#ﻟﺒﺨﻨﺪجبهه ❤️🌷
یک شب که تو منطقه عملیاتی سمت کردستان بودیم دشمن شروع کرد و با گلوله توپ سمت ما رو می زد که یک گلوله هم خورد پشت سنگر ما.تو این مواقع دیوارها و سقف سنگر می لرزید و گرد و خاک سنگر همه جا را فرا گرفت.بچه ها هر کدوم به یک طرف فرار می کردند که پناه بگیرند.
یکی از بچه ها که اسمش اکبر بود #خوابیده بود هیجان زده بلند شد و گفت:صدای چی بود؟
گفتم: بلند شو توپ بود،توپ می زنند،توقع داشتی چی باشه؟
راحت سر جایش خوابید😳 و گفت: ای بابا فکر کردم رعد و برق بود.چون من از رعد و برق می ترسم 😜😁
😁 😁
🌹@axneveshteshohada