eitaa logo
یَعسوبُ الدّین مولا جانم امیرالمومنین
76 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1هزار ویدیو
14 فایل
🌺❤️یــــــــا عــــــــلــــــــی مــــــــؤلــــــــاالــــــــمــــــــؤحــــــــدیــــــــنــــــــ🌺❤️ ★♥★ یِّعِّسِّوِّبِّ اِّلِّدِّیِّنِّ ★♥★ ◦•◉✿امیرالمومنین✿◉◦→◦♥̣̣̣̣
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد دکتر محمدحسین ویژه ماه 🚦 : عاقبت عبیدالله‌بن‌زیاد چه شد؟ 📍 : در شام با استعفای معاویه دوم فرزند یزید اوضاع ملتهب شده بود. این عبیدالله‌بن‌زیاد لعنه‌الله است که کاری کرد که مروان حکم پیر بنی‌امیه به عنوان خلیفه جدید روی کار بیاید. در همین موقعیت است که توابین به خون خواهی امام حسین علیه‌السلام قیام کرده بودند و مروان هم عبیدالله‌بن‌زیاد لعنه‌الله را در راس لشکری برای مقابله با توابین فرستاد. 📍توابین راه شام را پیش گرفته بودند. در جنگی به نام عین‌الورده که بین قوای توابین به فرماندهی سلیمان‌بن‌صرد و قوای شام به فرماندهی عبیدالله‌بن‌زیاد لعنه‌الله در گرفت، این ملعون موفق شد قیام توابین را درهم بشکند. سلیمان بن صرد و مسیب‌بن‌نجبه‌فزاری از بزرگان توابین کشته شدند و رفاعة‌بن‌شدادبجلی که از باقی مانده‌های فرماندهان اصلی توابین بود به دیگر توابین دستور عقب نشینی داد و به کوفه رفتند و به مختار پیوستند. 📍اما عبیدالله بعد از این پیروزی به شام بازگشت و این بار لشکری بزرگ فراهم شد و فرماندهی آن را عبدالملک پسر مروان که بعد از پدرش به قدرت رسیده بود به عبیدالله‌بن‌زیاد لعنه‌الله واگذار کرد که برای حمله به قلمرو مختار حرکت کنند. مختار هم با آگاهی از این مسئله ابراهیم‌بن‌مالک‌اشتر را به سوی او روانه کرد و در جنگ مهیبی که بین آنها رخ داد و به نام جنگ نهر خازر معروف شد، ابراهیم بن مالک با وجود اینکه حدود بیست هزار نفر بیشتر نیرو نداشت که عموماً هم ایرانی بودند و گفته شده که در لشکر او عربی شنیده نمی شد و همه فارسی سخن می گفتند، توانست قوای شام به سرکردگی عبیدالله‌زیاد لعنه‌الله را که حدود هشتاد هزار نفر بودند در هم بشکنند. 📍خلال این جنگ که حدود هفتاد هزار نفر از شامیان به هلاکت رسید عبیدالله زیاد لعنه‌الله به دست خود ابراهیم‌بن‌مالک به دو نیم شد. آدم چاق و فربه‌ای هم بود و ابراهیم او را نشناخته بود. او را به دو نیم کرد و بعد که به دنبال جسد متعفن او می گشتند به خاطر این که صورت او هم آسیب دیده بود از مواد معطری که استعمال کرده بود و نشانه های دیگر، جسد منحوس او شناسایی شد، سرش بریده شد و برای مختار به کوفه فرستاده شد. مختار سر این ملعون را به همراه سر عمرسعد لعنه‌الله برای امام سجاد علیه‌السلام به مدینه فرستاد. 🔸در نقل ها داریم که بعد از فاجعه کربلا در سال ۶۱ تا این زمان که مختار موفق شد عبیدالله زیاد لعنه‌الله و عمرسعد لعنه‌الله را از پای در آورد و سر آنها را برای امام سجاد علیه‌السلام بفرستد آن وجود مقدس لبخند بر لبانش دیده نشده بود. وقتی که سر منحوس این دو عنصر فاسد و جهنمی را برای امام آوردند، حضرت شاد شدند و خدا را سپاس گفتند و به زنان بنی هاشم امر کردند که حالا دیگر از لباس سیاه بیرون بیایند، سرهای خود را شانه بزنند و مواردی را که در اثر عزای امام حسین علیه‌السلام تاحالا متحمل شده بودند را کنار بگذارند. صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۵۱ 🌹🕊🌹🕊؛ 🕊؛ 🌹؛ : منظور این است که اگر روزگاربامن هماهنگ نشد عیبهایم رابرملا میکند؟ : حضرت در میفرمایند: " وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ" یعنی روزگار دو روز است روزی به نفع تو و روزی دیگر علیه توست . بنابرابن اگر انسان رعایت قواعد را نکند ، ممکن است یک روز طولانی خوش ، عیوب و خطاهای اورا ازدیده ها پنهان دارد اما اگر از حد بگذرد ، همان روزگار که دیروز به نفع او بود ، دشمنش خواهد شد . و یکی یکی عیبها و خطاها و گناهانش را برملا خواهد کرد . این به این معنا نیست که همه انسانها در طول عمرحتما آبرویشان خواهد رفت ، نه ، بلکه اگر کسی با قواعدی که خدا حاکم کرده یعنی با سنتهای روزگار هماهنگ نشود ، آخر عیوبش از پرده به بیرون خواهد افتاد ، که این نیز از سنتهای الهی است . لطف حق با تو مدارا میکند چون که از حد بگذرد رسوا کند 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊 🌹🕊🌹🕊🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۵۰ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : منظوراز "دلهای مردم گریزان است " چیست؟ : 🔴منظور از این که دل های مردم گریزان است ، یعنی این که قلبها اگر خود به خود مورد بررسی قرارگیرند ، تعلق و الفت به جایی ندارند، دائما در افکار و آرزوهای مختلف سرگردانند . باچه کسی انس میگیرند، با کسی که خوشرو باشد یعنی انسان بواسطه خوشرویی قلبها را متوجه خود میکند و مردم با او انس میگیرند . در حکمت دیگری میفرمایند : " البشاشة ُ حَبالةُ ألمودة"(حکمت ۶) یعنی خوشرویی ریسمان دوستی است. اگر میخواهی د دیگران با شما دوست بشوند ، راهش این است که خوشرو باشید . 🔴پس قلبها دائما مثل حیوان وحشی اند. به دنبال یک نقطه تکیه و آرامش هستند. این نقطه تکیه و آرامش را از چه نشانه ای تشخیص میدهد؟ از خوشرویی . 🔴انسانها به صورت فطری و طبیعی از خوشرویی آدمها تصور میکنند که قلب خیلی خوبی دارد و میشود به او اعتماد کرد و به او تکیه کرد و با او انس و الفت پیدا کرد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
توضیحات حکمت ۵۵ ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ : منظور "شکیبایی از آنچه دوست داری" چیست؟ : اگر بدانیم که "عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خيرٌ لكم و عسي أن تُحبّوا شيئاً و هو شرٌ لكم" در این صورت در برابر خیری که ظاهرش ناپسند است و در برابر شری که ظاهرش خوشایند است صبر می کنیم. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110 ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
توضیحات حکمت ۵۶ ═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═ : در این حکمت گویی حضرت ثروت را تأیید می‌کنند و در ثروت را ریشه شهوات می‌دانند ، دلیل این به ظاهر تناقض چیست؟ : ✳️ در این حکمت حضرت معیار غربت و عدم غربت را در زندگی عرفی و عادی مردم بیان می کنند . 🔴 همان‌طور که در فرمودند :" تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است ." ⏪ یعنی در بین مردم عادی که رفتارهایشان را دقیقاً براساس ارزش ها و معیارهای دینی هماهنگ نمی کنند . ⁉️کسی که فقیر و تهیدست باشد ، حتی در شهر و دیار خویش مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرد و غریب است . 💯 پس در این حکمت نقطه مهم و اصلی عبارتست از غربتی که ریشه در فقر دارد و عدم غربت که ریشه در غنا و ثروت دارد. ‼️اما در فضای بحث متفاوت است ، وحضرت می‌خواهند درباره ثروت هشداری بدهند . 🚫منظورشان این نیست که ثروت بد است ، بلکه می خواهند بفرمایند اگر ثروت به دست نااهل بیفتد و اگر ثروتمند از نفس خود مراقبت نکند ، ماده و زمینه و مقدمه تمام شهوات و گمراهی ها با همان ثروت ساخته خواهد شد. ⬅️ بنابراین هیچ تفاوت و تناقضی در این دو حکمت وجود ندارد . 🔻یکی از منظر ی نگاه می کند که ظاهر زندگی اجتماعی و عرفی و نسبتش با ثروتمندی و فقر چیست ؟ 🔻و دومین حکمت از منظر اخلاقی و ارزشی نگاه میکند که نوعی توصیه و هشدار است . ↩️ که اگر قرار است متمکن و ثروتمند باشی که چیز نکوهیده و بدی نیست، این ثروت تو ممکن است آسیبی هم داشته باشد ؛ باید آن آسیب را مراقبت کنی که عبارتست از این که این ثروت میتواند زمینه تمام شهوات و فوران تمام خواهش های نفسانی تورا فراهم کند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۵۹ 📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : منظور بیم و بشارت نسبت به آخرت است ؟ : یعنی دوست واقعی تو کسی است که تو را نسبت به بدهی ها و گناهان هشدار می دهد. این هشدار و برخذر داشتن از گناه ثمره طبیعی و قهری اش، عبارت است از راه یافتن به خوبیها و بهشت لذا کسی که هشدارت میدهد گویا در همان لحظه تو را به بهشت بشارت می دهد. 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜 🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۶۳ 🌹🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 : منظور از "بال و پر درخواست کننده" منظور چیست ؟ : شفاعت یعنی جفت شدن کسی که خودش اهل نجات است با کسی که معلوم نیست خودش به تنهایی بتواند نجات یابد و با خود بردن او مثل اینکه پرنده ای بال و پرش شکسته و پرنده قوی تری او را به خود می چسباند و پروازش می دهد پس شفیع گویا نقش بال و پر را برای شفاعت شونده ی بال و پر شکسته ایفا می کند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃؛🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۶۸ 🌹🕊🌹🕊؛ 🕊؛ 🌹؛ : عفت در فقر چگونه است؟ : عفت در فقر یعنی خودنگهداری از افشاء مشکلات خود نزد مردم و دست دراز نکردن پیش خلق الله و حتی تظاهر به برخوردار بودن است 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🌹 🕊 🌹🕊🌹🕊🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
توضیحات حکمت ۶۸ 🌹🕊🌹🕊؛ 🕊؛ 🌹؛ : عفت در فقر چگونه است؟ : عفت در فقر یعنی خودنگهداری از افشاء مشکلات خود نزد مردم و دست دراز نکردن پیش خلق الله و حتی تظاهر به برخوردار بودن است 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🌹 🕊 🌹🕊🌹🕊🌹💞💖🌷 🍀🎋 @ay_ALI_110
💢استدلال علامه امینی در مورد امیر المومنین(ع) در حضور علمای اهل سنت و سوالی که ماند زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک نقل کند تا مجلس گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر بودن یا نبودن سند حدیث کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : 👇👇👇 قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است . سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و تایید_کردند . سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید : 👇👇 آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟ اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند 🔹اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد 🔹اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود و چون مجبور می شدند بر و علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند کرده و جلسه را با ترک کردند. 💓💖 💖🎋        @ay_ALI_110