⠀
بیست و اندی سال است
باری را بدوش میکشم
و با عنایت و حفاظت خدا
هرطور میشده خود را کشانده
و به اینجا رساندهام
عدهای هر کار میتوانستند کردند
تا این #صدا و #قلم
و این #بیان نباشد…
یکنفس
(و بدون ادبیات همیشگیام )
مینویسم
که این طلسم شکستهشود
و اندکی این بار، سبک…
شیعیان!
حسینتان را یهودیان نکشتند،
حسین و پدرش را همینها…
همینها که اغلبشان ضدؚّزنان
و همجنسگرایان ِضدِّزن
+(بویژه آندستهشان
که پنهان میکنند
و یا خلافِ آنرا نشان میدهند
به دلایل و بهانههایی
که غالباً خود مولّدان
و موجبانِ اصلیِ آنند!)+
و نیز مردسالاران و پدرسالاران ؚ
زمانِ خویش بودند کشتند!
مسیحیان! مسیح را…
مسلمانان!
قاریان!
قران را همینان به پستوها بردند
و بجایش روایتها ساختند!
و ذوالفقار بدست حیدر دادند
و وصله به کفش و لباسش زدند…
اسلام را همینان دو شقه کردند
و زن و مردش را از هم جدا کردند
و نشستند و در خلوتشان
به روضههای شیعه خندیدند!
جنگ موسی و هارون…
جنگ علی با اینان بود
ضحاک از اینان بود…
اینان که بجای دشنام،
طعنه و زخمِزبان میزنند
و مسخره میکنند
و بجای اخلاق،
ادبِ موردِپسندِ خویش
میگسترانند!
یوسف را
همین برادران به چاه انداختند
و هتکاش کردند
که حسادت و زهد و بخل
مرامشان بود…
جان ؚخویشدوستان
و خودپسندانی که
فرزندانتان را معتاد؛
ذوق و استعدادها را کور کردند
و در ذوقشان زدند!
زنان و دختران را
به پستوها و پردهها فرستادند
و بندِ رحمت را بریدند و
با پارچههای سیاه
و برقع به بردگیگرفتند
و به خشکی و فسردگی
و زندهبهگوری کشاندند!
میزان را
ناموزون و نامیزان کردند…
+از تنهایی و فردیت گریزان
و بدونِ خستگی
همواره ارتباط گرفته
و شبکهٔ ارتباطیِ خویش
بسط داده،
فتح و قُرق
و محصور کردهاند+
+عاشقِ حلقه
و فرقهٔ خویش بودهاند
و جز آن
بندرت چیزی را ارجح دانسته
و در این حمایت
هیچ مرز و اخلاقی نشناخته
و الباقیِ شعارهایشان
غالباً پوچ
و خالی از دلبستگی
و عُلقهٔ واقعیِ اولیٰ
میبودهاست+
+از ترسشان
فضا را غبارآلود و مشوّش
و بطور دستهجمعی
هر هدف، مانع و مزاحمی را
آماجِ انواعِ تخریبها،
تهمتها، شایعات
و فشارهایروانی کرده
و به افسردگی، عزلت
و گاه خودکشی کشاندهاند!+
+طریقِ غالبِ نبردشان
نه از روبرو و رودررو
بلکه پنهانی
و از پشت و زیرآب
و در نبود
و یا غفلتِ حریف بوده+
عهدهای بستهشده را…
نمکها را…
خورده و نمکدانها را
شکستند…
دورِ تسبیح و پرچم پیچیدند
و مرزها کشیدند
و درون آن خزيدند و ماسيدند
و نژاد زاييدند
و جنگها ببار آوردند
و مردها و زنها
از پیر و جوان را
قربانیِ شمشیرها، تیرها،
توپها، تانکها
و … کردهاند!
توبهٔ این گرگصفتان است
که غالباً تابحال مرگ بوده!
هرانچه مینویسم
عمده نتایجاش
در طولؚ تاریخ از این روست…
تحریف از اینان بودهاست…
دستکاری و دخالتؚ نابجا،
ابتذال و انحرافِ
ارزشهایطبیعیِ الهی
از اینان بودهاست
کفر از ایشان
و کافر از اینان
و نفاق و دروغ
مشیؚ اغلبشان بودهاست
ذلّت از نتایجِ شان
وابستگی، ترجیحِ اینان بودهاست
انحصار و تمامیتخواهی،
ممنوعیت، اغلب از اینان بوده
عمدهٔ عدمِ تولید،
عمدهٔ فقر
از نتایجؚ اینان
و تقلید و تکرار، روش اینان
و تحریم، حاصلِ دستِ
اینان بودهاست
نابودی و دشمنی
و منع و ابتذالِ هنر…
نابودی و آلودگیِ طبیعت…
دریاها و دریاچهها و رودها؛
آزار و صدمه و انقراض حيوانات
عمدهاش ماحصل این؛
خشکی و گرد و غبار
از اینان بودهاست…
و…
چون در عالمِ امکانِ ما؛
خلاقیت زن است
عدالت زن است
عزت زن است
نعمت زن است
صدا زن است
موسیقی زن است
+آواز زن است+
هنر زن است
تولید زن است
پول زن است
اقتصاد زن است
معیشت زن است
زیبایی زن است
سلیقه زن است
هماهنگی زن است
آب زن است
درخت زن است
گل زن است
سبزی و طراوت زن است
ارزش زن است (نه ارزشی!)
صلح زن است
و…
دلیل بعثت انبیاء
و نزول قران #زن بوده
تا این جهان ؚ
از تعادل و عدالت
خارجشده
و عدول کرده را
به عدل و عدالت
و حق و حقیقتاش
باز گردانند…
که:
"ان هذا القرآن
یهدی للتی هی أقوم"
برای اینکه حق و حقوقِ
مانده، بازستانده شود
و بتوانیم این شب را
به صبح برسانیم…
حرف بسیار است
و بار، گران و سنگین
و تنهایی عمیق…
اما نفس و جان، کم…
رقیق…
⠀
#حامدزمانی
#HamedZamanY
⠀
⠀
⠀
⠀
از ابتدایش تا ۱۳۹۶
و از ۱۳۹۶ که به یکباره شدت گرفت
این چاه…
و زندانی که ۵ سال آخرش
حبسِ مطلق بوده
تا چهارشنبهٔ قبل…
+اما دیری نپایید
که باز از سر گرفتهشد
و کماکان ادامه دارد!+
هر روز ما را
هرطور توانستند
آزردند و چزاندند و سوزاندند و
زدند و انداختند و تحریم کردند و جداکردند و نیزه بر پهلویمان و پتک و مشت بر سر و سقف و دیوار و پهلویمان کوبیدند و فروکردند…
که قصهای و حکایتی بس مفصل
و برای یکجهان #نشانه و #عبرت
در خود دارد…
⠀
یا توبه میکنند
و برای همیشه باز میگردند
و راه صلح و صلاح در پیش میگیرند
یا راهی بجز آنچه ما
هیچگاه نپسندیده
و نمیپسندیم
باقی نگذاشته
و نمیماند…
برای اینکه حقتان را از #پدرسالاران و #مردسالاران باز پس گیرید
و بتوانیم این شب را به صبح برسانیم…
جدایمان کردند
تنهایمان کردند
و سالهاست من را خفه کردهاند و نیزه بر پهلویم میکوبند!
و عدهی دیگرشان خیره نشستهاند و نگاه میکنند تا کجا این جان ته کشیده در این تن نحیف و خسته به اتمام میرسد