#وهم #حقیقت #سلوک
💠 محو موهوم
🔻 سعی و کوشش در مسیر معنویت و رشد اخلاقی مثل ذکر گفتن و عبادات، تمامش باید مقدمه برای محو موهوم باشد.
🔸 در هر فردی به یک نحو، موهوم محو میشود که اقرب طرق الی الله هرکسی با دیگری فرق دارد، حال موهوم چیست؟ اکثر قضایای عالم امور وهمی و اعتباری است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
👉🏻 @avaymarefat
📝📝📝
🔰 میگویند این نوشته بر روی سنگ مزار یک اسقف انگلیکان در Westminster Abbey انگلستان نوشته شده است.
📌 وقتی جوان بودم و تخیلم بیحد و مرز بود، آرزو داشتم دنیا را تغییر دهم. وقتی بزرگتر و عاقلتر شدم، کشف کردم که جهان تغییر نخواهد کرد. بنابراین من آرزویم را محدود کردم و تصمیم گرفتم فقط انگلستان را تغییر دهم، اما آن هم بعد از مدتی غیرممکن به نظر می رسید. وقتی به سالخوردگی رسیدم در آخرین تلاش نا امیدانهام، فقط به تغییر خانوادهام رضایت دادم. و اکنون که در بستر مرگ هستم، درک کردهام که اگر ابتدا فقط خودم را تغییر میدادم، ممکن بود بتوانم خانوادهام را تغییر بدهم، و با الهام و تشویق آنها میتوانستم کشورم را به جای بهتری تبدیل کنم و کی میداند، شاید میتوانستم بعد از آن دنیا را هم تغییر بدهم!
💫 @avaymarefat
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺کشف پیکر شهید به همراه نوشتهای از نام مبارک پیامبر اکرم که سالم مانده است
🔹روایت سردار باقرزاده از تفحص پیکر مطهر شهید در منطقه چنگوله مهران به همراه دفترچه یادداشتی که بر روی آن نوشتهای به طرز معجزهآسایی سالم مانده بود.
🍂@avaymarefat
✅ #سیره_علمی_آقا
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
☑️🚨 برنامه روزانه رهبر انقلاب
غلام شاه پسندی از #محافظان رهبری :
💠ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از اذان صبح بیدارند که تهجد و #عبادت شخصی ایشان است که روزهایش هم با هم فرق میکند و شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند ...
سپس نماز صبح را میخوانند ، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان در دفتر کارشان نماز میخوانند و همه کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند.
💠بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز را #کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است.
آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را در خانه ورزش میکنند.
پس از ورزششان از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و #صبحانه را در منزل با #خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود.
اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا در دفتر می ماند.
اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند #نماز_اول_وقت را بخوانیم بعد بیاییم .
بعد از نماز، ادامه کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازه ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند و استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان در #کتابخانه شخصیشان به #مطالعه میپردازند.
📚یک روز با رهبری،ماهنامه امتداد،شماره۶۴، ص ۱۶
🆔 @avaymarefat
#توحید #حمد
💠 قطره ای از معارف سوره حمد
🔻 همه قرآن در سوره حمد است و به یک معنا تمام معارف در سوره حمد است، به شرط این که انسان بشناسد. اگر چه تمام حمد در بسم الله آن است.
🔸 در الحمدلله، الف و لامش می رساند که جنس حمد و مطلق حمد، مخصوص خداوند است. اگر می گوئیم حضرت یوسف زیبا بود و او را به زیبائی ستایش می کنیم این ستایش خداوند است و خدای متعال را به زیبائی ستوده ایم.
🔹 اگر یک سیبی را می گوئیم چقدر زیباست! و به طور کلی هر چیزی به هر عنوانی ستایش می شود مستقیم یا غیر مستقیم، ستایش خداست و این مطلب را انسان باید درک کند (نه فقط بشنود و بازگو کند.) که این یک قطره از دریای معارف است.
🔸 وقتی انسان، ستایش را مخصوص خدا دانست و وجود مطلق را به خدا نسبت داد، در این صورت انتساب مِلک به خودش هم از بین می رود و تمام مراتب و مقامات می تواند در همین الحمدالله باشد.
🔹 دوئیت از بین می رود. إنیت انسان که منشأ تمام مفسده ها است، در این حال دیگر نیست. ائمه اطهار مردم را به توحید فطری سوق می دهند و یا در خود قرآن دارد «أَفَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ؛ آیا با دقت در شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟ غاشیه/۱۷»
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
👉🏻 @avaymarefat
آن چیزى که مى خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده هاى فارس و ریختن بت ها به روى زمین ... اینکه چهارده کنگره از کنگره هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمىآید که یعنى در قرن چهاردهم این کار مىشود، یا چهارده قرن بعد این کار مىشود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بین مى رود و بحمداللَّه رفت از بین.
منبع: صحیفه امام، ج19، ص: 432
@avaymarefat
"قلبِ سلیم جایگاه ارواح طیبه است"
💎 انبیاء و اولیاء عِظام "علیهم السلام" که هر کدام در دوره ای حضور تاریخی و فیزیکی داشته اند، اکنون در قلب دوستدارانشان هستند. قلب سلیم، جایگاه ارواح طیبه است. این بدان معنی است که صاحبان روح های بزرگ، در درون اهل ایمان، نمایندگی زنده دارند. نه تنها آنان، که قرآن می فرماید خود خدا نیز بین آدمی و قلبش حایل است. لذا اطاعت از قلب برای سالک، امری حیاتی و ضروری است. و از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: "از دلت فتوا بخواه، از درونت فتوا بخواه؛ دستت را روی سینه ات بگذار، در برابر حلال آرام می گیرد و از حرام، مضطرب و بی قرار می شود"!(کنز العمال ج ۳ ص ۴۳۱ )
حدیث عنوان بصری از امام صادق علیه السلام:
استفهم الله یفهمک.از خداوند طلب فهم کن تا به تو بفهماند.
مسعود ریاعی
@avaymarefat
یک خاطره از داریوش شایگان درباره علامه طباطبایی
کانال نامه های حوزوی نوشت: تجربۀ شگفت دیگری که با او( علامه طباطبایی) داشتم، ملاقات دوبهدویی بود که زمانی در خانهای در شمیران بین ما دست داد. قرار بود که همۀ اهل محفل آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالاً تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند.
ما تنها بودیم. شب فرا میرسید و از گردسوزهایی که در طاقچهها نهاده بودند، نوری صافی میتراوید. مانند همیشه روی زمین بر مخدّه نشسته بودیم.
من از استاد دربارۀ وضعیت اخروی و اینکه چگونه روح نماد ملکاتی است که در خود انباشته و پس از مرگ آنها را در جهان برزخ متمثّل میکند سؤال کردم.
ناگهان استاد، که معمولاً بسیار فکور و خموش بود، از هم شکفت. از جا کنده شد و مرا نیز با خود برد. دقیقاً به خاطر ندارم که از چه میگفت، اما آن فوران ِحالهای دمادم را که در من میدمید خوب به یاد دارم.
احساس میکردم که عروج میکنم. گویی از نردبان هستی بالا میرفتیم و فضاهایی هر دم لطیفتر را بازمیگشودیم. چیزها از ما دور میشدند. هوای رقیق اوجها را و حالی را که تا آن زمان از وجودش بیخبر بودم حس میکردم.
سخنان استاد با حسّ بیوزنی و سبکی همراه بود. دیگر از زمان غافل بودم. هنگامی که به حال عادی بازآمدم، ساعتها گذشته بود. سپس سکوت مستولی شد. ارتعاشهای عجیبی مرا تسخیر کرده بود؛ رها و مجذوب در خلسۀ صلحی وصفناپذیر بودم.
استاد از گفتن ایستاد و سپس چشمانش را به زیر انداخت. دریافتم که بایست تنهایش بگذارم. نه تنها به سؤالم پاسخ گفته بود، بلکه نفس تجربه را در من دمیده بود. این تجربه را دیگر برایم تکرار نکرد امّا یقین دارم که اهل باطن و کرامات بود، ولی دربرابر مخاطبان ناآشنا دم فرو میبست. باآنکه در محافل رسمی روحانیت فیلسوف طراز اوّلی بود که لقب علّامه داشت، ولی به روحانیان متحجّر بیاعتماد بود.
@avaymarefat
✅ #فساد_انسان_غیر_مهذب
🔹اگر جهت معنوى انسان، بر جهت مادى و جهل او غالب گردد، عيب هاى او (كه به واسطه ى خلقت بشرى آشكار مى شود و عالم را به فساد و تباهى و آلودگى مى كشد) ظهور پيدا نمى كند.
🔹برعكس، اگر انسان به جهت معنوى خود توجه ننمايد و خود را نسازد و همواره از خلقت خاكى خويش و خواسته هاى آن پيروى نمايد، عيوبش عالم را به فساد مى كشد، همان گونه كه شاهد آن هستيم.
📚برگرفته از کتاب نورهدایت، تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور ره🌱
@avaymarefat
🏴🏴🏴
⚫️ خداوند- تباركوتعالى- رسول اللَّه- ص- را هم از نظر خلقت نورى و جهات معنوى بر همه ى پيامبران گذشته- ع- مقدّم داشت، و هم پس از خلقت مادّى او را بر همه ى پيامبران گذشته-ع- از نظر كمالات معنوى و ظاهرى، و احكام ظاهرى و معنوى شرافت و برترى داد.
⚫️ بنابراين، رسول اللَّه- ص- به حساب جامعيّتش، كار تمامى انبياى پيش از خود را نسبت به راهنمايى امّتش مىكند؛ بلكه افزون بر دعوت آنان بهتوحيد و يگانگى حضرت حقّ، آن ها را به توحيد اعظم و مقام احديت و منزلت لا اسمى و لا رَسمى خويش دعوت مىنمايد.
⚫️ انبياى گذشته-ع- توجّه به منزلت احديّت داشته اند ولى داراى آن نبوده اند، و اين رسول اللَّه خاتم انبيا- ص- بود كه خداوند كمال والاى احديّت را به او عطا نموده
⚫️ وقتى خداوند- تباركوتعالى- مقام احديت را به آن بزرگوار- ص- عطا فرموده و پيش از آفرينش مخلوقات جامع تمام اسماى خويش گردانيده باشد، به اين حساب تمام عوالم- همانگونه كه ظهور يافته ى اسماى حقّ اند- ظهور يافته ى اسماى او- ص- نيز مى باشند. بنابراين، به اين اعتبار عالم اوست، و اوست عالم و «جهانى اندر اين يك ميم غرق است»
📚برگرفته از کتاب راز دل، تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور ره🌱
@avaymarefat
روایاتى از امیرمؤمنان علیه السلام پیرامون معرفةاللَّه، معرفتنفس و اخلاص (از کتاب شریف غرر و درر موضوعى، ابواب: المعرفة، معرفة اللَّه، النفس، معرفة النفس، الاخلاص، الجهل، الدنیا، الخوف و ...)
🌷🌷🌷🌷🌷
1. «أَلْمَعْرِفَةُ نُورُ الْقَلْبِ.»
شناخت [خدا]، مایهى روشنایى قلب است.
2. «أَلتَّوْحِیدُ حَیاةُ النَّفْسِ.»
توحید، مایهى زندگانى نفس است.
3. «أَلْمَعْرِفَةُ، أَلْفَوْزُ بِالْقُدْسِ.»
شناخت [خدا] عبارت از کامیابى و دستیافتن به مقام قدس [و تنزّه از غیر خدا] است.
4. «مَنْ عَرَفَ اللَّهَ تَوَحَّدَ.»
هر کس خدا را بشناسد، متوحّد و یگانه و مجرّد مىگردد.
5. «مَنْ عَرَفَ اللَّهَ سُبْحانَهُ، لَمْ یَشْقَ أَبَداً.»
هر کس خداوند سبحان را بشناسد، هرگز بدبخت و رنجیده نمىگردد.
6. «مَعْرِفَةُ اللَّهِ سُبْحانَهُ أَعْلَى الْمَعارِفِ.»
شناخت خداوند سبحان، برترین شناخت است.
7. «أَلتَّفَکُّرُ فِى مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، عِبادَةُ المُخْلَصِینَ.»
تفکّر در ملکوت آسمانها و زمین، عبادت پاکیزگان به تمام وجود مىباشد.
8. «أَلتَّوْحِیدُ أَنْ لا تَتَوَهَّمَ.»
توحید عبارت از آن است که خدا را [به صورت مخلوق] تصوّر نکنى.
===========
+++++++++++
9. «أَلْکَیِّسُ، مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ أَعْمالَهُ.»
زیرک، کسى است که نفس خود را شناخته و اعمال خود را خالص سازد.
10. «أَلْمَعْرِفَةُ بِالنَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعْرِفَتَیْنِ.»
شناخت نفس، برترین نوع معرفت از دو نوع معرفت [معرفت خدا و نفس] مىباشد. «1»
11. «قَریبٌ مِنَ الْأَشْیاءِ غَیْرَ مُلامِسٍ، بَعیدٌ مِنْها غَیْرَ مُبائِنٍ.»
او به اشیا نزدیک است بىآن که در کنار و به آنها چسبیده باشد، از آنها دور است بدون آنکه از آنها جدا باشد.
12. «أَلْعارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَأَعْتَقَها وَنَزَّهَها عَنْ کُلِّ ما یُبَعِّدُها وَیُوبِقُها.»
عارف کسى است که خود را بشناسد و آنگاه خویش را [از هواها] آزاد نماید، و از هر چه آن را دور نموده و به هلاکت افکند، پاک سازد.
13. «أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ، مَعْرِفَةُ الْإِنْسانِ نَفْسَهُ.»
برترین شناخت این است که انسان خود را بشناسد.
14. «أَعْظَمُ الجَهْلِ، جَهْلُ الإِنْسانِ أَمْرَ نَفْسِهِ.»
بزرگترین نادانى، جهل انسان به امر نَفْس خویش مىباشد.
15. «أَعْظَمُ مِلْکٍ مِلْکُ النَّفْسِ.»
بزرگترین دارایى [سلطنت]، دارایى [یا سلطنت] بر نفس است.
16. «أَلشَّرِیعَةُ رِیاضَةُ النَّفْسِ.»
شریعت عبارت از ریاضت و تمرین دادن نفس است.
17. «أَفْضَلُ الْحِکْمَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسانِ نَفْسَهُ، وَوُقُوفُهُ عِنْدَ قَدْرِهِ.»
برترین حکمت این است که انسان نَفْس خود را شناخته و به منزلت خویش واقف گردد
18. «أَکْثَرُ النّاسِ مَعْرِفَةً لِنَفْسِهِ أَخْوَفُکُمْ لِرَبِّهِ.»
آشناترین مردم به نفس خویش، بیمناکترین ایشان از پروردگارش مىباشد.
===========
(1) به لحاظ مقدمیّت براى شناخت خدا.
+++++++++++
19. «أَفْضَلُ الْعَقْلِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسانِ [الْمَرْءِ] نَفْسَهُ؛ فَمَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَقِلَ؛ وَمَنْ جَهِلَها ضَلَّ.»
برترین مرحلهى عقل این است که انسان خود را بشناسد، لذا هر کس خود را بشناسد عاقل است، و هر کس نسبت به خود جاهل باشد، گمراه مىباشد.
20. «عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، کَیْفَ یَأْنِسُ بِدارِ الْفَنآء؟»
در شگفتم از کسى که نَفْسش را شناخت، چگونه به دار فنا انس مىگیرد؟
21. «عَجِبْتُ لِمَنْ یُنْشِدُ ضالَّتَهُ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا یَطْلُبُها.»
در حیرتم از آن که چون چیزى از او نایاب شود در پى آن بر آمده و از گمشدهى خود در هر انجمن نشان مىپرسد، ولى تمام حقیقت خود را گم کرده است و در طلب آن قدمى بر نمىدارد.
22. «عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ، کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ.»
در شگفتم از کسى که به نَفس خود جاهل است، چگونه پروردگارش را مىشناسد!
23. «غایَةُ الْمَعْرِفَةِ، أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ نَفْسَهُ.»
نهایت معرفتِ ربوبى، معرفت هر کس به نَفْس خویش است.
24. «کَفى بِالْمَرْءِ مَعْرِفَةً أَنْ یَعْرِفَ نفْسَهُ.»
براى مرد از نظر شناخت [پروردگار] همین بس که نفس خویش را بشناسد.
25. «کَفى بِالْمَرءِ جَهْلًا، أَنْ یَجْهَلَ نَفْسَهُ.»
مرد را از جهت نادانى همین بس که به نَفْس خویش جاهل باشد.
26. «مَنْ نَسِىَ اللَّهَ، أَنْساهُ نَفْسَهُ.»
هر کس خدا را فراموش کند، خداوند او را به خود فراموشى دچار مىکند.
27. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، تَجَرَّدَ.»
هر کس نفس خویش را شناخت، پیراسته گشته [و به جنبهى تجرّدى خویش راه مىیابد.]
28. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ.»
هر کس خود را شناخت پروردگارش را شناخته است.
+++++++++++
ادامه 👇👇
@avaymarefat
☝️ادامه از قبل👇
29. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، جَلَّ أَمْرُهُ.»
هر کس خود را بشناسد، کارش اوج مىگیرد.
30. «مَنْ جَهِلَ نَفْسَهُ، کانَ بِغَیْرِ نَفْسِهِ أَجْهَلُ.»
هر کس به نَفْس خود جاهل باشد، به غیر آن نادانتر خواهد بود.
31. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَقَدِ انْتَهى إِلى غایَةِ کُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْمٍ.»
هر کس خود را بشناسد، به نهایت هرگونه شناخت و دانش راه مىیابد.
32. «مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ، تَحَیَّرَ فِى الظُّلُماتِ، وَارْتَبَکَ فِى الْهَلَکاتِ.»
هر کس نفس خویش را به غیر آن مشغول ساخت، در تاریکىها متحیّر گشته، و در هلاکتها فرو مىرود.
33. «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ نَفْسَهُ، بَعُدَ عَنْ سَبِیل النَّجاةِ وَ حَبَطَ فِى الظَّلالِ وَ الْجَهالاتِ.»
هر کس نفس خویش را نشناسد، از راه نجات دور گردیده و در گمراهى و نادانىها فرو رفته و نابود مىگردد.
34. «مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ المَعارِفِ.»
خودشناسى سود بخشترین شناختهاست.
35. «نالَ الفَوْزَ الْأَکْبَرَ مَنْ ظَفِرَ بمَعْرِفَةِ النَّفْسِ.»
به رستگارى بزرگ نایل گشت آن که به شناسایى نفس خویش کامیاب شد.
36. «لا تَجْهَلْ نَفْسَکَ؛ فَإِنَّ الْجاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ، جاهِلٌ بِکُلِّ شَىْءٍ.»
به نفس خویش جاهل مباش، که هر کس به نَفْسش جاهل شد، به هر چیزى نادان و جاهل خواهد بود.
37. «عَرَفَتْهُ الْقُلُوبُ بِضَمائِرِها، وَ الْأَفْکارُ بِخَواطِرِها، وَ النُّفُوسُ بِسَرائِرِها.»
دلها با ضمیر خود و اندیشهها با خاطرههایشان و جانها با درونشان او را شناختهاند.
38. «الإِخْلاصُ عِبادَةُ المُقَرَّبِینَ.»
اخلاص، عبادت مقرّبان است.
+++++++++++
39. «عِنْدَ تَحْقِیقِ الْإِخْلاصِ، تَسْتَنِیرُ الْبَصآئِرُ.»
هنگام محقّق شدن اخلاص بصیرتها و دیدهاى باطنى نورانى مىگردد.
40. «لا تَذْکُرِ اللَّهَ سُبْحانَهُ ساهِیاً، وَ لاتَنْسَهُ لاهِیاً، وَاذْکُرُهُ ذِکْراً کامِلًا یُوافِقُ فِیهِ قَلْبُکَ لِسانَکَ، وَ یُطابِقُ إِضْمارُکَ إِعْلانَکَ، وَلَنْ تَذْکُرَهُ حَقِیقَةِ الذِّکْرِ حَتّى تَنْسى نَفْسکَ فِى ذِکْرِکَ ولا تَفْقُدها فِى أَمْرِکَ.»
خداوند سبحان را غافلانه یاد مکن و با سرگرمى او را فراموش مکن، بلکه او را با ذکر کامل یاد کن، به گونهاى که قلبت با زبانت هماهنگ و درونت با ظاهرت مطابق گردد و هرگز خدا را با حقیقت ذکر یاد نخواهى کرد، مگر آن که خودت را در یادت فراموش کرده و در هیچ امرى خود را نبینى.
41. «وَ لا یَحْمَدْ حامِدٌ إِلّا رَبَّهُ.»
هیچ ستایشگرى جز پروردگارش را نمىستاید.
42. «وَ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ «1» فَقالَ إِنَّ قَوْلَنا إِنَّا لِلَّهِ إِقْرارٌ عَلى أَنْفُسِنا بِالْمُلْکِ وَ قَوْلَنا وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ إِقْرارٌ عَلى أَنْفُسِنا بِالْهُلْکِ.»
على- علیهالسّلام- شنید که مردى مىگوید: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، فرمود: وقتى مىگوییم «ما از خداییم» به بندگى خویش اقرار کردهایم، و آن گاه که مىگوییم: «ما به سوى او باز مىگردیم» ، به هلاکت [و پاینده نبودن] خویش اعتراف نمودهایم.
===========
(1) سورهى بقره، آیهى 156.
+++++++++++
***کتاب رسائل عرفانى، آیت الله سعادت پرور
ص: 131
🌺 @avaymarefat