mehrabonam(1).mp3
7.4M
۞﴾﷽﴿۞
🎼مهربونم
#محمدحسینپویانفر
🌧 فراقامامزمان(عج)
✾͜͡⚘أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✾͜͡⚘
یاس بۍنشاݩ علـــــــۍ(ع)
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
4_387823800093245553.m4a
3.38M
صوت صلوات ضراب اصفهانی
#اللهم_عجل_لولیک__الفرج
🌸 @ AXNEVESHTEHEJAB
🍃 نازنینم
تیرهای آلوده هیچ وقت تمامی ندارند. برای حفظ
طراوت و پاکی وجودت به سنگری پناه ببر.
#حجاب
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
⭕️ یکی از بزرگترین قاچاقچیهای دختران ایرانی(الکس) با پیگیری ناجا دستگیر شده، چند روز بعد آمریکا فرماندهان عالی رتبه ناجا رو تحریم کرده، امثال مسیح علینژاد که مدعی حمایت از دختران ایرانی هستن چرا سکوت کردن؟
آهان، حرفی بزنن حقوق مزدوری قطع میشه؟
#نفوذ_فرهنگی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
بسم الله الرحمن الرحیم
من زنده ام
قسمت بیست و هفتم
...مطالب دینی زهرا الماسیان چاشنی تند سیاسی داشت. او از کشته شدن نیروهای مذهبی در زندانهای شاه و منع مصرف کوکاکولا و تظاهرات پراکنده در بعضی از شهرها خبر می داد.
من و مریم فرهانیان و زینت چنگیزی که هم نیمکتی بودیم و طبق روال برای خواندن مطالب به توالت رفتیم و پس از خواندن مطالب آن را ریز ریز و با یک آفتابه آب روانی چاه کردیم، آماده بیرون آمدن از توالت بودیم که صدای تق تق پاشنه های کفش خانم سبحانی را شنیدیم.
نمیدانستیم چطوری سه نفری بیرون بیاییم. با تمام زورش به در می کوبید از زیر در به پاهای ما نگاه کرد و گفت:
حیوان چهارپا شدید در رو باز کنین.
به ناچار در را باز کردیم. چنان سیلی به صورت مان کوباند که جای انگشتانش صورتمان را علامت دار کرد.
را ه می رفت و داد می زد:
بی پدر و مادرها دیوارهای مستراح رو کردن روزنامه دیواری. حقا که این نوشته ها به درد همون مستراح میخوره.
وقتی به دفتر رسیدیم با عصبانیت گفت:
دسته جمعی تو مستراح چه کار می کردین؟ اونجا رو با رستوران عوضی گرفتین؟
اراجیف او فرصتی برای سامان دادن به افکار درهم ریخته ام می شد تا دلیلی برایش بتراشم.
روسریم را مثل دستمال دوره گردها در دست هایش می چرخاند و می گفت:
همه این کثافت کاری ها زیر همین لچک به سر هاست.هرچی لحاف و تشک روی سرشان می اندازند تا کچلی سرشون رو بپوشونن بازم رسوا میشن. این همه کلاه فرنگی های شیک و جور واجور و....
بعد سراغ پرونده های ما رفت و گفت:
پرونده هاتون رو زیر بغلتون بذارین و برین خونه هاتون تا تکلیف تون مشخص بشه.
بالاخره زینت و مریم با ثبت توبیخ در پرونده راهی کلاس شدند و من اخراج شدم.
در آن وقت و ساعت روز به خانه برگشتن با کلی سوال و جواب همراه میشد. ولی به بهانه ی دل درد با دم کردن گل گاوزبان آن روز را سپری کردم.
روز بعد هم چون نمی توانستم به مدرسه بروم، دلدرد را با سردرد همراه کردم تا چند روزی بگذرد و ببینم چه پیش میآید.
مریم و زینت بعد از ظهر به عیادتم آمدند. روسری پوشیده بودند. من که مثلاً بیمار بودم با دیدن آنها از زیر پتو بیرون پریدم.
خبرهای ناب مدرسه را برایم آورده بودند. چند تا از بچه ها به حمایت و جانبداری از حجاب و دختران محجبه، دستمال گردن شان را روی سر گذاشته بودند. حمایت خانم قاضیانی که معلم زبان بود و خواهر زینت چنگیزی که معلم ریاضی بود و خانم خردمند، به این پوشش مشروعیت داده بود و این کار آنها باعث خشم و نفرت هرچه بیشتر خانم سبحانی شده بود.
خانم سبحانی هر روز سر کلاسها حاضر می شد و می گفت: مثل اینکه مرض آباد به شما هم سرایت کرده.
به هر که روسری زنش می کرد می گفت:
نکنه مرض آباد رو گرفتی؟ همتون رو خونه نشین می کنم. اینجا جای خاله خانباجی ها نیست. این همه روشنفکر، خطابه و بیانیه و خونه دل خوردن تا این لچکها را از سر ننه هاتون انداختن، حالا شما دخترای جوون و ترگل ورگل میخوای ادای کلفت ها رو در آرین؟
نسیم بهاری حال همه را جا آورده بود. اما من باید همچنان تمارض می کردم. مادرم هر روز می پرسید: دل دردت خوب نشد؟!
مجبور بودم کنار دل درد و سر درد یک درد دیگر هم اضافه کنم تا بتوانم غیبتم رو موجه کنم.
برادرم رحیم که دانشجوی مکانیک دانشگاه شهید چمران و کارمند شرکت ملی نفت اهواز بود، پنجشنبه های هر هفته می آمد آبادان. اما ناگهان وسط هفته یعنی روز دوشنبه به خانه آمد.
یک هفته از مدرسه نرفتن من میگذشت. من در تمارض با خواب کشتی میگرفتم.
طوری زیر پتو مچاله شده بودم که همه مریضی منو باور کرده بودند. رحیم بالای سرم نشسته بود. چیزی نگذشت که آقای زارعی شوهر آبجی فاطمه که او هم از مهندسین پالایشگاه آبادان بود آمد و پدرم هم به جمع دو نفره آنها اضافه شد.
ریز ریز و بریده بریده حرف میزدند. با تلگرافی حرف زدن آنها گوش هایم بیشتر تیز شده بود. رحیم گفت:
هر روز تعداد بیشتری به صف معترضین اضافه می شه و ساواک دنبال اینه که چند نفر رو دستگیر کنه تا از بقیه زهر چشم بگیره، ما هم بیانیه دادیم. شاید از این طریق هم حقوق و دستمزد کارگرا اضافه بشه و هم خواسته کارمندان و مهندسا براورده بشه. یه خواسته دیگر مون اخراج شرکتهای خارجی از پالایشگاه و شرکت نفته.
رحیم در ادامه صحبتهایش گفت:
موقع اجتماع کارگرا و کارمندا، مهندس انصاری؛ مدیرعامل شرکت نفت با ژست مردمی بین معترضین حاضر شد و با لحن ملتمسانه و مودبانه این اعلامیهها را می خوند:
شما میدانید که اعلیحضرت شاهنشاه کارکنان صنعت نفت جزء وفادار ترین بخش جامعه میداند و به شما اطمینان و اعتماد کامل دارد و ...
پایان قسمت بیست و هفتم
#نهضت_کتاب_خوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🦋با آرزوی قبولی طاعات و عبادات، الحمدالله قرائت ذکر صلوات ۱۶۳۰۰ مرتبه قرائت شد.
🔰همسنگران روزه دار در #آخرین_روز ماه مبارک قرائت ذکر #استغفار و #سوره_دخان به نیات⤵
🔸تعجیل در فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه و الشریف)
🔹سلامتی رهبر عزیزمان(دامت برکاته)
🔸شادی روح همه شهدا
🔹شفای بیماران
🔸حاجت روایی همه مسلمین
🔹سلامتی خانواده های شهدا
🔸عاقبت بخیر شدنمون
🌀در صورت سهیم شدن تعدادی که برایتان مقدور هست قرائت کرده و اعلام نمایید.
@shahid_ahmadali_nayeri
⏳ مهلت قرائت : تا نماز عید فطر
#دعای_بی_بی_روزیتون
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
آرزومندان خطا کردند و شتاب جویان هلاک شدند و آنان که در مقام تسلیم اند نجات یافتند و به سوی ما باز خواهند گشت.
غیت نعمانی،باب ۱۱، حدیث ۸
#سلام_امام_مهربانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از کانال پشتیبان
29.MP3
9.67M
هدایت شده از کانال پشتیبان
30.MP3
9.16M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی رهبر انقلاب با جوانان وقتی صحبت از #ازدواج شد و واکنش جالب ایشان
#جنگ_جهانی_جمعیت
#فرزنداوري
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 واکنش خانمها به یک درخواست عجیب در خیابان!!
#فرزنداوری
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
4_5940592493727842576.mp3
50.21M
🎙دعای #وداع با ماه مبارک #رمضان
(دعای ۴۵ صحیفه سجادیه)
#استاد_مطیعی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
۱۲ میلیون جوان مجرد
برای حل مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و البته سیاسی و امنیتی ازدواج جوانان نیاز به پژوهش و کار تحقبقی نداریم؟
نیاز به برنامه های آموزشی نداریم؟
نیاز به بودجه و منابع مالی نداریم؟
نیاز به کار جهادی و ملی نداریم؟
زنگ خطر به صدا درآمده، نمایندگان انقلابی به طرح تشکیل وزارت ازدواج رای دهید قبل از اینکه مجبور به تاسیس وزارت تنهایی شوید.
#نفوذی_فرهنگی
#ازدواج_به_وقت
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دغدغه حاج قاسم برای همه جوان های ما قطعا همین بود
سوالش پارسال از علی رضوانی در نماز ید فطر این بود
تو چرا ازدواج نمیکنی؟
حتی گفت من حاضرم برات برم خواستگاری...
حاج قاسم مهربان
دلمان حسابی برای آن لبخندت تنگ شده
دعا کن برای جوان های ما.
#حاج_قاسم_سلیمانی
#ازدواج_به_وقت
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
نظام تقديم 105.mp3
8.11M
#شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
جلسه سی و دوم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
4_5940592493727842576.mp3
50.21M
🎙دعای #وداع با ماه مبارک #رمضان
(دعای ۴۵ صحیفه سجادیه)
#استاد_مطیعی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🍃طنز
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱
#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."
"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.
همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...
خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁
بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا ❤️
(به روایت آقای موسوی زاده)
#يا_ضامن_آهو
#ازدواج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
در سوم خرداد خرمشهر را آزاد کردیم با سامانه موشکی سوم خرداد گلوبال هاوک را شکار کردیم
سوم خرداد همیشه در تاریخ خواهد ماند.
*سید علی موسوی*
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا