👆#عکس_نوشت
📌نفر سمت چپ (تفنگ به دست) مرحوم "آجونمراد"(جانمراد) پدربزرگ محسن رضایی ، فرمانده اسبق سپاه پاسداران در این عکس تاریخی دیده می شود.
📌جونمراد «جانمراد» پدربزرگ مادری محسن رضایی؛ از جنگجویان و تفنگداران رشید بختیاری در اصفهان بودد که در فوج نصیرخان سردار جنگ بختیاری خدمت می کردند و در این زمان از سوی حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری مامور به سرکوب یاغیان اصفهان بودند ،
📌در این تصویر پدر بزرگ دکتر رضایی یکی از یاغیان و راهزنان معروف اصفهان را به بند کشیده است. چرا که اصفهان پس از فتح طهران و استقرار بختیاری ها در حکومت مرکزی اوضاع مشوشی یافته بود .بر اساس برخی شواهد جانمراد احتمالاً در فتح تهران هم حضور داشته است.
📌نفر ی که زنجیر شده ودر بند است گویا جعفرقلی خان چهرمهینی است که از یاغیان میمه و تیران اصفهان است که پس از دستگیری در میدان اصفهان بدار اویخته شد.
@Axezirkhaki
عکسهای زیرخاکی
عکسهاے زیرخاکے @Axezirkhaki توضیح در 🔰 #عکس_نوشت 🔰
#عکس_نوشت☝️
این تصویر به سال 1889 در شام (دمشق ) گرفته شده است.
📌مردی که در سمت چپ قرار دارد، نامش محمد، مسلمان و کور است. مردی که در سمت راست و بر پشت او قرار دارد، نامش سمیر، مسیحی و افلیجی کوتوله است.
📌سمیر برای عبور از کوچه های شلوغ شام به پاهای محمد و محمد برای یافتن راهش در همان کوچه ها به چشم ها و راهنمایی سمیر نیاز داشت.
📌فقط یکی از آنها قادر به دیدن و فقط یکی قادر به راه رفتن بود. هر دو یتیم بودند، خانواده ای نداشتند و در یک خانه زندگی می کردند. تا زمان مرگ با هم زیستند، و زمانی که سمیر فوت کرد، محمد آن قدر در اتاق شان گریست که پس از مدتی کوتاه دق مرگ شد.
@Axezirkhaki
عکسهای زیرخاکی
@Axezirkhaki عکسهاے زیرخاکے توضیح در 🔰 #عکس_نوشت 🔰
#عکس_نوشت☝️
یادش بخیر اون قدیما که لحاف دوز پیر با دوچرخه بیست و هشت خودش و ابزار کارش که روی ترک دوچرخه بسته بود توی کوچه ها دور میزد و با صدای خش دار خودش میگفت: آی.... لحاف دوزیم.... آی پنبه میزنیم هیییییی.....
این یکی از ده ها صدایی بود که از توی کوچه ها شنیده میشد.
صداهای دیگه هم بود مثل:
چینی بند زنه
نمکیه.... نون خشک داری وردار بیار دمپایی کهنه....
چاقوووووو تیییییییز میکنیم بدو بیا... چاقو تیز کنیه
خونه دار و بچه دار زنبیلتو وردار بیار... خیار سبز قلمی دارم 20 کیلو 200 تومن 😜
@Axezirkhaki