eitaa logo
آینده سازان مصطفایی[🇮🇷🇵🇸]
10.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
452 ویدیو
408 فایل
| ﷽ | نسل ما نسل ظهور است اگر برخیزیمـ اینجا کنارتیم! تا مهارت‌های لازم برای درس خوندن رو کسب کنی‌ و روی پای خودت بایستی! به یاد شهید" مصطفی‌ احمدی روشن " 📚کانال مرجع: @jahadelmi313 📮پل ارتباطی: @ayande_mostafayi ♻️تبلیغ و تبادل @tab_jahadelmi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🤠 ابان شروع کردم به خوندن و تو دی متوجه شدم احتیاج به مشاور دارم با خانواده صحبت کردم و دیدم بااینکه سخته ولی میشه مشاورگرفتم و عین ادم نشستم سر درس خوندن😁منظم شدم ولی به کسی نگفتم مشاور هستم فقط مادرم میدونست این وسط مریضی پدرم خوب نشد که هیچ بدتر شد اوضاع روحیم بشدت سخت بود.. یکشنبه ها میرفتم حرم وپنجشنبه ها صبح بادوستام میرفتم بیرون که یکم تعادل حفظ بشه... واقعا تو اون شرایط سخت پناهی به جز حرم نداشتم یادمه از یه جایی به بعد به جای اینکه برم حرم بگم اقا من دوست دارم این رشته برم خدمت کنم فقط این جمله رو میگفتم:  «اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»  خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی… این جمله حضرت زهراست و بارها همینجا گفتم بهتون:) ازجایی که شروع کردم به گفتن این جمله برکت رو دیدم تلاشم بیشتر شد رفتم سمت تکلیف و پیداکردن جایی که رسالتم اونجاست.. خلاصه سرتونو درد نیارم مثل همه انسانیا ریاضی و زبانم خراب بود خرابا😂 ازاینا به عنوان مبارزه با نفس استفاده میکردم آی میخورد تو گوش تنبلی و خستگی🤣 هرروز ریاضی و زبان میخوندم😁تاثیرهم داشت تو جلسات مشاوره مشاور محترمم گفتن که شما به درد فرهنگیان نمیخوری یعنی فضاش به درد شمانمیخوره پس ذهنت علوم تربیتی رو داشته باش الان بجنگ برای رتبه خوب... منم‌که اصلا علوم تربیتی نمیدونستم چیه😂 تو مدارس ما و توانسانیا دسته اول میرن روان شناسی دسته دوم حقوق دسته سوم فرهنگیان یه دونفر این وسط مدیریت و حسابداری شاید برن اصلا حرفی ازاین رشته نبود قبلا شنیده بودما همت نکرده بودم برم ببینم‌چیه😕 اوج درس خوندن من عید بود من اصلا بالاتراز۸ساعت نمیتونستم بخونم کلاصندلیم میخ داشت انگار هی بلند میشدم😂 حالا باید ۱۲ساعت میخوندم هرطور بود این مرحله رو رد کردم.. بهترین روزهام هم ماه مبارک بود بهترین ماه مبارک عمرم بود🥺دلم‌تنگ‌شد💔 ‌کلا من از شرایط بدنی ضعیفم و قبلا نمیتونستم روزه بگیرم الان چندساله توفیق دارم همه میگفتن نه نگیر چرامیخوای بگیری میوفتی و... ولی اول مادرم بعد مشاورم بهم ‌گفتن برکتی که درس خوندن بازبون روزه داره هیچی نداره و پشتم گرم شد انگاری🤩 یکی ازدلایلی که من به بچه هامیگم کنکور درکنارتموم سختی هاش بهترین لحظات عمرماست و هرکی هرجور بگیره رو دوران دانشجویی و جوانیش موثره برای همین چیزاست اگر خوب بگذرونید و حساب شده یه گام به جوان مومن و انقلابی که اقا میگن واقعا نزدیک میشید خلاصه خستتون نکنم جزئیات زیاده میخوام‌برم سراصل مطلب جایی که به کلیپ دیشب که گذاشتم مربوط میشه گذشت و گذشت دوران جمعبندی گذشت و چشم به هم زدم شد روز قبل کنکور رفتم حرم گفتم یا امام رضا من دوست دارم جایی باشم که تو دوست داشته باشی جایی که براش خلق شدم:) کنکور صیغل داده بود منو انگار تسلیم شده بودم... واقعا دلم میخواد برگردم به اون دوران خوب...💔 رفتیم کنکور دادیم روز کنکورماگرم ترین روز مشهد دراون سال بود😂 یکمی حالم‌بودشد اینقدر گرمم شده بود حوزه کنکورم یه مدرسه خفن مشهد بود و اوضاع اروم بود و استرسی نداشتم تقریبا رفتم کنکور دادیمو تموم شد رفت واقعا فکرکردین ماجرا تموم شد؟ نه بابا😂😂😂موووووندههههه @ayande_sazan_mostafayi
این مطالب رو جایی نمیگم‌دیگه فقط همینجاست تاالان هم کسی خبر نداره و دیگ امشب شب فاش شدن رازهاست😂😂😂 رتبه ها اومد و درمنطقه۱ رتبم شد ۸۹۸ یه رتبه کاملا امام رضایی:) تاالان‌به جز ۲یا۳نفر کسی از رتبه من خبر نداشت برای نگفتن دلیل داشتم🙊 ۶تا دانش اموز داشتم که‌هر۶تا زیر هزار شد رتبشون الحمدالله... یه دونه اعتماد کوچیک باعث شد علاقه و استعدادم پیدابشه ومدیون دوستم هستم همیشه چرا رتبشون خوب شد؟ من همیشه به دانش اموزام‌میگم من نوکر شماهستم من فقط کمکتون میکنم و وسیله هستم بقیه باشماست شماقراره درس بخونید نه من! بریم سراصل مطلب یعنی انتخاب رشته😉😁 من‌بارشته علوم تربیتی اشنا شدم و اولویتم شد این رشته نمیگم‌فرهنگیان بده ولی باروحیات من سازگار نبود من روحیه کارکارمندی و ۷صبح برو ۲ظهر بیا رو ندارم سختمه بااینکه همه میگفتن نه تو برو نمیدونم به کارهای جهادیتم میرسی و اینطور حرفا دیگ‌خودم باخودم که تعارف نداشتم میدونستم فرهنگیان‌نمیخوره بهم بااینکه خیلی دوست داشتم برم‌ و از خوده فرهنگیان اصلاح رو شروع کنم اما خدامیخواست ازیه راه دیگه برم😁 انتخاب رشته کردیمو رفتم به استقبال تابستون😂 این وسط یه پرانتز بازکنم من خیلی حضرت زینبی هستم یه توفیقیه که از بچگی داشتم و حضرت هم ازبچگی‌هوامو داشتن... یادمه‌ کنکوراول استرس داشتم وقت رفتن به حوزه امتحان مادرم گفتن که خودتو بذارجای حضرت زینب که با تمام داراییش که خانوادش داشت میرفت تو دل خطر تعجب کردم باخودم گفتم مامان اینقدر مستقیم هیچ وقت حرف نمیزد بامن تواین فازا صحبت نمی‌کرد چیشده حالا؟😂 این یه نکتست همیشه اویزه گوشم که تااخر عمر همراهمه خلاصه رفت و رفت و رفت نتیجه دعوت به مصاحبه ها اومد دانشگاه امام صادق و شاهد مصاحبه قبول شدم ولی فرهنگیان بازهم دعوت نشدم😕افتخار ندادم بهشون😂 اون دوتاروهم نرفتم تهران چون یه بچه لوسم که نمیتونم‌جدایی ای مامانمو و مشهد رو تحمل کنم والبته دلم میخواست توشهر خودم‌درس بخونم کلا از تهران خوشم‌نمیاد😂 مادر ما روهمنشین‌خیلی حساسه و میگفت بری شهر غریب نمیدونم کی قراره تواتاقت باشه و این حرفا و کلا کنسل شد😂😁 یه قسمت دیگ مونده @ayande_sazan_mostafayi
اشکم‌ دراومد با یاداوری خاطرات جای احسان‌ علیخانی خالی😂 نصف شب کلا میاد نتایج میخوان سوپرایز کنن جوانان مملکت رو😂 من خوابیدم اذان صبح دیدمش و دوباره مردود شده بودم... اره مردود شده بودم خیلی عجیب بود برام هضمش خیلی سنگین بود گریه میکردما یاداون روزمیوفتم بغض گلومو ول نمیکنه این عکسی که ظهر گذاشتم عکس اتاقمه اون عکسی که بین عکس امام و اقاست بود رو نگاه میکردم اشک میریختم و برای خودم کربلایی به پا کرده بودم😂غوغابود اون لحظه درونم‌غوغابود یه‌مناسبتی بود ومراسم بود وشبش قرار بود بریم‌حرم من‌کلا روحیم خوبه یعنی ناراحتی های درونیم‌درچهرم مشخص نیست و توخلوتمه و اینم اضافه کنم این ماجرا باعث رشد من‌شد و تونستم این قضیه رو تقویت کنم خلاصه حس بی عرضگی شرمندگی داشت خفم‌میکرد منی که میخواستم بعدازمدت ها و زیر بار فشار با قبولی تو دانشگاه مادرم خوشحال کنم به درداش اضافه کردم چاره ای جز بلند شدن نداشتم دوباره توکل و توسل کردم خودمو جمع کردم یه ۴۰روز قشنگ با خیلی از افراد ارتباط نداشتم و بیشترتوخودم بودم تصمیم گرفتم کنکور مجدد ندم وبا سوابق تحصیلی برم دانشگاه به این درک رسیده بودم رشته برام اهمیت بیشتری داره کارپر ریسکی بود تحمل و ظرفیت وجودی کنکور سوم رو نداشتم دراین هپروت مهارت یادگرفتم تویکی از موسسه های فرهنگی شاغل شدم کارمشاوره رو ادامه دادم و مهلت ثبت نام با سوابق رسیدثبت نام کردم و تو یکی از بهترین دانشگاه های غیرانتفاعی ایران قبول شدم توهمین‌مشهد خودمون فکرکنم لو رفتم😂😂😂 مادرم خیلی میخواست دوباره کنکور بدم میگفتن دوباره کنکور بدی مطمئنن رتبت بهترهم میشه ولی من میدونستم نمیتونم وقتی دیدم قبول شدم‌خیلی خوشحال شدم ولی با یه مشکل جدید یعنی شهریه دانشگاه روبه رو شدم😂😂😂🚶‍♂که البته با قسط بندی دارم میگذرونمش مهم رشته بود که بهش رسیدم اولش گفتم خب دانشگاه غیرانتفاعیه دیگ چیزی نداره ولی وقتی مواجه شدم با استادها غافلگیر شدم همه استادهای دانشگاه های خوب باعلم و دانش و فوق العاده اون لحظه گفتم اگر فردوسی قبول میشدم شاید فرصت استفاده ازاین همه استادخوب رو نداشتم خلاصه سرتونو دراوردم بله من دریک دانشگاه غیرانتفاعی در رشته علوم تربیتی تحصیل میکنم چراتاالان‌پنهان شد؟چندین دلیل زیاد و مختلف دارم یکیش اینه هرکی دانشگاه خوب درس خوند علم و دانش بالایی نداره و همه چی به ظرفیت های شخصی طرف بستگی داره خیلی از مسائل رو نگفتم الانم نگین حاجی التماس دعا چقدر توسیمت وصله و اینا😂 نه بابا ما روسیاه کامل هستیم ببینید بچه ها ماهرکدوممون یه داستانی داریم ولی هممون هدف نهاییمون یکیه یکی اسون تر میرسه یکی سخت تر امیدوارم خوب باشه تجربیات و واقعاکمکتون کنه:) کنکور مسیرماست همه چیز مانیست رسالت من اینه اینو بهتون بگم یه جاهایی ادم کم‌میاره واقعا ولی این تکلیف و سنگینی رو دوش زنده‌نگهم میداره خیلی دعام کنید نمیدونم تاچندوقت اینا میمونه اینجا ولی دائمی نیست «اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»  خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی… @ayande_sazan_mostafayi
قبول شدگان سال های قبل!😁 میتونید تجربیات خودتون رو در قالب بخش برای ما بفرستید. 🆔| @ayande_mostafayi
سلام به همگی میتونم بگم دقیقا پارسال این موقه ها بود که من جدی شروع کردم تو اون دوسال قبل هم خودم تنبلی داشتم هم معلمام اکثرشون ی طوری بودن که فک میکردم انتخاب رشتم اشتباهه رشتم ریاضی بود... ولی اواخر تابستون با کلی التماس از خدا، خداروشکر یکی جلوی راهم قرار که فهمیدم درست اومدم فقط باید درس بخونم خیلی موقع مثل الان شما ناامید تو سالای دهم یازدهم اصلا تست کار نکرده بودم ولی تنها چیزی که بهش فک میکردم و باعث میشد ادامه بدم این بود که بعد کنکورم از خودم راضی باشم نسبت به وضع و شرایط خودم نه در مقاسه با دیگران و اینکه اینو بدونید که خدا مثل بنده هاش نیس که مارو با ی روز و ی عمل بسنجه تلاشمونو میبینه ... یکی از دوستامم بود که وضعش مثل من بود باهم درس خوندیم قرار میذاشتیم هرکی زود تر بیدار شد زنگ بزنه شده ۱۰ دفعه اون یکی رو بیدار کنه از بعد نماز صبح...اکثر موقع ها با ی جمله یا ی مقدار صحبت ب هم انگیزه میدادیم و درمورد هدفمون حرف میزدیم و میتونم بگم اگر نبود شاید اصلا اصلا نمیتونستم این مسیرو برم... خیلی خوبه یکی باشه که اینجور موقع ها ب هم کمک کنید اگر دلتون گرفت بخصوص روزای اخر واسه خودش ک دعا میکنه و دلش گرم میشه واسه شمام دعا کنه پیشش راحت گریه کنید😂 و همو راهنمایی کنید... اینم بگم که من بعد از عید یه ازمون سنجش دادم و فیزیکمو فقط ی سوال جواب دادم از من که داغون تر نیستید اینو نمیگم بگیرید بخوابید و برید عشقو حال میگم که میشه وضعیت بدترو میشه به وضعیت بد و خوب تبدیل کرد....خلاصه کنکور که تموم شد من شدیدا کامپیوتر میخواستم و جفتمون فک میکردیم اصلا نمیشه ولی وقتی جوابا اومد ی مقدار امیدوار شدیم من ۳ هزار و خورده شدم دانشگاه های خفن که نمیشد ولی شریعتی تهران که فنیه و دخترونس زدم و تحقیق کردم وفهمیدم میشه واسه ارشد تلاش کرد و اون جایی که میخوام قبول شم و تصمیمم شد که برم و پشت کنکور نمونم و تلاش کنم الان بهتر دستم اومده چطوری درس بخونم و ان‌شاءالله در آینده میترکونم و میشه چون خدا همیشه تلاشمو میبینه و صلاحمو میخواد... شمام بجنگید اگر قرار بوده ۲۰ هزار بشی با تلاش میتونی بشه ۱۰ هزار میتونی بشی ۲هزار خدا میبینه و میدونه وضعیت شمارو... بجنگید و فک کنید جهاد با نفسه الان ارادم نسبت ب قبل کنکور قوی تر شده و این اتفاق مثبتیه درسته خیلی سخته ناعدالتیه ولی شمارو میسازه واسه روزای سخت تر زندگیتون.... امیدوارم همتون بترکونید و ادامه راه شهدا باشیم و بتونیم این سنگرو حفظ کنیم👊👊❤️❤️ @ayande_sazan_mostafayi
پشت ساعتی که اغلب همراهم بود و باهاش آزمون میدادم، نوشته بودم، "سنصلی فی القدس" دیدنش بهم انگیزه میداد بهم یادآوری میکرد که با هر تستی میتوانم به قدس و ذلت بیشتر اسرائیل نزدیک بشم! @ayande_sazan_mostafayi
یه هشتگی داریم به اسم 🤭 اینجاهم من تجربمو نوشتم هم افراد دیگه از روزهایی که سخت میگذشت! تجربم تو کنکوراینجاست ولی خب زیاد از این روزها نگفتم صرفا یه خلاصه گفتم😁 حالا این روزاکم کم میخوام از خودم بگم! حواستون باشه صرفا خاطره نیست یکسری راهکارها اینجاهم گفته میشه پس حواستو خوب جمع کن😎 @ayande_sazan_mostafayi
سلام من بالاخره بعد از ۳ سال تصمیم گرفتم بشینم تجربیات سال کنکورم رو بنویسم براتون😬 اول ی طومااار نوشته بودم😂👨‍🦯گفتم ممکنه شاید نخونیدش پس خلاصه ش کردم. فعلا بریم سراغ قسمت اول ۶ ماه مونده به کنکور من مقارن شد با بیماری کرونا🫠آزمون و مدرسه و کلاس و دیدار حضوری با دوستان،همه و همه بصورت ناگهانی قطع شدن. من هم خوشحال از اینکه وقت بیشتری برای درس خوندن دارم و وقتم توی مدرسه و ترافیک مسیر و ... هدر نمیره اما غافل از اینکه وضعیت روحیم داره روز به روز بدتر میشه :) یادمه نیمه دوم تعطیلات عید انقدر حالم بد بود که چند روز اصلا درس نخوندم... 🙃 یه هم مدرسه ای دوران راهنمایی داشتم که به واسطه اینکه توی دبیرستان های جداگانه درس میخوندیم، ارتباطمون کاملا با هم قطع شده بود اماااا توی اسفند ماه سال کنکورم خیلی یهویی به‌هم پیام دادیم و آشنا شدیم و صمیمیتمون بیشتر شد. یکی از معجزه های سال کنکورم وجود همین دوستِ همراه بود.❤️ دوستم هم رشته من بود و از نظر درسی تقریبا توی یک سطح بودیم.. توی درس خوندن خیلی کمک حال همدیگه بودیم. به همدیگه گزارش درسی میدادیم،جزوه های خوبی که به چشممون میخورد رو برای هم میفرستادیم، صحبت های انگیزشی میکردیم و خلاصه تلاش میکردیم که انگیزه هر دوتامون حفظ بشه! اما حواسمون بود که صحبت های دوستانه جایگزین درس خوندمون نشه و وقتمون برای صحبت های طولانی هدر نره!🤨 یکی از کارهایی که میکردیم این بود که قرار گذاشتیم هر صبح که بیدار میشیم تا ساعت ۷ و نیم توی تلگرام به هم صبح بخیر بگیم اگر خواب میموندیم و پیام نمیدادیم طرف مقابل زنگ میزد و بیدارمون میکرد. 😴🥱 صبح بخیر میگفتیم و ی صحبت انگیزشی یا ی فایل صوتی یا ملودی قشنگ برای هم میفرستادیم و برای برکت داشتن اون روز دعا میکردیم.😌🤲 روز هایی بود که میخواستم بیشتر بخوابم یا روزهایی که دلم نمیخواست درس بخونم اما بخاطر اینکه دوستم ازم میپرسید امروز چی خوندی و چیکار کردی و ... برای حفظ ظاهر هم مجبور میشدم بشینم پای درس و درس بخونم تا آخر روز حرفی برای گفتن داشته باشم.🥴📝 این روند ادامه داشت تا حدودا ۱۰ روز مونده به کنکنور که دوستم کلا گوشیش رو گذاشت کنار و ارتباط ما فقط از طریق گوشی مادرش بود.🙋‍♀ ی کانال تگرام ۲ نفره داشتیم که توی اون حرف های خیلی مهم رو میگفتیم به هم :)) حتی یادمه هفته آخر یک ویس راجع به آرامش داشتن و خوردن دمنوش های آرام بخش و خواب کافی برام ظبط کرده بود😁❤️ میتونم بگم به احتمال خیلی زیاد بدون وجود این دوست من نمیتونستم توی جایگاه الانم باشم و کنکور رو به خوبی پشت سر بذارم یا اینکه گذروندن روز های منتهی به کنکور برام خیلی سخت و طاقت فرسا میشد! دوستی ما خلاصه میشد توی تزریق انگیزه و امید به همدیگه و همراه هم بودن بدون هیچ حسادتی! من تا اون زمان دوست خیلی صمیمی نداشتم. خصوصا دوستی که هم رشته خودم باشه و بخاطر کنکور ارتباطاتم رو محدود کرده بودم اما حدودا یک ماه قبل از صمیمیتمون توی ایام فاطمیه از حضرت زهرا خواسته بودم که خودشون یک دوست خوب سر راهم قرار بدن، دوستی که هم‌مسیرم باشه و چقدر قشنگ خواسته م رو اجابت کردن :))) خلاصه خودتون رو از برکت وجود دوست خوب محروم نکنید بگردید ی دوست همراه پیدا کنید، کسی که بتونه تو روز های سخت و بعضا طاقت فرسای کنکور همراهتون باشه.. ادامه دارد.. @ayande_sazan_mostafayi
🥸 ‼️ عزیزان کنکوری هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقتِ هییییچوقت برای شروع دیر نیست. حتی اگر شده ۱ ساعت بخونید اما نندازید برای روز بعد و بعدترش. پ.ن: اگر از من رمز موفقیت کنکور رو بپرسید میگم استمرار و ماادراک استمرار @ayande_sazan_mostafayi
🤠 💊 سلام. احتمال زیاد فردا نتایج میاد ؛ گفتم برار منم از تجربه ای که گرفتم بگم شاید کمک کسی باشه ... من روز اعلام نتیجه اولیه خونه عمم بودم! و ساعت ۴ صبح که نتایج اومد دوست بابام زنگ زد که نتایج ببینید...و قطعا از اینم منظور داشت دیگه 😏😄 بین اقوام که رتبشون ۱۰۰ ریاضی _ ۴۰۰ و ۲۰۰ تجربی و... بود رتبه من شد ۳۰۰۰ انسانی ... خلاصه نسبت به بقیه کمتر بود خیلی کمتر کما اینکه دوستم که ازدواج کرده بود یا یکی دیگشونم که عزیز از دست داده بود و چند ماه جا مونده بودن ولی از نظر درسی در مدرسه همتراز بودیم بهتر از من نتیجه گرفتن ... خلاصه من موندم و پدر مادرم و خب عذاب وجدان! پدرم ناراحت بود ... شاید حق داشت انتظارش بیشتر بود ولی خب من در همین حد بودم ، همه نا امید بودن فقط مامانم هوامو داشت خلاصه که من از اول دوتا هدف داشتم ۱_ معلمی ۲_ روانشناسی خب مشاور خیلی مثلا تحصیل کردم جلوی روی من گفت : دور هر دوش خط قرمز بکش! روانشناسی و زیر شاخه هاشو که تهران اصلا نمیاری معلمی رو هم که اصلا دعوت به مصاحبه نمیشی 😏 خیلی خوش خیالی! حقیقتا یه جور رفتار کرد که فکر کردم ۳۰۰۰۰۰۰۰۰ چیزی شدم 😐 بعدم بهم گفت می تونی روی پیام نور فکر کنی 😕 یا آزاد ...( فکر کن همینقدر فاجعه) بعد جلسه بابام گفت سال دیگه بخون و منی که خودمو میشناختم و عمرا می تونستم دوباره شروع کنم به خوندن من تازه راحت شده بودم😌🤚 همه اینا گذشت من دعام تا روز اعلام نتایج این بود که خدایا خودت می دونی من درس خوندم که برای دینت ، کشور اسلامیم و... مفید باشم! خدایا نمی گم بهت چی میخوام یا همونی بشه که میخوام ... خدایا همون چیزی که بیشتر کمک کننده هست برای دینت برای کشورت که پتانسیلش در من وجود داره منو به اون راه هدایت کن ... گفتم خدایا تو شاهدی که من تلاشم کردم و بیشتر از این نمی تونستم ... خدایا آیندم سپردم به خودت ... و خلاصه که دعوت شدم مصاحبه فرهنگیان 😁👍 همه مصاحبه شوندگان اطرافم رتبه هاشون از من یه ۱۰۰۰_۲۰۰۰ کمتر بود ، منم اعتماد به نفسم داشت کم میشد ... ولی باز خودم سپردم به خدا 😌 رفتم مصاحبه و جالب بود سخت ترین مصاحبه ها بین دوستام از من گرفتن و بعد از اتمام جلسه مصاحبه کننده گفت : در این هفته یکی از بهترین مصاحبه شوندگان بودی برام 😄 ( خلاصه خیلی حس خوبی داشت ) ولی بازم زیاد امید نبستم چون رتبه خوبی نداشتم ... گذشت تا نتایج اومد و من قبول شدم! رشته علوم تربیتی گرایش آموزش ابتدایی فرهنگیان! دقیقا همونی که دوست داشتم هم معلمی و هم دروس روانشناسی 😳 الان حدود ۴ سال از اون دوران میگذره ... و من اوایل میگفتم کاش دبیری قبول میشدم ، ولی الان می دونم که در بهترین جایگاهی هستم که می تونم باشم! انگار من برای این رشته و این رشته برای من ساخته شده! اساتید گاهی میگن واقعا معلم خوبی میشی ( و بازم حس خوب 😄) من همه اینا از خدا دارم ❤️ به قول یه سخنرانی هرچی در کار ها بیشتر به خدا توسل کنی هم راهت درست تره هم یادت نمیره که همه کاره خداست! الان وضعیت روحی جسمی مالی و... از خیلی از همون افرادی که بهتر از من بود رتبشون بهتره! می دونید چرا ؟ چون همه چی بعد زحمتم سپردم به خدا و خدا بهترین بهم داد خلاصه که هدف اگر الهی باشه خود خدا لوازم هدف بهت میده و من در اوج ناامیدی سال ۹۹ با امید به خدا به همه چیز رسیدم ... خلاصه ؛ امیدتون از خدا هیچوقت قطع نکنید بدونید همه کاره خود خداست 😌🌺 @ayande_sazan_mostafayi