🍃🌹زندگینامه شهید علی اصغر جعفریان اول فخرآباد🌹🍃
🍃🌹شهید علی اصغر جعفریان فرزند امام بخش و خیرالنساء، دهم مهرماه ۱۳۳۱ش در خانواده ای بسیار محروم و مستضعف اما مذهبی و متدین در روستای فخرآباد بجستان چشم به جهان هستی گشود. بعد از به دنیا آمدن علی اصغر، خانواده اش به واسطه فقر شدید مجبور به ترک دیار خود شدند و به گنبدکاووس مهاجرت کردند تا در آنجا بتوانند از طریق کارگری امرار معاش نمایند. علی اصغر به علت تنگ دستی، موفق نشد درس بخواند اما در سن دوازده سالگی به دلیل علاقه زیاد به مداحی در کلاس بزرگسالان ثبت نام نمود و خواندن و نوشتن را آموخت.
🍃🌹علی اصغر به پیشنهاد پدر ازدواج کرد و برای ادامه زندگی عازم روستای زادگاهش شد. جعفریان طی ایام اوج گیری مبارزات مردمی انقلاب اسلامی، در راهپیمائی ها حضور می یافت و دیگران را نیز تشویق به فعالیت انقلابی می کرد. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، علی اصغر از اعضای فعال پایگاه بود و شب ها در روستا نگهبانی می داد. شهید بزرگوار، خوش اخلاق و مهربان بود و در مداحی هایش بیش تر از حضرت ابوالفضل (ع) می خواند.
🍃🌹علی اصغر، شجاع بود و حرف حق را بی پرده بیان می کرد. جعفریان با وجود داشتن چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر در آغارین ماه های تجاوز ناجوانمردانه رژیم بعثی عراق به خاک پاک جمهوری اسلامی ایران، از طریق بسیج به صورت داوطلبانه در پنجم اسفندماه ۱۳۶۰ش عازم جبهه های پیکار حق علیه باطل شد و در عملیات فتح المبین شرکت کرد و بعد از ایثارگری های فراوان در تاریخ بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در شوش بر اثر اصابت ترکش به سر و سوختگی در سن بیست و نُه سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید علی اصغر جعفریان اول فخرآباد، بعد از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای روستای فخرآباد بجستان به خاک سپرده شد.🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_جلال_نوبهار
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهداا
🍃🌹زندگینامه شهید جلال نوبهار🌹🍃
🍃🌹شهید جلال نوبهار در سال 1338 در محفل خانواده ای مذهبی متولد شد، از عالم غیب نه تنها میلاد او را از قبل به مادرش خبر داده بلکه اسم مبارک او را نیز برای او برگزیده بودند. چنانچه مادر شهید این بزرگوار این راز را بعد از شهادت جلال چنین فاش می کند( قبل از تولد جلال طی الهامی در خواب به من نوید تولد پسری دادند و گفتند نام او را جلال بگذارید.) از دوران کودکی دارای روحی فعال و پرخروش بود در خردسال قرآن را دوست می داشت به طوری که در شبهای سرد و بارانی زمستان در جلسات قرآن و احکام که در مساجد دایر بود شرکت می کرد. دنیای پر احساس درونی او انگیزه کشش او به سوی هنر بود.
🍃🌹هنری که با هستی او آمیخته بود. به هنرهای نمایشی و سینما علاقه شدیدی داشت. جلال نمایش نامه نویس و بازیگری پر استعداد بود و سنگینی تعهد هنر اسلامی را که جوانه های نوشکفته و رو به رشد بود بر دوشهای بردبار خویش احساس می کرد و لذا گاهی با نوشتن متن نمایش و گاهی در نقش بازیگری با احساس به وظیفه خویش عمل می کرد، به همین دلیل پس از پیروزی انقلاب به همراه شهید قنبر پویان مسئولیت تنها سینمای شهر را به عهده گرفت و با در آمد آن خانواده های محروم را یاری می رساند. به علت علاقه وافر به کار فرهنگی با همکاری عده ای از دوستانش کتابفروشی کانون نشر امامت را تأسیس نمود، تا گامی مؤثر در رشد و تفکر اسلامی در میان مردم برداشته باشد، در همین راستا به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات کار می کرد که بعد روزنامه اطلاعات او را به عنوان خبرنگار نمونه معرفی نمود. ورود او به صحنه های رزم به اوایل جنگ می رسد در چند عملیات شرکت کرده و زخمی می شد بعد از بهبودی از طرف سپاه پاسداران به لبنان اعزام می شود تا مسئولیت خویش را در کنار شهیدان مظلوم فلسطین تکمیل کندو در جبهه به عنوان معاون گردان ثارا... انجام وظیفه می کرد.
🍃🌹و سر انجام در تاریخ 18/1/66 در حین عملیات در حالیکه در اعماق قلبش نام جلال را فریاد می کرد، سر پر سودایش را به تیر خصم سپر دو عقاب بی باک روحش را تا قله های رضوان پرواز داد.🌹🍃
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
❣#سلام_امام_زمانم❣
🌱هزار بار هم که
بهار بیاید کافی نیست!
🌱تویی...ربیع الأنام همان بهار
که قرار است تیشه ای باشد
برای شکستنِ انجماد دل هایی،
که سالهاست یخ زده اند!
به گمانم حلول تو،نزدیک است!
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲
#امام_زمان
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_سبز_علی_خداداد
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهداا