eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
6.3هزار دنبال‌کننده
41.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
344 فایل
🆔گروهِ ما « تلخند » https://eitaa.com/joinchat/2981756958Cd8dc470671 عکسنوشته‌شهدا @AXNEVESHTESHOHADA عکسنوشته‌‌ فرهنگ و حجاب @AXNEVESHTEHEJAB 💡پاسخگویی به شبهات @n_bande @hg1413 @sjd_k1401 📨 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 توصیۀ مؤکد به زائران اربعین: 📌به کربلا که رسیدید، سلام بدهید و برگردید؛ اقامت نکنید 📌بگو: یا اباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام... 🔰 با توجه به اینکه امسال دو سه‌ برابر جمعیتِ سال قبل، از مرزها رد شده‌اند، طبیعتاً در کربلا ازدحام جمعیت پدید می‌آید. لذا به بنده گفته‌اند خدمت زائران عزیز سفارش کنم که وقتی به کربلا رسیدید، زیاد در کربلا نمانید، یک سلام بدهید و برگردید، چون واقعاً جا نیست! 🔰 آقای بهجت(ره) بر اساس روایات می‌فرمود: وقتی به‌سمت ضریح امام‌حسین(ع) می‌روید، بعضاً از یک جایی به بعد، دیگر جمعیت راه نمی‌دهد که جلوتر بروید، لذا همان‌جا را کنار ضریح و زیر قبّه در نظر بگیرید، همان‌جا دعا و زیارت خودتان را بخوانید و برگردید. فکر نکنید تا وقتی کنار ضریح نروید، زیارت شما قبول نیست! 🔰 مردم عراق این توصیه را خوب و دقیق رعایت می‌کنند، بعضاً-به‌خاطر ازدحام جمعیت- در همان خیابان‌های اطراف حرم می‌ایستند و زیارت اربعین را می‌خوانند و برمی‌گردند. انگار می‌گویند: «یااباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام...» 🔰در کربلا زیاد اقامت نکنید، لزومی ندارد حتماً کنار ضریح بروید. دربارۀ حرم امیرالمؤمنین(ع) نیز همین‌طور است؛ بنده در ایام اربعین-به‌خاطر کثرت جمعیت- اکثراً موفق نشده‌ام حرم امیرالمؤمنین(ع) را از نزدیک زیارت کنم و داخل حرم بشوم. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد سهله- ۹۸.۰۷.۲۰ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
originmerged.aac
4.81M
لوط یکم روشنفکر باش تظاهرات فعالین معدنی جلوی خونه لوط پیامبر 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
حافظه_تاریخی (۴) ظریف اردیبهشت۹۶: این توهین به ملت بود که برای بازگشت پول نفت خود به واسطه ها پول میدادیم ظریف اردیبهشت ۹۸: در دور زدن تحریم‌ها دکترا داریم! بلاخره دور زدن تحریم توهین است یا تخصص؟ 🔴نشر حداکثری🔴 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهل‌وچهارم علے صندلے آورد و کنارم
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ جاے همیشگیموݧ قطعہ‌ے سردار ایوبے پلاک🌷 شونہ بہ شونہ‌ے علے راه میرفتم شهیدم و پیدا کردم و نشستم کنار قبرش اما ایندفعہ نه از گل یاس خبرے بود نه از گلاب و آب😔 علے میخواست کنارم بشینہ کہ گفتم: علے برو پیش شهید خودت ابروهاشو داد بالا و باتعجب😳 گفت: چرا؟؟؟ خوب حالا اونجا هم میرم نه برو اے بابا،باشہ میرم میخواستم قبل رفتنش بہ درد و دل کردنش باشهیدش نگاه کنم، یقیݧ داشتم کہ حاجتشو از اوݧ هم خواستہ و بیشتر از اوݧ بہ ایݧ یقیݧ داشتم کہ حاجتشو میگیره🍃 رفت و کنار قبر نشست اول آهے کشید، بعد دستشو گذاشت رو پیشونیش و طورے کہ مݧ متوجہ نشم اشک میریخت😭 پشتمو بهش کردم کہ راحت باشہ. خودمم میخواستم باشهیدم🌷 درد و دل کنم سرمو گذاشتم رو قبر خاک‌هاے روے قبرش و فوت کردم از کارم خندم گرفت😁 مثل بچہ‌ها شده بودم .بیݧ خنده بغضم گرفت لبخند رو لب داشتم اما اشک میریختم😭 حالم و نمیدونستم از خودش خواستم تو انتخابم کمک کنہ کمکم کرد و علے و انتخاب کردم❤️ حالا هم اومده بودم علیم و بسپرم بهش، بگم مواظبش باشہ بگم علے کہ بره قلبم و هم با خودش میبره، کمکش کـݧ خوب ازش نگهدارے کنہ🍃 باصداے علے بہ خودم اومدم اسماء بستہ دیگہ پاشو بریم هوا تاریک شده🌄 بلند شدم، تمام چادرم خاکے شده بود خاک چادرم و با دستش پاک کرد و مݧ بالبخند تلخے بهش نگاه میکردم😳 چند قدم که برداشتم سرم گیج رفت، اگہ علے نگرفتہ بودم با صورت میخوردم زمیݧ عصبانے شد و با صدایے کہ هم عصبانیت هم قاطیش بود گفت:😡 بیا، خوبم خوبمت ایـݧ بود؟؟ چیزے نیست علے از گشنگیہ خیلہ خوب بریم ... روبروے یہ رستوراݧ وایساد دیگہ از عصبانیت خبرے نبود نگاهم کرد و پرسید: خوب خانمم چے میخورے اوووووووم، فلافل.🌭 فلافل؟؟؟؟؟؟ آره دیگہ علے فلافل میخوام آخہ فلافل کہ ...🌭 حرفشو قطع کردم .إ مگہ از مݧ نپرسیدے؟؟ هوس کردم دیگہ خیلہ خب باشہ عزیزم فلال و خوردیم و رفتیم سمت خونہ‌ے علے اینا وارد خونہ کہ شدیم ماماݧ علے زد تو صورتش و گفت: خاک بہ سرم اینجا چیکار میکنید؟ اسماءجاݧ حالت خوبہ دخترم⁉️ پشت سر اوݧ بابا رضا اومد و با خنده گفت: سلام، منظور خانم ایـݧ بود کہ خدارو شکر کہ مرخص شدے و حالت خوبہ 😊 خوش اومدے دخترم بعد هم رو بہ علے کرد و با اشاره پرسید :قضیہ چیہ؟ علے شونه‌هاش و انداخت بالا و گفت: نمیدونم😳 بابا با اصرار خودش مرخصش کردم لبخندے زدم و گفتم: حالم خوبہ نگراݧ نباشید😊 راستے فاطمہ کجاست؟؟ ماماݧ علے دستشو گذاشت رو شونم و گفت:خستہ بود خوابید 😴 تو هم بروتواتاق علے استراحت کـن چشمے گفتم و همراه علے از پلہ‌ها رفتم بالا در اتاقو برام باز کرد وارد اتاق شدم و رو تخت نشستم‌ اومد سمتم و چادرم و از سرم در آورد و آویزوݧ کرد لباسام بوی بیمارستان و میداد و حالمو بد میکرد🤢 لباسامو عوض کردم یہ نفس راحت کشیدم☺️ دستے بہ موهام کشیدم .موهام بهم ریختہ بود، دستام جوݧ نداشت اما نمیخواستم علے بفهمہ . شونه رو برداشتم و کشیدم بہ موهام علے شونه رو از دستم گرفت و خودش موهام و شونہ کرد احساس خوبے داشتم اما یہ غمے تو دلم بود😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله : خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند و پیش از قیامش به او اقتدا نماید ، دوست او را دوست بدارد و از دشمن وی بیزاری جوید و ولایت امامان هدایتگر پیش از او را نیز بپذیرد. اینان دوستان من و مورد علاقه و محبت من و گرامی ترین امام در نزد من هستند بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ #سلام_امام_مهربانم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت : #شهید_بابک_نوری_هریس 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹🍃بابک ۲۵ ساله بود که پس از سپری کردن تحصیلات اولیه در شهر رشت سپس در مقطع کارشناسی ارشد دریکی از دانشگاه‌های تهران در رشته حقوق قبول شد و برای اینکه بتواند خدمتی به مردمش انجام دهد داوطلبانه در هلال‌احمر نیز مشغول به خدمت بود. 🍃🌹وی جوان امروزی بود، اما غیرت دینی داشت و همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسین (ع) رساند زیرا او همیشه به خانواده می‌گفت که خانم حضرت زینب (س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. 🍃🌹او با تیپ امروزی خود همیشه خندان و خوش‌تیپ و پر از شور زندگی بود اما به دلیل اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه این‌ها گذشت و عاشقانه پر کشید. 🍃🌹او بسیجی فعال، خادم‌الشهدا و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق بود و به گفته پدر و مادرش سراسر شور زندگی بود، اما از همه تعلقات دنیایی گذشت تا به دفاع از حریم اسلام و اهل‌بیت برود. 🍃🌹بابک حتی زمانی هم که ورزش می‌کرد آهنگ زینب زینب سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی را می‌گذاشت و با همان مداحی سوزناک ورزشش را انجام می‌داد. 🍃🌹او برای اولین بار موضوع مدافع حرم شدنش را با مادر مطرح کرد و مادر همان لحظه شروع به گریه کردن کرد اما بابک به مادر گفت: مادر گریه نکن، دوست دارم بروم، قوی هستم، هیچ اتفاقی برای من نمی‌افتد، نگران نباش، مادر دیگرم حضرت زینب (س) در سوریه است، من باید بروم و راه را برای زیارت شما باز کنم، گریه نکن مادر، بخند تا من راحت‌تر بتوانم بروم. 🍃🌹برادرش برای اینکه بابک را از فضای دفاع از حرم دور کند، پیشنهاد ادامه تحصیل در آلمان را به او داد و به بابک گفت: تو سوریه نرو، برو آلمان یا هرجایی که خودت دوست داری، هر جا بخواهی بروی من تو را راهی می‌کنم اما بابک دل به هیچ‌یک از این وعده‌ها خوش نکرد و وقتی خانواده به او می‌گفتند نرو، بابک می‌گفت: 🌹من باید بروم اگر من نروم کی باید برود، باید بروم تا شماها در امنیت باشید.🌹 🍃🌹کسی که می‌توانست به خاطر چهره زیبایش به شغلی دیگر همچون بازیگری و مدلینگ بپردازد و شاید به شهرتی دنیوی هم می رسید اما او خود را ارزان فدا نکرد و در مسیری که خریدارش خداوند متعال بود، قدم نهاد. 🕊وقتی بابک به سوریه رفت و به وی مأموریت دادند، فرماندهان گفتند که مأموریت تو همین است که به سوریه آمدی، اما شهید دست فرماندهان را بوسید که من را به منطقه اعزام کنید تا با داعش بجنگم و بابک پس از ۲۵ روز که بابک به منطقه اعزام می‌شود و به خط مقدم می‌رود روز بیست و هفتم به‌سوی خدا پرواز می‌کند.🕊 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA