eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
687 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از خواهرها، غذا می پخت و می فرستاد، برادرها خرید می کردند، خواهرزاده ها به خصوص کوچکترها با شیرین زبونی هایی که تو گروه فامیلی می گذاشتند؛ روحیه می دادند.داماد خانواده دنبال کپسول اکسیژن بود و ... حالا هممون فهمیدیم که فرزند کمتر چقدر زندگی را سخت می کنه. 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌹🍃صدها گله پيش يار بردن ♥️ است 🌼با عشق چوب طعنه خوردن عشق است👌 🌹🍃اي قلب تپندہ ی💗 جهان (عج) 🌼يکبار را ديدن و مردن عشــ♥️ــق است 🌸🍃 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🍃ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ 💚اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج💚 ❤پویش چله قرائت نادعلے و دعاے هفتم صحیفه سجادیه 🌾🍃 یکشنبه (۱۳۹۹/۰۸/۱۸) ... 🍃عارفِ خراباتی، آقا میرزا اسماعيل دولابی (ره) : اعمال هر کس به اندازه معرفتش قیمت دارد.خلوص عمل، بسته به میزان معرفت است. اعمالی که از محبت سرچشمه می گیرد،خلوصش بیشتر است. [الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍو‌عَجّل‌فَرَجَهم] ‌ التماس دعاے فرج🌱 التماس‌دعاۍشهادت🌱 ⏬قابل جستجو⏬
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
✨جهت حل همه نوع مشکل✨ ❣از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است : ✍🏼 هر کس با ایمان سوره مبارکه م
🌺ان شاءالله بحق آیات کلام الله مجید اللهم عجل لولیک الفرج و دفع بلای کرونا🙏 👈 لطفا برای شفای تمامی بیماران الخصوص بیماران کرونایی خالصانه 🤲 کنیم. برای شفای مریض مورد نظر قرائت ۵صلوات. 💠 الحمدالله به لطف خدا و همراهی شما بززگواران تا الان👈 ۱۸۰ مرتبه قرائت شده است. ⏳مهلت قرائت👈 تا پنج شنبه(۲۲ آبان)
« هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده_دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارغ شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست. و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : "عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى" .» امالى صدوق ص۴۱۱_۴۱۲ و تو ای بانوی عزیز که بدنبال قرب الهی و پیشرفت روحی هستی، کدام عمل مستحب یا حضور در اجتماع یا ... ، قادر است همچون بدنیا آوردن و پرورش فرزند عامل، رشد روحی و الهی تو گردد؟! @farzandebishtar 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌻🍃ولادت: ۶۱/۱۰/۲۸ 🕊🍃شهادت: ۹۴/۸/۲۳ 💠شهید مرادی تو وصیتش گفتن که هر کی براش رو بخونه اون دنیا جبران میکنه. ❤️میخوایم این توفیق رو از دست ندیم و به نیابت از شهید نماز قضای یه شبانه روز رو بخونیم... هر کی میخواد تو این توفیق جا نمونه بسم الله👇 @shahid_ahmadali_nayeri ⏳مهلت قرائت تا پایان ماه ربیع الاول(۲۶ آبان)
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت صد و چهلم بعد از سه ماه، این اولین بار بود که صدای خودم
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت صد و چهل و یکم خدا را خیلی شکر کردیم. احتمال می‌دادیم که آن مداد آبی جزء اموال پنهانی داخل صندوقچه باشد که زندانیان برای یکدیگر به ارث می‌گذارند. حالا ما صاحب یک قلم به بلندی یک بند انگشت شده بودیم. سلول ها مرتب تفتیش و زندانیان جابه جا می‌شدند اما چقدر برای آنها، موجودات خطرناکی بودیم! چرا آنها اینطور ما را تفتیش می‌کردند؟ مگر روز اول همه چیزمان را از ما نگرفته بودند؟ در اینجا یعنی سلول شماره سیزده با آمدن زمستان، غول سرما چرت می زد و به ما فرصت نفس کشیدن می‌داد. آنجا متوجه شدیم سرما و حرارت در همه ی سلول ها یکسان نیست. تفاوت دیگر این صندوقچه با صندوقچه ی قبلی این بود که زیر در، جایی که میله آهنی، شکم در را می شکافت و به زمین فرو می‌رفت درزی به اندازه ی یک عدس پیدا بود که از آنجا می‌توانستیم چکمه ی سربازان را ببینیم. در یکی از روزهای پایانی زمستان سرد، باد از راهی دور صدای مبهم مردی گمنام که از ته دل ترانه ای عاشقانه می خواند را برایمان به ارمغان آورد. صدایی که می خواست عشق و ارادت قلبی خودش را در آخرین لحظات دیدار با همسرش نه تنها بگوید بلکه فریاد بزند. مثل ققنوسی که در قفس گرفتار شده و می‌خواند تا فراموش نشود هم ترانه آشنا بود و هم آهنگ ترانه، هر چهار نفر از زیر در گوش می دادیم. بالاخره بعد از چند ماه دوباره صدایی که برای زنده ماندن تلاش می‌کرد به گوش ما رسید. باد تند تر می شد و صدای ققنوس واضح‌تر. تنها چیزی که مزاحم وضوح صدای او بود خس خس نفس هایمان بود. این سور و سات، نگهبان‌ها را هم مست کرده بود. آن روز نگهبان کسی بود که ما به او گوربان قراضه می‌گفتیم. مثل اینکه او هم مست صدای آن زندانی انفرادی شده بود. انعکاس صدایش حکایت از تنهایی او داشت و گویی خودش هم فهمیده بود که صدایش همه را به زیر در کشانده. این صدا مرا یاد رحمان انداخت. همیشه حمام برایش استودیو پخش زنده بود. وقتی حمام می‌رفت، همه پشت در حمام می نشستیم و به کنسرت زنده حمومی گوش می دادیم. یکباره حسی گم در درونم بیدار شد. آرام آرام آوایی که با بغض می‌خواند به ناله تبدیل شد. ناله هایی جگر سوز که از اعماق وجودش برمی خاست. تحمل شنیدن ناله ی یک مرد را نداشتم. دیدن مردی که اشک می ریزد رقت بارترین صحنه ی زندگی‌ام بود. همیشه فکر می کردم مردها غده ی اشکی ندارند و چشم هایشان هرگز خیس نمی شود. هیچ وقت صدای هق هق یک مرد را نشنیده بودم. هیچ وقت گریه ی پدرم را ندیده بودم. حتی وقتی برادرهایم با هم کشتی می‌گرفتند و من داور کشتی می‌شدم؛ این من بودم که قبل از اینکه سوت پایان را بزنم برای کسی که شکست خورده بود هق هق زیر گریه می زدم. پایان قسمت صد و چهل و یکم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصبغ بن نباته گوید: از امیرالمومنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: صاحب این امر شرید (آواره) و طرید (رانده شده) و فرید (تک) و وحید (تنها) است. کمال الدین و تمام النعمه، باب ۲۶، حدیث ۱۳ 🍃 @alborzmahdaviat 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB