ماجرای دیروز من در اربعین. دیروز بعدازظهر رسیدم به موکب فرقه احمد بصری و به مانند سالیان گذشته برنامه کاری خودمان را شروع کردیم(برنامه ما این است، زواری که داخل موکب می‌شوند و مورد تبلیغ واقع میشوند را رصد میکنیم و بعد از خروج از موکب آنان را آگاه کرده و اصطلاحا واکسینه میکنیم) چند دقیقه از حضورم در کنار موکب احمد نگذشته بود که متوجه حرکات غیر متعارف از اتباع احمد شدم، من را به یکدیگر نشان میدادند و چند نفری هم امدند از کنار من رد شدند و شروع کردند به فحاشی و در عرض چند ثانیه حدود بیست نفر ریختند بیرون و بعد هم آمدند سمت من و دوستانم و شروع کردند به تهدید کردن و ... از آنجای که به من نسبت به فتنه این فرقه مطالبی گفته بودند، من هم به دوستان گفتم برویم کمی عقب تر فعالیت بکنیم تا بهانه دست این جریان ندهیم، لذا کمی از موکب اینها فاصله گرفتیم. بعد از این شاهد دیدن حوادثی بودم که برایم جالب بود. تعداد زیادی از اتباع احمد دو طرف موکب نشسته و ایستاده من و دوستانم را رصد میکردند و هر از چند گاهی با اشاره و گاهی با رد شدن از کنار ما فحاشی و تهدید میکردند، اضطراب و بغض و کینه از چشم های شان می بارید. طبق وظیفه دینی و شرعی، کارمان را انجام دادیم و بنا بر سفارشات نیروهای امنیتی عراق فقط گزارش حواشی و اذیت و آزار و تهدیدها را به اطلاع این عزیزان رساندیم و آنان هم بر ادامه همین مسیر ما را تشویق کردند و تصریح نمودند ما هم فعالیت اینها را زیر نظر داریم و اما چیزی که مرا به فکر فرو برد این است. چقدر این فرقه پوچ و سست است که اینگونه از حضور چند نفر در کنار موکب خودش میترسند آیا اینها هستند اصحاب خاص امام زمان(ارواحنافداه) که به جای جدال احسن و گفتگو با مخالفین خودشان شروع میکنند به فحاشی و هتاکی و تهدید به کشتن و قتل؟ چقدر این رفتارها شبیه به وهابیت است، اینهمه اشتراک عادی نیست یکی آمد ابوبکر را گذاشت جای علی دیگری آمد احمد را گذاشت جای مهدی خدا را شاکرم که امروز وضعیتم را طوری قرار داده است که وهابیت و مدعیان دروغین به مانند احمد اینگونه از من میترسند و بغض و کینه من را دارند. خدایا تو را شاکرم #علی_شریفی https://t.me/sharifi_110 🍃 @ax_mazhab