا می کرد. ۸۱-ژولیده مو و بی نظم و نامرتب بودن را کراهت می دانست. ۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود. ۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد. ۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت. ۸۵-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت. ۸۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد. ۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد. ۸۸-هرگز از غذایی زیاد تعریف نکرد یا بد نگفت. ۸۹-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود. ۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود. ۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید. ۹۲-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد. ۹۳- معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد. ۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد. ۹۶-بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید. ۹۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۹۸- از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود ۹۹- چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست. ۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد. 🥀منبع:سنن النبی،مرحوم علامه طباطبایی قدس سره 🌹@avaymarefat🌺
امام حسن مجتبي(ع) دومين امام شيعيان سفر معنوي حج را با پاي پياده طي مي كرد و مي فرمود: 'من شرم دارم كه خداوند را ملاقات كنم در حاليكه پياده به خانه او نرفته باشم.' آن حضرت 20 بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت و در نقل دیگری آمده است كه آن حضرت 25 بار با پای پیاده به سفر حج رفت. (تاریخ الخلفاء، ص73) ابن سعد در نقل خود، 15 بار ذكر كرده است. (ترجمه الامام الحسن (ع)، ابن سعد، ص159) همچنین در مطلبی حاكم نیشابوري - از دانشمندان اهل سنت - به سند خود از عبدالله بن عبید روایت كرده كه گوید: به راستي كه حسن بن علي بیست و پنج‏ سفر پیاده به حج رفت و مركب هاي راهوار او را بدون سوار همراهش مي‏كشیدند. و نظیر این روایت را بیهقي در سنن كبري و بیش از 10 نفر دیگر از دانشمندان اهل سنت از عبدالله بن عبید روایت كرده‏اند. چنانكه در بیش از پنجاه حدیث دیگر از راویان و مولفان اهل سنت ‏به سندشان از محمد بن علي و علي بن زید بن جذعان به همین مضمون روایاتي نقل شده است. مرحوم شیخ صدوق در كتاب امالي به سند خود از امام صادق(ع) روایت كرده كه آن حضرت فرمود: حسن بن علي(ع) عابدترین مردم زمان خود و زاهدترین آنها و برترین آنها بود و چنان بود كه وقتي حج‏ به جاي مي‏آورد، پیاده به حج مي‏رفت و گاهي نیز پاي برهنه راه مي‏رفت. و آن حضرت 25 ‏بار پیاده حج ‏به جاي آورد ... و اموال خود را دو بار با خدا تقسیم كرد...( یعني نصف آن را در راه خدا به فقرا داد...) و از حلیة الاولیاء ابي نعیم به سندش از امام باقر(ع) روایت كرده كه فرمود: 'من از خدا شرم دارم كه دیدارش كنم و پیاده به خانه‏اش نرفته باشم.' و به همین خاطر 20 بار پیاده از مدینه به حج رفت.'
روایتی دیگر بزنطی می گوید: نامه حضرت رضا «علیه السلام» را خواندم، در آن نامه چنین آمده بود: «به شیعیان من بگو زیارت من به اندازه هزار حج پاداش دارد.» بزنطی می گوید از امام جواد «علیه السلام» از روی تعجب پرسیدم: به اندازه هزار حج؟ آن حضرت فرمود: «آری: به خدا سوگند کسی که او را زیارت کند در حالی که حق او را می شناسد، به اندازه هزار، هزار حج (یک میلیون حج) پاداش دارد» بر طبق روایتی دیگر امام موسی بن جعفر «علیه السلام» فرمود: «کسی که قبر فرزندم علی «علیه السلام» را زیارت کند، پاداش او هفتاد حج نیکو و مقبول خواهد بود.» مازنی می گوید: از سر تعجب پرسیدم: هفتاد حج؟ فرمود:«هفتاد هزار حج.» عرض کردم: زیارت او به اندازه هفتاد هزار حج پاداش دارد؟ فرمود: آری! بسیاری از حج هاپذیرفته نمی شوند. هر کس فرزندم علی را زیارت کند ویک شب نزد ایشان بماند، به کسی می ماند که خدا را در عرش زیارت کرده است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برنامه بدون تعارف با همسر شهید سید ابراهیم رئیسی و خاطرات شنیده نشده از رئیس‌جمهور شهید ایران
💠 عدم نگرانی نسبت به برآورده شدن حاجات 🔻 بعضی از نفوس، حوائجی را مرتب مدّ نظر می‌آورند؛ اما باید دانست که آقا سیدالشهداء و اهلبیت (علیهم السلام) دانا هستند. او به اذن الله، خبیر و عالِم است. انسان نباید نگران باشد. 🔸 زائر باید وظیفه خودش را درست انجام بدهد. به زیارتش بپردازد. بعضی می‌پرسند: من چه چیزی از آن حضرت درخواست کنم؟ تو هر چه بگویی یا نگویی او می‌داند که نگرانی تو چیست؛ مصلحت تو چیست؛ خودت را عرضه کنی، کافی است. 🔹 حتما فکر کنی که باید مثلا الفاظش را هم فلان جور بگویم! نه، او به اذن الله خبیر و عالم است. همه را می‌داند. تو کار خودت را خوب انجام بده، آثار را خواهی دید. 🔸 گاهی این‌ها از حیث اعتقادی افراد را به هم می‌ریزد. می‌گوید من برای فلان حاجت رفته بودم. مهم نیست، شما باید برای تجدید عهد با امام و زیارت امام بروی. 🔹 کسی که برای فلان حاجت می‌رود، بعد بر می‌گردد، احیانا چیزی در توهمش بوده؛ اما می‌بیند شد یا نشد. شیطان شروع به بازی کردن با افکارش می‌کند. تو کار خودت را بکن. تو زیارت خودت را بکن. فقط هم برای زیارت برو. درست برو، آن‌ها بار را بلند می کنند. 🔸 اگر قرار شود در کل عالم، حاجتی برآورده شود و باری از سرنوشت و از زندگی کسی بلند شود، راهش همین است. وظیفه ما این است که برای زیارت برویم. اگر عجز و شکستگی ما را ببینند و یک بار دل انسان بشکند، آثار بسياری برجا می‌گذارد و خیلی پر برکت است. ‌ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🔻 حضرت خضر سلام‌الله علیه، یکی از ابواب آن بزرگوار (حضرت بقیه الله روحی له افداء) است. 🔸 آن‌وقت همین حضرت خضر که یکی از ابواب و طالب [و مشتاق زیارت حضرت] است، در قضیه حضرت موسی مطلوب قرار می‌گیرد! 🔹 مطلوبِ چه کسی قرار می‌گیرد؟ مطلوب یک پیغمبر اولوالعزم؛ یعنی موسی‌بن عمران، و به یوشع می‌فرماید: من دنبال این بزرگ یعنی حضرت خضر خواهم رفت (او امضی حقبا) یعنی اگر هفتاد سال باید بروم، می‌روم تا او را پیدا کنم. 🔸 به نسبت حضرت موسی علیه‌السلام، حضرت خضر علیه‌السلام این‌طور مطلوب می‌شود. آن‌ وقت چقدر ما باید زمینه، فهم، مراقبه و طهارت و تقوی داشته باشیم، تا به چنین مراتبی (تشرف و ملاقات با حضرت) نزدیک شویم. 🔹 چرا قضاوت‌های فله‌ای و کوچک می‌کنیم. هم راه را بر خودمان می‌بندیم، هم راه را بر دیگران احیاناً می‌بندیم و سطح کار را خیلی مادی سعی می‌کنیم تعریف کنیم و همین‌طوری تشرف را ملاقات جسمانی بین دو نفر فرض می‌کنیم. ادامه دارد...‌ ‌
ادامه قبل... 🔻 [بر فرض این ملاقات دو جسم اتفاق هم بیافتد] خب که چه؟ مگر در زمان خود اهل‌بیت علیهم‌السلام کم بودند که با ایشان ملاقات می‌کردند و احیاناً نستجیر بالله حرکت ناشایستی از آن‌ها صادر می‌شده که اصلاً این ملاقات به ضررشان در می‌آمده یا مراعات ادب نمی‌کردند. 🔸 خدای متعال این حجتش را قرار داده که دیگر برای همه هستی تمام و کافی است بقیه آن‌ها همین‌طور بودند منتها اشاعه عدل و نظم در سراسر جهان بواسطه این بزرگوار رقم می خورد. 🔹 طوبی لمن لقیه فی ایام غیبته. خوش به سعادت کسی که در ایام غیبت او را ملاقات کند. کمی بزرگ بشویم، کمی از این مادیات و نگرش‌های مادی جدا شویم. (منظور اینکه تشرف قبل از اینکه ملاقات دو جسم باشد باید ملاقات و نزدیک شدن دو روح و دو شاکله به هم باشد؛ یعنی ما باید اول شخصیت و درونمان را تهذیب و به حضرت نزدیک کنیم تا موقع تشرف هم بتوانیم استفاده ببریم و شاکله خراب ما باعث نشود در محضر حضرت بی ادبی از ما سر بزند و به ضرر ما تمام شود) ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
* 🔻عمار ياسر در جنگ صفين شايد بيش از هشتاد سال سن داشت. اميرالمؤمنين لقب ابواليقظان به او داده بود به خاطر اين که هميشه شب ها تا صبح، مشغول به عبادت بود. همه‌ي بزرگان شیعه به کثرت نماز شناخته مي شدند. در جنگ صفين اهل شام نمي خواستند عمار را بکشند؛ چون اين روايت را از رسول خدا شنيده بودند که به عمار فرموده بودند: تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَة لذا از قتل او پرهيز داشتند. عمروعاص هم خيلي سعي داشت که عمار را از صحنه خارج کند. به خاطر اين که اين نگاه در لشکر شام افتاده بود، 🔸 عمار آمد با صداي بلند گفت: خدايا عمري از من گذشته، آن چه کسب کرده ام اين است که اگر تشخيص بدهم رضايت تو در اين است که خودم را در شط غرق کنم، خواهم کرد، اگر تشخيص بدهم رضايت تو در اين است که اين شمشير را از سينه بزنم تا از پشتم در بيايد، اين کار را خواهم کرد؛ ولي من در اين سن به صحنه ي جنگ آمده ام، چون تشخيص داده ام که رضاي تو، در همراهي با اميرالمؤمنين علی علیه السلام است و معاويه دشمن است. اين افراد را شيعه هزينه کرده است. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... * 🔻شیعه افرادی مثل اصحاب اميرالمؤمنين را هزینه کرده است؛ ميثم تمار خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسید و گفت: از رسول خدا شنيدم که محاسن شما به خون سرتان خضاب مي شود. حضرت فرمودند: راست گفتي! اما براي تو بگويم که اگر آن دعي بن دعي تو را بخواهد و بگويد از من تبري بجويي، چه خواهي کرد؟ گفت: تبري نخواهم جست. حضرت فرمودند: تو را مصلوب خواهد کرد. گفت: تبري نخواهم جست. فرمودند: با حديده‌اي مي زنند و تو را مي کشند. گفت: اين‌ها در مقابل ولايت شما، قيمتي ندارد، هر کاري بکنند، دست از ولايت شما برنخواهم داشت. فرمودند: حالا که اين طور است، به تو بگويم که سر تو چه خواهد آمد. حضرت جريان آن نخله را به او گفتند و درخت را به او نشان دادند. حتي پسر ميثم، آن نخله را علامت گذاشت. ميثم مدت ها زير آن نخله نماز مي خواند. بعدها ديدند به همين نخله مصلوب شد. خلاصه اين راه اين قيمت ها را داده است تا مردم به حقيقت ولايت برسند. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🔻 خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله بهاء‌الدینی در صحبت‌هایشان خیلی سفارش می‌کرد و خودش هم به این زاویه توجه زیادی داشت و شیطنت‌های نفسانی و انواع خدعه‌هایی که روزمره از انسان‌ها تراوش می‌کند را خیلی دشمن می‌دانست و بد می دانست. از این‌ها پرهیز می‌کرد و در نصایح ایشان هم خیلی عیان بود که از این زاویه خیلی پرهیز دارد، که کسی مبتلا شود. 🔸 مخصوصاً انواع خدعه، خدعه‌های پیچیده‌ای از نفس که در روابط عمومی ظاهر می‌شود و بعضی این‌ها را پای سیاست می‌گذارند و بعضی پای زرنگی می‌گذارند. تمام این‌ها از شعب خدعه است. بعضی‌ از آن‌ها که انسان را به بیماری‌های بدتر مبتلا می‌کند ولی مؤمن صاف و زلال است. 🔹 آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام اصلاً خانه‌نشینِ این صافی و زلالی شدند. بقیهٔ اهل‌بیت هم همین‌طور بودند. 🔸 در خود جریان عاشورا، صبح عاشورا که نزدیک به شروع جنگ بود، مسلم بن عوسجه وقتی شمر نزدیک می‌شود، خدمت آقا سیدالشهدا عرض می‌کند که: آقا اجازه بدهید که من بر او مستولی هستم، یک تیر بزنم. حضرت می‌فرمایند: نه "اکره ان ابدئهم بقتال" صاف بودند. (بحار الأنوار؛ ج‏۴۵؛ ص۵) 🔹 خیلی موارد پیش می‌آمد. مثلا حضرت مسلم به منزل حضرت هانی آمد، بنا بود که حضرت مسلم، وقتی عبیدالله به خانهٔ حضرت هانی آمد، حمله کنند. حضرت مسلم گفتند: من برای این‌کار دلیلی نیافتم. (وقعة الطفّ، ص۱۱۴) ادامه دارد...‌ ‌
ادامه قبل... 🔻 در جنگ صفیّن دوبار اتفاق افتاد که معاویه به خدعه گلوگاه آب را گرفت. مالک اشتر و اهالی کوفه و شیعیان رفتند و با زحمت پس گرفتند. 🔸 افراد ضعیف‌الایمان مکرر به مالک پیشنهاد می‌دادند که تو به آقا امیرالمؤمنین بگو که شما آب را ببندید، مگر نمی‌خواهید آن‌ها را بکشید؟ آب را ببندید این‌ها از تشنگی می‌میرند. فرمودند: نه. مالک هم نمی‌گفت و سبک امیرالمؤمنین را می‌دانستند. (وقعة صفين - ص۱۹۲) 🔹 چون جنگ قاعده‌ای دارد و آب بستن معنایی دیگر دارد. ما نمی‌بندیم. آن‌ها بستند، ما نمی‌بندیم. این‌طور یک نوع تربیتِ باقیه‌ای را به نفوس القا می‌کردند. 🔸 گاهی فاصله‌های ما از حق و حقیقت و مصالحمان را به زحمت به دست می‌آوریم و حواسمان نیست. یعنی با این سبک کارهایمان داریم تلاش می‌کنیم که دور شویم، منتها آن‌قدر دوریم که گاهی توجیه نیستیم که انواع خدعه بد است. در را از آن طرف می‌بندد. 🔹 یک سیاستی که ما گاهی نام آن را در روابط عمومی، سیاست می‌گذاریم، دل‌خوشی خیالی به ما می‌دهد ولی مصالح و ابواب خیر را می‌بندد. حالا بدو و حالا گریه کن. 🔸 وقتی که منظم عمل نمی‌کنی، راه خودت را دور می‌کنی. خودت داری دور می‌کنی و برای این دوری خودت سعی می‌کنی. منتها نمی‌بینی و به حساب نمی‌آوری ادامه دارد..‌.
ادامه قبل... 🔻 جنس نفس در این زمینه [یعنی خدعه و سیاسی کاری و دوگانه بودن] متهم است «الا ما خرج بالدلیل» [ یعنی مگر با دلیل متقن بتوان ثابت کرد که این کارش از روی خدعه و فریب دادن دیگران نبوده است]. 🔸 راه کار درمانی خدعه های نفسانی ذکر زیاد است. ذکرِ زیاد آدم را صاف می‌کند. 🔹 یکی از خواصِ توجهات همین است. نفس همین طور است. منتها انواع خدعه‌ها را دارد. اصلاً ما خدعه‌ها را درست نمی‌شناسیم. 🔸 در مصادیق یکی از موضوعاتی که جای کار دارد، مصادیق و شعب و شاخه‌های خُدَع است که الآن دارد در زندگی‌ها و کارهای روزمره اجرا می‌شود. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🔻 تا حالا ما اصلاً از خودمان سفری کردیم که احساس کنیم غیر از دنیا هم جای دیگر هست؟ 🔸 نخواهیم فقط در کتاب‌ها بخوانیم. نخواهیم فقط کلمات را کنار هم بگذاریم و ببینیم که منظور از سماوات چیست؟! 🔹 باید خودمان این راه را تجربه کرده باشیم، از این همه سختی‌ها و تعلقات خودمان جدا شده باشیم تا ببینیم چه دریچه‌هایی به وسعت رحمت خدا بر ما باز می‌شود و بزرگ می‌شویم. با حالا خیلی تفاوت دارد. نگرش‌هایمان متفاوت می‌شود. جنسمان متفاوت می‌شود. 🔸 این سفر که عرض می‌کنم، این‌ها سفر از خود هست. ابزار آن جدا شدن از کثرات وهمیه است. 🔹 همین کافی است که بشود در چند کلمه بیان کرد حداقل حرکت اولیه و استارت آن جدا شدن از کثرات وهمیه است. این است که ما را خیلی آزار می‌دهد و در همه ابعاد گرفتارمان می‌کند. 🔸 کسی اگر روی منبر یا در جمکران یابن الحسن را خوب بلد است بیان کند، اما در درونش گاهی وقتی می‌خواهد به حضرت متوسل بشود، افکار اضافه و ابعاد و زوایای خیالی او را رها نمی‌کند. این بد است و این معلوم است که بیمار است. نمی‌تواند با حضرت ارتباط برقرار کند. با کوچه و بازار ارتباط برقرار می‌کند. یعنی در ذهنش این می‌آید. ادامه دارد...‌ ‌ ‌
ادامه قبل... 🔻 حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمود: «سجد لک خیالی و سوادی و بیاضی» یعنی من هم‌زمان که سجده می‌کنم، غیر از این‌که پیشانی در مقابل حق‌تعالی روی مهر است، خیال من هم در این مسیر است. غرق سجده است و سواد و بیاضم هم در سجده است. 🔸 این دیگر مراحل بعد از خیال است. جنس علم این سفر معنوی و سفر از خود با علوم دیگرمتفاوت است. علوم دیگر را می‌توانیم طلب کنیم. مباحثش را سؤال کنیم. جنس این علوم بالاتر است. دقیق‌تر است. در این راه برخورد داشته‌ باشیم. 🔹 نباید این علم را با این علوم ظاهری بسنجیم. وحداقل کار در این علم، بیرون آمدن از تشتت است. بعد از این مراعات‌های ظاهری و این‌هاست. پله‌اش بالاتر است. 🔸 با این ابزار خودمانی قابل سنجش نیست. همت و سعی بیشتری می‌خواهد. درک حقیقی حقایق الاشیاء است، آسان نیست. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 کتاب هایی که به خواسته رهبر انقلاب به قفسه های کتاب حرم مطهر رضوی اضافه شده اند...