🔷 سمفونی جارو و برگ
تا چشم کار میکند برگهای رنگارنگ روی زمین ریخته. پاییز که میشود چنارهای سر به فلک کشیده بارشان را به زمین میریزند تا بهتر بخوابند.
این وسط رفتگرها کارشان زیاد است. شاید فکر کنید رفتگرِ خیابان هفتم، دلش از این همه کار میگیرد اما نه؛ او عاشق است! صبح خروسخوان میآید و از سر خیابان شروع میکند به جارو کشیدن. آرام و با نظم و آهنگی خاص. سمفونی برگها با آواز خشخش جارو میآمیزد و در همه خیابان پخش میشود. گاهی آرام پیش میرود و گاهی با شور به اوج میرسد. پرندگان هم برای شنیدن این اجرا سر تا پا گوش میشوند.
با طلوع آفتاب، کمکم اجرای رفتگر تمام میشود. با دستان پینه بسته، کوه برگها را جمع میکند، جارویش را برمیدارد و قدمزنان به آن سوی خیابان برمیگردد. درختها با آواز مرد جان میگیرند و برای ساعاتی دوباره زنده میشوند.
✅ @awaken_ir
🌻هر صبح شروع دوباره است؛
انگار اصلاً خدا صبح را آفریده برای همین که به بندگانش بگوید اگر به تاریکی فرو رفتی، ناامید نشو!
طلوع دوباره را نگاه کن و به زندگی دل ببند. تو لایق آغازهای با شکوهی!
درست مثل مادر، آنگاه که با طفلش بازی می کند و بازی خوب پیش نمیرود، همه چیز را جمع می کند و می گوید: اشکال ندارد، دوباره از نو شروع میکنیم.
ما هم باید با هر طلوعی که خدا هر صبح در مقابل دیدگانمان میآفریند ، هرچه بوده و هست را فراموش کنیم و بگوییم: اشکال ندارد، دوباره از نو شروع میکنیم!
🌻 سلام به روز؛
🌻سلام به طلوع؛
🌻سلام به روشنایی؛
🌻 سلام به نور؛
🌻و سلام به زندگی.
✅ @awaken_ir
🔷 ترس از تو میگریخت!
اسم و رسمت در شهر پیچیده بود. همه درباره تو حرف می زدند. خواستم به تو نزدیک شوم تا بهتر بشناسمت، اما تو هم مثل مالک اشتر همان کوه بلندی بودی که هیچ پرنده ای به قله اش راه نمییافت. از دور نگاهت کردم؛ نوری در قلبت تجلی کرده بود که از هیچ نمی ترسیدی. چون بر «دوستان خدا» نه بيمى است و نه اندوهگين مىشوند؛ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون» َ(یونس/۱٠)
وسط معرکه مسجد جامع کرمان دیدمت؛ ماموران شاه به مسجد ریخته و انقلابی ها را زیر چوب و چماق گرفته بودند. نگاهت به کودکی افتاد که وحشتزده گریه میکرد؛ با تندی و شدت بر سر مامور داد زدی:«ولش کن». مامور خشکش زد؛ تو بچه را بغل کردی و از مهلکه نجاتش دادی.
روزهای انقلاب ۵۷ بود که به جرم انقلابیگری زیر مشت و لگد بیهوش شدی و تا ۳ روز از شدت جراحات نمیتوانستی تکان بخوری، ولی با آن حادثه ترسَت از شکنجه ساواک فرو ریخته بود؛ به جای ترس و عقب نشینی مانند خالکوبیهای دوران کودکی، با هر ضربه و لگدی، کلمه «خمینی» را در عمق وجود خود حک کردی.
جبهه مقاومت محاصره داعش را شکسته و با بالگرد به شهر رسیده بود. مردم امیدوارانه به سمت مجاهدان دویدند. همانجا سری در سرها دیدم؛ تو لبخند میزدی و به مردم روحیه میدادی؛ با نشان ذوالفقارت به آمرلی آمده بودی تا کار را یکسره کنی و آمرلی یعنی امیر من علی.
شنیدهام به غزه هم رفته بودی! انگار برای تو حصر معنایی نداشت؛ از هرچه حصر و گلوله و موشک و تن و جان بود میگذشتی و از چیزی نمیترسیدی.
آن شب در بیروت، تو بودی، سید حسن و عماد. جنگ ۳۳ روزه را میگویم. صهیونیست ها با همه تجهیزات شان در به در دنبال شما می گشتند و شما زیر یک درخت بودید و همچنان و همچنان نمی ترسیدی.
گفتم عماد یاد اشکهایی افتادم که از دوری او بر گونهات میبارید و بادست مجروحت پاکشان میکردی. داغش را دیدم که هنوز سینهات را میسوزاند! حالا که به وصل رسیدهای سلام ما را به دوستت برسان؛ فکری هم برای اشکها و سینه سوخته ما کن.
✍فاطمه ابنعلی
#حاج_قاسم
✅ @awaken_ir
💥الامام علی علیهالسلام:
عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ.
🌺امام علی(عليه السلام):
عظمت آفريدگار در نظر تو مخلوق را در چشمت كوچك مى كند.
📚( نهجالبلاغه،حکمت ۱۲۹)
✳️ @awaken_ir
🔷 پدر حقیقت
✍فاطمه ابنعلی
🔹تاریخ تا به حال چنین بشارت های نابی به خود ندیده بود. هفدهم ربیع الاول عام الفیل. آنگاه که فاطمه بنت اسد نزد همسر بزرگوارش آمد و عرض کرد: بشارت باد بر تو ولادت پیامبر آخرالزمان. حضرت ابوطالب فرمودند: من نیز تو را بشارت می دهم به فرزندی شبیه این مولود مبارک؛ سی سال صبر کن.
🔹مولود ربیع اگرچه پدر نداشت اما عمویی نصیبش شده بود که او را بر فرزندان خود مقدم می داشت. ابوطالب پسرعبدالمطلب و مومن آل ابراهیم و آل اسماعیل (علیهما السلام). صاحب مقام اصطفائیه و آخرین وصی ابراهیم خلیل و اسماعیل (علیهما السلام) که ودیعه نبوت اسماعیلی را به پیامبر اسلام سپرد. موحدی که لحظه ای آلوده به شرک نشد و همواره در آشکار و نهان خدای ابراهیم را می پرستید؛ به سمت کعبه نماز می خواند و بر آیین حنیف پایبند بود؛ اما هیچگاه اظهار به اسلام نکرد.
🔹درفضای غبارآلود جاهلیت و بت پرستی، راهبرد سیاسی حضرت ابوطالب برای حمایت از پیامبر همین تقیه و کتمان ایمان به اسلام بود. ایشان با نفوذ راهبردی در میان کفار قریش و بزرگان مکه توانستند ۱۰ سال از پیامبر و دینی که خداوند بر او فرستاده بود در میان کفار لجوج و قدرتمند حجاز محافظت کنند. این تصمیم راهبردی عامل بقای ایشان در شورای دارالندوه نیز بود که علاوه بر تاثیر گذاری بر آرا و تصمیم گیری های بزرگان قریش و دیگر بزرگان مکه، از اخبار و تصمیمات آنان هم مطلع میشدند و در پیشبرد سیاستهای تبلیغ اسلام کمک شایانی به مسلمانان میکردند.
حمایت های حضرت ابوطالب از پیامبر آنقدر گویاست که هیچ نویسنده ای در تاریخ نتوانسته آن را نادیده بگیرد. تمام کتاب های اهل سنت به حمایت های بی دریغ ایشان از پیامبر گواهی می دهند. حتی مستشرقان غربی نیز نتوانستند از نقش ایشان در شکل گیری اسلام و حمایت های شان چشم پوشی کنند.
🔹ویل دورانت در جلد چهارم تاریخ تمدن می نویسد: ابوطالب به دین جدید در نیامد اما لحظه ای هم از حمایت هایش برای پیامبر فروگذار نکرد.
ادوارد گیبون درکتاب نزول و سقوط امپراتوری روم می نویسد: ابوطالب شریفترین عموهایش چه در وطن و چه در بیرون، چه در جنگ و چه در صلح همواره راهنما و محافظ او بود.
رونالد نیکولاس در تاریخ ادبی اعراب نوشته: جناب ابوطالب تا آخرین لحظه حیاتش از پیامبر اسلام دفاع کرد.
🔹به راستی می توان گفت در دهه آغازین بعثت، تاثیرگذارترین شخصیت بعد از پیامبر در گسترش دین اسلام، حضرت ابوطالب است. بزرگترین حامی پیامبر و به عبارتی بزرگترین حامی اسلام. کسی که بعد از رحلت ایشان جبرئیل امین پیام آوردند که ای محمد (صلی الله علیه و آله) از مکه خارج شو که دیگر در این شهر یاوری نداری. حضرت ابوطالب که از دنیا رفتند جان پیامبر به خطر افتاد و ادامه راه تبلیغ دین دچار چالش شد و بعد از آن هجرت اتفاق افتاد. نتیجه ده سال مجاهدت حضرت ابوطالب پا گرفتن نهال نوپای اسلام بود که حالا دیگر به مرحله تشکیل حکومت اسلامی رسیده بود.
به فرموده امام صادق (علیه السلام) جد بزرگوارشان به خاطر پنهان کردن ایمان به اسلام دو پاداش نزد خداوند دارند یکی برای ایمان و دیگری بخاطر تقیه.
🔹اعتقاد به ایمان حضرت ابوطالب یکی از اصول اعتقادی شیعیان امامیه است اما بدخواهان امیرالمومنین و اهلبیت (علیهم السلام) نسبت به ایمان ایشان تشکیک کرده اند و علت آن چیزی نیست جز کفر و شرک آباء و اجدادی خودشان. امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه ای پر از نکته به معاویه نوشتند: امیه همانند هاشم نبود؛ حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفیان مانند ابوطالب نبود و صریح نیز مانند طلیق نیست. گوشت و خون امویان و اجداد سلف شان آمیخته به کفر و شرک بود. آنها آزادشدگان فتح مکه بودند و مجبور بودند بعضی ازخباثتهای نسب خویش را با اتهام به دیگران استتار کنند و دست به تحریف تاریخ بزنند. بزرگ مردی که در روزگار ظلمانی شرک و بت پرستی همواره به سمت کعبه نماز می خواند، تا قبل از بعثت بر آیین حنیف استوار بود و تنها ایمان به اسلام را کتمان می کرد را مشرک و نعوذ بالله جهنمی نامیدند!
🔹بدون شک حکومت اموی بزرگترین عامل نشر اکاذیب علیه حضرت ابوطالب در تاریخ است. جعل احادیث علیه اهلبیت ودستور به سب امیرالمومنین علیه السلام ریشه ای شد برای علف های هرز بیابان اتهام علیه حضرت ابوطالب.
در روزگار عباسیان هم بمباران رسانه ای دستگاه خلافت علیه اهلبیت پیامبر کمی از دوره امویان نداشت. خلفای عباسی نیز خود را رقیب علویان و ائمه شیعه می دانستند و برای پایین آوردن شأن امیرالمومنین (علیه السلام) دست به انتشار اخبار کذب درباره حضرت ابوطالب زدند. زیرا عباس هم آلوده به شرک بود و در جنگ بدر علیه مسلمانان جنگید و تنها کمی قبل از فتح مکه ایمان آورد.
🔹چگونه ممکن است کسی کافر باشد و بر حباله ازدواجش فاطمه بنت اسد كه ازاولين مسلمانان بود، باقی بماند؟ در حالیکه شرع آن را حرام کرده است!
چگونه ممکن است بر انگشتری «رضیت بالله ربّا و بإبن اخی محمد نبیا و بإبنی علیّ له وصیا» حک شده باشد و صاحبش کافر باشد؟
چگونه ممکن است شعرهای منتصب به شخصی سروده های توحیدی باشد درحالیکه کافر به خداست ؟!
و چگونه میتوان ده سال حمایتهای بی دریغ از پیامبر اسلام را در رسومات و علایق قبیله ای خلاصه کرد؟!
آن هم درباره شخصیت بلند مرتبه ای که در قیامت نور مقدسش بعد از انوار مقدس چهارده معصوم (علیهم السلام) بر نور تمام خلایق غلبه دارد!
🔹در پایان به جمله ای از ابن حدید معتزلی از بزرگان اهل سنت که مشکوک به ایمان حضرت ابوطالب نیز بود بسنده میکنم که گفت: اگر ابوطالب نبود اسلام هم نبود.
✅بازنشر به مناسبت وفات حضرت ابوطالب (ع)
✅ انتشار در ایکنا
✅ @awaken_ir
🔷امروز جشن تولد اعتقاداتم بود؛ آغاز آزادراه مستقیم بندگی؛ روز خواندن و فهمیدن...
آنجا که بهترین انسان خواند به نام خداوند و با قلم آن را در پیچ تاریخی تمدن اسلامی به دستم رساند.
#مبعث
#ProphetMuhammad
✅ لینک توییت
✅ @awaken_ir
🔷 زیبنده خرابهها
✍ فاطمه ابنعلی
بعضی تصاویر اونقدر داغونن که با هیچ فتوشاپ و ادیت نمیشه خوشگلشون کرد! قسمت فاجعه ماجرا اونجاست که این تصویر توی ذهن آدمها نقش بسته باشه! اون موقع دیگه هییییچ کاریش نمیشه کرد.
در مقابل هم یک سری چیزها هستند که هر چقدر هم خاک بپاشن روی تصویر و بخوان فضا رو غبارآلود و چهرهش رو زشت نشون بدن نمیتونن؛ چون اصل جنس پاکه. پاکِ پاک!
سرتون رو درد نیارم...
این فکر از صبح توی سرم میچرخید و تصمیم گرفتم بنویسمش. درست اون ساعتی که خبر حمله صهیونیستها رو به کفرسوسهی دمشق شنیدم.
نه، نه! اشتباه نکنید!
منظورم از تصویر زشت، صهیونیستها نیست. اونها که بر اساس هدف و شخصیت خودشون عمل میکنن. منظورم از اون چهره، صورت منافقانه سازمان ملل متحده. البته در ماجرای زلزله و تحریم و قانون قیصر خود سوریها متوجه این زشتی شدن و پرچم سازمان ملل رو برفراز خرابههاشون به اهتزار درآوردن.
الحق که اون پرچم زیبنده خرابههاست. من جای اهالی کفرسوسه بودم چند تا پرچم دیگه پیدا میکردم و بر بقایای ساختمانهای آوارشدهی سوخته و بر تابوت مردم مظلومی که شهید شدن میزدم.
پ. ن: راستی اون چهره پاکِ پاک ایران و ایرانیه✌️
✅ @awaken_ir