هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🤚#سلام_امام_زمانم🌸
سلام آقایم من❤️
سلام پدر مهربانم💐
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان
شرم دارم خجلم من زِ شما آقا جان
چه کریمانه به یاد همهی ما هستی
آه از غفلت روز و شب ما آقا جان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲🏻
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_محمد_کیهانی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹شهید محمد کیهانی در بیستم آذر ماه سال ۱۳۵۷ همزمان با شب عاشورا، در خانواده مذهبی در اندیمشک دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در آن شهرستان سپری کرد و در سال ۱۳۷۴ به کسوت طلبگی درآمد. تحصیلات مقدماتی حوزوی را در مدرسه علمیه اصفهان طی کرد. محمد در مدت اقامتش در اصفهان در سال ۱۳۷۶ ازدواج کرد و جهت ادامه تحصیل در سال ۱۳۷۹ راهی حوزه علمیه قم شد و تا سال ۱۳۸۵ در آن شهر مقدس زندگی کرد؛ وی سپس به شهرستان اندیمشک بازگشت و همچنان تحصیلات حوزوی را ادامه داد.
🍃🌹شهید محمد کیهانی سال ۸۸ به همراه همسر و سه فرزندش به نام های کمیل، میثم و مقداد به اهواز مهاجرت نمود و پس از مدتی در معاونت فرهنگی شهرداری اهواز مشغول به کار شد. در سال ۹۴ جهت شرکت در جبهه های نبرد حق علیه باطل به سوریه شتافت و پس از ۶ دوره حضور در سوریه در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۵ در منطقه سه هزار واقع در جنوب غرب حلب به دست تک تیرانداز ملعون داعش از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل گشت.
🍃🌹خاطره ای از همسر شهید:
شهید کیهانی خیلی اهل عبادت و تهجد بود؛ از نکات سیره معنوی، محمد روزه سه ماه رجب، شعبان و رمضان بود. اول زندگی برای من عجیب بود که کسی بتواند سه ماه کامل را روزه بگیرد ولی در کنار محمد این مسئله برایم عادی شد. در ماه رمضان معمولاً تلاوت قرآن بعد از نماز صبح او ترک نمیشد. ماه مبارک رمضان که می رسید اذکار و عبادتش بیشتر می شد و از جمله موارد زیبای دیگر ایشان دائم الوضو بودنش بود به طوری که هیچ وقت من یاد ندارم که محمد بدون وضو بوده باشد.
خاطره ای از سید یاسین رضوی همرزم شهید
در طول یک سالی که ایشان در جبهه مقاومت بودند حتی نزدیکترین دوستانش از ملبس بودن ایشان به لباس مقدس روحانیت بی اطلاع بودند و این از نهایت اخلاص، تهذیب و خودسازی محمد حکایت داشت.
🍃🌹گوشه ای از وصیت نامه شهید
مردم عزیز و با شرافت ایران عزیز تا می توانید از ولایت فقیه مراقبت نمایید، همیشه گوش به فرمان رهبر با بصیرت خود امام خامنهای عزیز باشید.
همکارانم در شهرداری اهواز: خواهشمندم به دلیل آنکه شهرداری در بین ادارات بیشترین ارتباط را با مردم دارد مواظب رضایتمندی مردم عزیز باشند و قدر این فرصتی که خدا در اختیار آنان قرار داده برای خدمت رسانی را بدانند و با مرد م مهربان و خوش رفتار باشند و در راه اندازی کار آنان تعجیل نموده و مراقب شیطان باشند که خدایی نکرده آنها را آلوده نکند.
فرزندان عزیزم کمیل، مقداد، میثم: شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر و نماز اول وقت و حجاب به همسر و فرزندانتان دقت داشته و کوشا باشید.
🌹خبر شهادت حسین فهمیده
♦️صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند:
♦️رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
♦️به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.
🌹سالروز شهادت حسین فهمیده
🕊شادی روحش صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@axneveshteshohada
غرب از نداشتههایش قهرمان کاغذی برای نوجوانانش میسازد و ما از داشتههایی مثل #حسین_فهمیده نمیتوانیم قهرمان و اسطوره برای نوجوانانمان بسازیم!
جای تأسف دارد...
"علیرضا گرائی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@axneveshteshohada
🌹باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد
📌خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به شهادت رسید!!!
🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم.
🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و
⚪️ قرآن را کامل حفظ کرده بود،
⚪️ زبان انگلیسی میدانست
⚪️ برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🔸حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم.
🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
🌹شادي روح شهید حسین لشگري صلوات.
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#سلام_امام_زمانم 💚
طلوع کن ای آفتاب عالم تاب
ای نوربخش روزهای تاریک زمین
ای آرام دلهای بیقرار
ای امام مهربان
طلوع کن و رخ بنما
تا این روزهای سخت
اندکی روی آرامش ببینیم
و قرار گیرد زمین و زمان
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_ذاکر_حیدری
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹سردار شهید ذاکر حیدری دهم آذرماه سال ۱۳۴۳ در روستای لله لو ورزقان و در یک خانواده مذهبی، متوسط و تلاشگر متولد شد. چند سالی از اوج دوران شیرین پیروزی انقلاب اسلامی و شکوهمند کشورمان نگذشته بود که مقارن با سال سوم نظریِ دوران تحصیلی وی، جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان شروع شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در کنار سایر بزرگان در فعالیتهای اجتماعی و عمومی که موردنیاز بود، شرکت میکرد.
🍃🌹در سال ۱۳۵۸ که حضرت امام (ره) دستور تشکیل بسیج را دادند ایشان نیز برحسب وظیفه و با توجه به نیاز تشکیل این سازمان ارزشمند در سال ۱۳۶۰ به عضویت بسیج درآمد و در کنار سایر بزرگان به ایفای وظیفه محوله پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۶۱ به استخدام رسمی سپاه درآمد.
وی بعدها فرمانده عملیات توپخانه لشکر عاشورا شد. این شهید بزرگوار از همرزمان سرلشکر شهید احمد کاظمی که فرمانده وقت قرارگاه حمزه سیدالشهدا بود که به عنوان افسر تخصصی قرارگاه و همچنین مسئول عملیات گروه ۶۰ رسالت تا سال ۱۳۷۵ خدمت می کرد.
آخرین مسئولیت وی مسئول عملیات سپاه عاشورا بود که پس از بازنشستگی به عنوان مستشار نظامی برای کمک به جبهه مقاومت عازم سوریه شد .
🍃🌹صبحها با صدای الرحمن خواندن پدر بیدار میشدیم
دختر شهید :از مهم ترین ویژگیهای بابا یکی این بود که دائمالوضو بودند؛ هیچ وقت بدون وضو بیرون نمیرفتند. نماز اول وقت را هم ترک نمیکردند و هر سحر ما با صدای قرآن ایشان از خواب بیدار میشدیم. هروز بعد از نماز صبح سوره الرحمن را قرائت میکرد. هنوز هم صدایش در گوشم هست…
❤️بوسیدن دست پدر و مادر
✍برای دیدن پدر و مادر میرفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکریام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم میآورند. من هم گفتم ان شاءالله.
📚 دست نوشته شهید محسن حججی در صفحه ۶ الی ۱۹ دی یادگار ۱۳۹۵
#شهید_محسن_حججی
@axneveshteshohada
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
سلام امام زمانم✋🌸
پای دعایم با گنه زنجیر گشته
آقا بیا هایم چه بی تاثیر گشته
من خواب دیدم ماه پشت ابر مانده
خوابم به هجر روی تو تعبیر گشته
سلام روزتون مهدوی
🍃🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_مسعود_آخوندی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹زندگینامه شهیدمسعود آخوندی🌹🍃
🍃🌹شهید مسعود آخوندی در دهم آبان سال 1332 در شهرستان کرج دیده به جهان گشود و پس از طی دوران کودکی و دوران ابتدایی، ادامه تحصیلات خود را در دبیرستان دهخدای کرج در رشته ریاضی گذراند و بهترین نمرات را در دوره تحصیلی کسب کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی کشاورزی در شهر ساری با موفقیت به اتمام رساند.
🍃🌹خواهر شهید آخوندی میگویدبا شروع جنگ تحمیلی علیه ایران و پس از شهادت برادرم محمد سعید، به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و پس از نشان دادن لیاقت و کاردانی به قائممقامی سپاه کرج نائل شد. به دلیل تواضع و فروتنی وی منسوب شدن به این سمت را خانواده تا قبل از شهادت او نمیدانستند.
🍃🌹آخوندی بیان میکند: سخنانش همیشه باوقار و متین بود، در تمامی مراحل زندگیاش حتی یک لکه سیاه نیز وجود نداشت، فقط نور بود و روشنایی و به تمام مسائل مذهبی و واجبات دینی بسیار پایبند بود، تمام رفتار و کردارش الگوی جوانان بود.
🍃🌹وی عنوان میکند: وی در سال 1360 با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیتالله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان 1360 جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار محمد سعید برد و خیرات کرد.
🍃🌹آخوندی بیان میکند: شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرم دائم میگفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان میگفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروههای مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راههای مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند.
🍃🌹وی خاطرنشان میکند: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان حاج ناصح فرمانده سپاه کرج همراه با همسرشان میهمان مسعود بودند، پس از افطار جهت شب احیا به دانشکده کشاورزی رفتند، ما خانمها نیز در خانه ماندیم و شروع به خواندن دعای جوشن کبیر کردیم. ساعت 11 شب صدای گلولهای شنیدیم، خانمها با نگرانی به یکدیگر خیره شده بودند. تا آمدن مسعود و حاج ناصح دائماً مشغول دعا بودیم.
🍃🌹خواهر شهید آخوندی میافزاید: نزدیکیهای سحر بازگشتند و ما را از نگرانی بیرون آوردند. دو الی سه شب نگرانی تمام وجودم را فراگرفته بود و احساس میکردم قرار است اتفاقی بیفتد. شب بیست و پنجم ماه رمضان همسرم سراسیمه و آشفته به منزل آمد، رنگ بر چهره نداشت، دکمههای پیراهنش کنده شده بودند. هراسان از او سؤال کردم چه خبر شده است؟ پاسخ داد: «چیزی نیست. بیا سری به خانه پدرت بزنیم.»
🍃🌹وی ادامه میدهد: ابتدا فکر کردم حال مادرم خوب نیست. سوار اتومبیل شدیم. به میدان شاهعباسی کرج که رسیدیم عکس مسعود را بر روی دیوارها دیدم و تازه آن زمان متوجه شدم که مسعود شهید شده است. او را درحالیکه سوار بر موتور بوده در چهارراه طالقانی کرج در تاریخ 5 مرداد سال 1360 با شلیک چند گلوله به شهادت رسانده بودند.
🍃🌹خواهر شهید آخوندی مطرح میکند: پیکر مطهر برادرم را پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) حصارک کرج به خاک سپردیم. پس از خاکسپاری از طریق رسانهها و جراید متوجه شدیم که مسعود قائممقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرج بوده است🌹🍃
🌹🍃کلام شهید مدافع حرم ، حجت باقری
✅امروز ولایت، ملاک و معیار میزان است که راه را گم نکنیم، پس باید مطیع محض باشیم.
#شهید_حجت_باقری
@axneveshteshohada