eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید قهرمان مبارزه با استبداد بزرگمردی که الگوی انقلابی حضرت آقاست که به تعبیر ایشون، شهادت نواب و یارانش خسارتی برای جامعه بود شادی روح فدائیان اسلام و همه شهدای وطن صلوات "محمدحسین" 🌹@axneveshteshohada
❤️🍃چفیه 💔وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند که محمودرضا سفارش کرده چفیه‌ای که از آقا گرفته با او دفن شود! 🌹🍃جاخوردم نمی‌دانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم! 🌹🍃همیشه در ارادت به آقا(مقام معظم رهبری) خودم رابالاتر می‌دانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم، فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده‌ام! 🌹🍃در این چند وقت، یادم هست یک بارچند سال پیش گفت:«شیعیان در بعضی کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند و گفت: ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم. » 🕊🌹شهیدمحمودرضا بیضایی 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ سلام امام زمانم❤️ دلم دوباره ببین که شده پریشانت عزیز فاطمه ای جان من به قربانت برای روز ظهورت ، برای آمدنت چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟ تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹زندگینامه شهید محمود عبدی ‌پور🌹🍃 🍃🌹شهید محمود عبدی‌پور، سوم مهرماه ۱۳۴۴ش در آبادان چشم به جهان هستی گشود. محمود هنوز تحصیلش را به پایان نرسانده و دانش‌آموز بود که نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ش به مرزهای خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران ناجوانمردانه حمله‌ور شدند. او که در سرزمین نخل و آفتاب بالیده بود و حضور ناپاک دشمن بعثی را تا پشت درهای خانه‌شان با تمام وجود فهمیده بود، ورود به عرصه‌ پیکار حق علیه باطل را بر ادامه تحصیل ترجیح داد و دلاورانه، راهی دفاعی مقدس شد تا این‌که سرانجام در تاریخ بیست و هشتم دی‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن پانزده سالگی به فیض عظمای شهادت نائل گردید و عاشورائی گشت.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴آنقدر به فدائیان گفتند تروریست که مذهبی‌ها هم رویگردان شدند! ♦️امام خامنه ای: « محافل روشنفكرى آن روز نشان داد كه هيچ مرحوم نواب را قبول ندارند. وضع تبليغات عليه نواب را جورى حاد كرده بودند كه افراد مؤمن هم خيلى دوست نمى‌داشتند كه منتسب بشوند به جريان نواب؛ براى خاطر اين‌كه گفته مى‌شد آنها تروريستند و تروريسم غير از يك حركت سياسى سازمان يافته است » 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
همسر شهید نواب صفوی : بعد از افطار به آقا گفتم : دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک! فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم! سحر برخاست، آبی نوشید! گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد! بعد از نماز صبح هم گفتم! بعد از نماز ظهر هم گفتم! تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم! اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود : امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم : صد البته که هست؛ رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا! هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند! طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در! آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند! سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند! من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست! رفتم و آوردم! آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند! در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم : برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند! الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان! مرحوم نواب چیزی نگفت! یوسف رفت در را باز کرد، وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است! گفتم: این‌ها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند، و به علتی مهمانی آنان به‌هم خورده است! آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار! غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. ميل کردند و رفتند. آقا به من فرمود : یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چه‌قدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چه‌قدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست! بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است؛ نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان! وقتِ نداشتن داد می‌زنند! وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند! 🌹@axneveshteshohada
❤️🍃خونسرد ✅صبح زود حمید می‌خواست بره بیرون. براش تخم مرغ آب پز کرده بودم. وقتی رفتم از روی گاز بردارم، احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود. همین که برداشتم آبِ جوش ریخت پشت گردنش. هم عصبانی بودم که اومده تو آشپزخونه، هم ترسیده بودم که نکنه طوریش بشه؛ حمید سریع خودشو رسوند توی آشپزخونه و با خونسردی بهم گفت:« آروم باش. تا تو آروم نشی بچه رو نمی‌برم دکتر.» اینقدر با نرمی و خون سردی باهام حرف زد تا آروم شدم. یه هفته‌ی تموم می‌بردش دکتر. بهم می‌گفت:« دیدی خودتو بی‌خود ناراحت کردی، دیدی بچه خوب شد!» 🕊🌹شهید حمید باکری 📚منبع: نیمه پنهان ماه، جلد ۱۰، صفحه ۲۶ 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا