هدایت شده از بنیاد مهدویت استان البرز
بسم الله الرحمن الرحیم
دوره آموزش مجازی معارف مهدویت
💠در جستجوی خورشید💠
🔸ویژه ماه مبارک رمضان🔸
🔹با موضوع:
✔️ امام مهدی علیهالسلام در قرآن(۳٠ کلیپ)
✔️ پاسخ به سؤالات مهدوی (۳۰ کلیپ)
✔️آشنایی با امام عصرعلیهالسلام ویژه نوجوانان(۳۰کلیپ)
🔸اساتید دوره:
حجةالاسلام محسن قرائتی،
دکتر محسن میرباقری
حجج اسلام: مجتبی کلباسی، محمد ابوالقاسمی، علیرضا رجالیتهرانی، علی سرلک، مهدی یوسفیان، محمدصادق کفیل، مرتضی رجبی، علیاکبر وحیدی، حسن محمودی، محمدجواد محمودی
🔸فرآیند آموزشی:
1⃣ عضویت در یکی از کانالهای چشم به راه
2⃣ مشاهده کلیپهای آموزشی
3⃣ پاسخ به سؤالات در زمان تعیین شده
4⃣ ارسال پاسخها به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۳۶۶ به صورت عدد ۵ رقمی
🔸این دوره کاملا رایگان است.
🔸در پایان دوره، به برترینها هدایایی اعطا میگردد.
🔸آدرس کانال در ایتا، سروش، بله، تلگرام
@chashmbe_rah
اینستاگرام
@chashmbe_rah12
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#در_جستجوی_خورشید
#آموزش_مجازی_مهدویت
#ماه_مبارک_رمضان
#mahdaviat_ir
در آیه ۲۴ فصل ۳ پیدایش آمده:
زن نگاه کرد و دید آن درخت بسیار زیبا، و میوه آن برای خوردن خوب است همچنین فکر کرد چقدر خوب است که دانا بشود بنابراین از میوه آن درخت کند و خورد و همچنین به شوهر خود نیز داد و او هم خورد.
بزرگان کلیسا همواره از زن به دروازه شیطان و عامل گرفتاری انسان یاد کرده اند!
#زن_در_کتاب_مقدس
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️داستانتندیعلامهحسنزادهآملی به خانوادهاش‼️
⚠️داستانرااززبانخودعلامهحسنزادهعاملی
بادقتگوشکنید⚠️
🍃🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🍃🌸
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
نظام تقديم 81.mp3
6.54M
#شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
جلسه هشتم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
نگاه کردن و دیدن
ما یه نگاه کردن داریم!
یه دیدن!
من تو خیابون شاید ببینم
اما نگاه نمی کنم...
"شهید عباس بابایی"
#شهید_عباس_بابایی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
بسم الله الرحمن الرحیم
من زنده ام
قسمت دوازدهم
همیشه پشت مرغ کاکلی ده دوازده تا جوجه در حال دویدن بود. او نمی گذاشت یک دانه برنج در راه آب برود. با وجود ده تا بچه، ته سینی هیچ وقت چیزی نمی ماند و آقا با آشغال سبزی به مرغ و خروس ها آب و دانه می داد. هر شب جمعه برای پدر و مادر و رفتگان خاک به اهل مسجد خیرات می داد. از صبح جمعه کاچی سیدعباسش به راه بود چند شاخه شمع روشن می کرد و در طول هفته روزی نبود که یک بشقاب غذا برای همسایه به نیت به جا آوردن حق همسایه گری و رد مظلمه از خانه بیرون نرود. خانه ما سر قفلی مسکینان بود. اگر گدایی در خانه را می زد تا به او آب خنک نمی داد و سیرش نمیکرد و پا پوشش نمیداد نمیگذاشت دست خالی برود. می گفت: بعضی اولیا در لباس ژنده و ژولیده و با هیبت مسکینان در خانه را میزنند و ما نمیدانیم. غفلت نکنید. همه را راه دهید و در راه خدا خیرات بدهید. امام زمان در بین ماست. به همه سلام کنید شاید یکی از آنها باشد.
حالا از باغچه ی حیاط که پژمرده شده بود تا مرغ و خروس ها و مدرسه و مسجد و همسایه و گدا و ... همه می دانستند که دیگر آقا نیست. یادم نمی آید بعد از این حادثه دوباره کی نخودچی کشمش خوردم اما می دانم هرگز طعم نخودچی کشمش های بابا را نداشت.
کریم و رحیم که برادرهای بزرگ خانه بودند برای اینکه فضای مغموم خانه را عوض کنند غروب که می شد توپ دو پوسته و بساط گل کوچیک راه می انداختند و من هم دروازهبان میشدم. دروازهبان هر گروهی که می شدم برنده ی حتمی همان تیم بود ب.ا هیجان و شدت دنبال توپ می دویدند اما وقتی توپ به دروازه نزدیک میشد، سرعتشان را کم می کردند و توپ به آرامی در بغل من جا می گرفت و من هیجان زده مورد تشویق قرار میگرفتم. اول فکر میکردم دروازهبان ماهری هستم اما بعدها فهمیدم که نه، آنها میخواهند من شاد باشم و هورا بکشم.
بعضی وقت ها با برادر ها، خانه بازی میکردم. اگر چه روزها به رفت و آمد بین خانه و بیمارستان میگذشت اما همه سعی میکردند فشار غیبت آقا را به نوعی جبران کنند. رحمان کشتیگیر محلی بود. همه ی زیر انداز ها را تشک کشتی کرده بود. دائما زیر خم یکی از بچهها را می گرفت و به من میگفت: مصی تو داور!
من که حسابی خودم را باور کرده بودم با خودم فکر میکردم: مصی تو که در کار دروازه بانی گل کردی حتما می تونی داور کشتی هم باشی.
رحمان کشتیگیر با مرامی بود. میگفت همه چیز قاعده دارد. وزن و اندازه دارد. به همه فرصت و لذت پیروزی و قهرمان شدن را می چشاند. آنقدر با گوش های شکسته اش زمین زد و زمین خورد تا در وزن ۵۲ کیلوگرم کشتی فرنگی قهرمان خوزستان شد.
سال تحصیلی با همه سنگینی و فشار و فراقی که داشت به پایان آمد و زمان گرفتن کارنامه رسید. کریم کارنامه همه ی بچه ها را گرفت و ما را به خرج خودش برای بستنی خوردن به شکرچیان ادیبی دعوت کرد. فقط رحمان با ما نبود. او سرسختانه به کار نانوایی چسبیده بود.آن روز هرچه پرسیدم چرا رحمان نیامده، کسی چیزی نگفت. کریم نمی خواست طعم و مزه بستنی در کام ما تلخ شود اما بعدها شنیدیم که باهاش دعوا کرده که:
لامصب این همه تجدیدی رو چطوری بار می کنی! فقط نقاشی و ورزش تجدید نشدی که اونم حتماً در حقت ارفاق کردن. وقتی کارنامه ات رو گرفتم، حتی نمی شناختنت. منو با تو عوضی گرفتن، یه پس گردنی گرم خوردم و با لگد از مدرسه پرتم کردن بیرون. اینم پاداش برادر رحمان بودن و برادر تنبل داشتن.
آن سال کریم و رحیم و آبجی فاطمه خیلی سعی کردند رحمان را پای درس و کتاب بنشانند تا به قول خودشان یک قطار تجدیدی را پشت سر بگذارد اما اصلاً گوشش بدهکار نبود...
پایان قسمت دوازدهم
#نهضت_کتاب_خوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
2512870.mp3
24.9M
🔹دعای افتتاح🔹
حاج مهدی سماواتی
♦️هرشب ساعت ۲۲
#سی_روز_افتتاح_بخوانیم
#ماه_رمضان
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
✨﷽✨
🔴۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد
*👌فَتَبَيَّنُوا:*
اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید.
*👌فَأَصْلِحوُا*
اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید.
*👌وَأَقْسِطُوا:*
عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید.
*👌لَا يَسْخَر:*
دیگران را مسخره نکنید، مردم و اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید.
*👌وَلَا تَلْمِزُوا:*
به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید.
*👌وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:*
لقبهای زشت و ناپسند بر یکدیگر مگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید.
*👌اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:*
از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید.
*👌وَلَا تَجَسَّسُوا:*
اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید.
*👌وَلَا يَغْتَب:*
اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید.
🌹این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسانها را به اختصار بیان فرموده است.