eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـلام_آقـا_جان♥️✋🏻 ایــاڪ نـعبـد و ایــاڪ نـستـعـین یـعنـے سـلـآم مـسجـد مـولآے آخـریـن اےجـمڪران‌بـگوڪجـاست‌آخـریـن‌امــید ایـن الشـموس الطـالعه ایـن مــه جـبـین:) ‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 شهید کامران گنجی متولد ۱۴ مهر ۱۳۳۹، ‌دوران دبستان و راهنمایی را در مدرسه عاصمی تهران و بابک کرج و دبیرستان را در مدرسه دهخدای کرج و سال آخر را در دبیرستان فیروز بهرام تهران گذراند و در دهم مرداد سال ۱۳۵۷ همزمان با شروع انقلاب دیپلم خود را کسب کرد. 🌹🍃 شادروان تابنده رستم ‌آذر کیش مادرشهید کامران گنجی که در بهمن سال ۹۸ درگذشت، پیشتر گفته بود: نیمه های روز بود که کامران با رنگ پریده و سراسیمه به خانه آمد. تعریف می کرد که چگونه مأمورین جوانان را دنبال و تیراندازی می کردند و هر کسی را که می توانستند دستگیر کرده و با خود می بردند.  🌹🍃 شهید کامران گنجی اولین شهید زرتشتی هشت سال دفاع مقدس است که در سر پل ذهاب در هفته سوم جنگ به شهادت رسید. انتشارات روایت فتح سال ۹۵ در نهمین جلد از مجموعه «مادران» روایت زندگی این شهید را از زبان مادر او با نام «تابنده» به قلم حسین گلدوست منتشر کرد. 🌹🍃 چندی پس از شهادت کامران، یکی از همرزمان او به در خانه مادرشهید رفته و گفته بود که او و کامران با هم توی ماشین سوار بودند و در پی مأموریتی می رفتند. خمپاره ای انداختند که موجش هر دو نفر را به طرف بیرون پرت کرد. سر کامران به کوه خورد، ولی همرزمش ماندم. به سختی به طرف کامران رفت . سرش را در بغل گرفت. فقط او توانست به من بگوید که به مادرم بگو ناراحت نباشد. شهید گنجی دهم مهر سال 1359 در جبهه های غرب کشور به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👓 ۱۱سال بعد از انقلابش، فقط ۴نفر به آرمان‌هایش وفادار ماندند!! ۱۱سال بعد از انقلابش دخترش را مظلومانه شهید کردند و قاتلش را رهبر انقلاب کردند! ۵۰سال بعد از انقلابش نوه‌اش را شهید کردند و بر بدنش تیر انداختند! ❗️ با همه این وجود، هیچ وقت مومنین به انقلابش نگفتند ای کاش از اول انقلاب نمی‌شد! و هیچ گاه نگفتند: این همه زخم خوردیم، آخرش که چه؟! و هرچه انحراف می‌خواست شدیدتر شود، فعالیت و انگیزه مومنینش بیشتر می‌شد! 💬 سید ناسخ التواریخ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️امام رضا علیه السلام بار الها کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت رااصلاح بفرما همانگونه که... شهادت علی بن موسی الرضا تسلیت @axneveshteshohada
🌷نسل بی‌پایان 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شیواترین عرصه‌ای که سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصه‌ی جهاد و شهادت است؛ در عرصه‌ی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتاده‌ی محاسن سفیدی مثل شهید همدانی داریم، یک نوجوان تازه‌رسیده‌ای مثل شهید حججی؛ اینها نشانه‌های باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است.» ۱۳۹۸/۰۷/۱۰ 🕊سالگرد شهادت حاج حسین همدانی @axneveshteshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃یکم فروردین ۱۳۴۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش حسن، آیینه ساز بود و مادرش،فاطمه نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. آیینه فروش وبعنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. پانزدهم مهر ۱۳۶۷، در مهاباد بر اثر درگیری توسط گروههای ضدانقلاب شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨خاطرات شهدا✨ 🍁خیلی با هم ایاق بودیم. برادر کوچکم بود... ستون خانواده بود... هر چند مرگ پدر رو چند سال پیش پشت سر گذاشته بودیم، اما الحق که با مرگ برادرم کمرم شکست... سرو سامانم بهم ریخت... بی‌کَس شدم... 🌙به روایت برادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁دیدی چه خاکی به سرم شد! نون‌آور خونه‌ام رفت... نور دیدگانم رفت... چراغ خانه‌ام خاموش شد... پسر نازنینم رفت... من ماندم و غم بی‌کسی... من ماندم و یک بچه زبون بسته و یک عروس بی‌نوا... واویلا... واویلا... آخ خدا... دیدی چه داغی به دلم نشست... دیدی چه باری به قلبم افتاد... چه‌طور با این جای خالی سر کنم... 🌙به روایت مادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁توقعی از کسی نداریم. شهید دادیم. متعهد به انقلاب و خاک‌مانیم. به برادرم افتخار می‌کنم. 🍁شادمان به‌خاطر حفظ امنیت خاک و انقلابش جانش را داد. اگر اقوام نبودند نمی‌دانم چطور این داغ را تاب می‌آوردیم... 🍁بیچاره برادر نازنینم تازه بیست شب بود که خانه‌دار شده بود و می‌خواست زندگی کند کنارِ همسر و دختری که آرزویش را داشت و حالا همان دختر که امیدِ شادمان بود باید بی‌ناز پدر، بزرگ شود...🥀 🌙به روایت برادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁انگار قلبم از تنم کنده شده و جایش درد می‌کند، نمی‌دانم... نمی‌دانم چه بگویم... چیزی برای گفتن ندارم... 🌙به روایت همسر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁پسرم آدم صاف و صادقی بود. دروغ و دغل تو کارش نبود. آدم دست و پا خیری بود. تو محله احترام داشت. سرش توی سر‌ها بلند بود. به درد مردم می‌رسید. هر کس کارش گیر پیدا می‌کرد، سراغ او می‌رفت. کسی تو کارش نه نمی‌آورد. حرفش خریدار داشت. توی کار‌ها با او صلاح و مصلحت می‌کردند. همه او را می‌شناختند...🥀 🌙به روایت مادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁از دار دنیا همین برادر را داشتم، چه می‌دانستم به این زودی تنهایمان می‌گذارد... 🍁حالا من مانده‌ام با مادری که آرام نمی‌گیرد و زن برادر و برادرزاده‌ای که دست من امانت هستند. منتی نیست تا عمر دارم نوکریشان را می‌کنم اما بی سروسامانی مان را تسکینی نمی‌یابم. 🍁رهاشدگی، به حال خود، تنها ماندن را درمانی نمی‌بینم. درمانده‌ام. نمی‌دانم چیکار باید بکنم... 🥀 🌙به روایت برادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁خانه‌ای که حتی یک ماه را در آن سر نکرد مثل زندان شده که نفسم را می‌گیرد... یادم که می‌آید چقدر به پای این خانه زحمت کشید و با قرض و قوله سرپایش کرد و حالا باقی مانده خاطراتش گوشه گوشه این خانه یادمان می‌آید دلم را می‌سوزاند.... 🍁نای دیدن شیون مادرم را ندارم... کمرم شکسته و هر روز که می‌گذرد بیشتر حیران و سرگردان می‌شوم.... می‌خواهم باور کنم که شادمان نیست اما این‌ها را که می‌بینم غم بر غمم می‌نشیند..🥀 🌙به روایت برادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁چه کنیم، خدا هم برای ما این طور خواسته. راضیم به رضایش... حالا تنها درماندگی من، دیدن مادر و زن برادرم است که آشفته‌اند... نمی‌دانم چه کنم، تن به حرف نمی‌دهند... معلوم است که می‌ریزند توی خودشان... غم عالم روی دوشم سنگینی می‌کند... غصه ته دلم چسبیده... حکایت غریبی است برایم. تا به امروز انقدر خودم را بی‌پناه و بی‌امان ندیده بودم... دخترش را که می‌بینم می‌میرم و زنده می‌شوم... 🥀 🌙به روایت برادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨ 🍁از شما مردم و مسئولان چیزی نمی‌خواهم. ما تنهاییم. تحمل این رنج از توانمان خارج شده. فراموش شده‌ایم... 🍁داغ فرزندم با هیچ چیز تسکین نمی‌یابد. دلم از دنیا گرفته. ما با یک دنیا درد و غصه تنها مانده‌ایم... 🍁سیاهی شبمان تمامی ندارد... جگرگوشه‌ام از دستم رفت... هر نفسم با خون‎ دل بالا می‌آید و با اشک دیده پایین می‌رود... همه زندگیم رفت... 🍁باورم نمی‌شود که بعد شادمان زنده ماندم... ‌شادمان بخاطر حفظ امنیت خاک و سرزمین و ناموسش رفت و در جایی خدمت می‌کرد که جز آسمان صدایش به جایی نرسید... شما صدای شادمان شوید برای یادآوری وضعیت خانواده‌ها، فرزندان و همسران شادمان و دَه شادمان دیگر‌...🥀 🌙به روایت مادر شهید 🍃 💫 ✍️چاو به ره