🟨 *بفرستــــــــــید واسه اونــــــایی ک مــــــــدام میگن:*
*«چـــــــــرا ایــــــــــران به حمــــــاس و حـــــــــــــــــزب الله کمک میکنه*❓❓❓
در حالیکه اسراییل هفته قبل برای ایران رجــــــــــــــــز میخوند و ایــــــــــــران را مسئول حمله به کشتـــــــــــی هایش و کشته و مجـــــــــــــروح شدن چند نفـــــــــــر عنوان میکرد و رسمــــــا ایران را تهــــــــــــــدید میکرد و بعضی ها هم باورشــــــــــــــــون شده بود،
اسراییل با یک تست کوچک لبنان را با حمله توپخانه ای به مزارع شبعا و... آزمود و با توجه به آشفتگی لبنان و عدم تشکیل دولت باورش آن بود ک حزب الله در صدد پاسخ بر نمی آید،
💪اما شیـــــــــــر بچه های حزب الله در کمتـــــــــــــــر از 24 ساعت پاسخ مقتضـــــــــــــــــــــــی و بجـــــــــایی دادند ک بــــــــاعث تغییر لحن نخست وزیر مغرور و تازه کار و دیگر مسئولان اسراییل شد و رسماً اعلام کردند:
*احـــــــــــــتمالا حملـــــــــــه به کشــــــــــتی اسراییلـــــی کــــــــار حـــــــــــــــــــوثی ها بوده*😳🙄😁😂
و این یعنی:
*رفع مشکل امنیتی بزرگی از سر ایران مقتدر*👌🏻
و
پیامی غیر رسمی
از طرف اسراییلی ها:
مـــــــــــــــا غـــــــــلط کــــــــــــــــــــــردیم💪💪💪💪💪💪
با این تفاسیر خود و خدایی،
ایران به خدمات حزب الله و حماس نیاز داره
یا
اونا به پول ما❓❓❓❓
حالا بعضیها بازم بگن:
*ایــــــــــــــران چرا به حــــــــــــــــــــرب الله کمــــــــک میکنــــــــه❓‼️*
🚥🚥🚥🚥🚥🚥
🏴
🐚🐚🐚
🌼🌼
🌧
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۳
*{صدقه}*
قسمت دوم
.
.
من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو،برای خودم یک رختخواب قشنگ درست کرده بودم😎.
چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده،فکر کردم یکی از بچه ها می خواهد من را اذیت کند،لذا همینطور که پوتین پایم بود،جلو آمدم یک لگد به شخص خواب زدم🤦🏻♂️!
.
.
یکباره دیدم حاج آقا...که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد می زد:
+کی بود؟چی شد!
وحشت کردم.سریع از چادر آمدم بیرون.
.
.
بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن،به حاج آقا گفتن که این جای حاضر و آماده برای شماست😆!
.
.
اما لگد خیلی بدی زده بودم.بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش!
حاج آقا آمد از چادر بیرون وگفت:
+الهی پات بشکنه،مگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
.
.
اومدم جلو و گفتم:
_حاج آقا غلط کردم ببخشید.من با کس دیگه ای شمارو اشتباه گرفتم.اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه ضربه شدید باشه🥲.
.
.
خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم.بعد به حاج آقا گفتم:
_شرمنده شما برید بخوابید،من می رم تو ماشین می خوابم،فقط با اجازه بالش خودم رو برمی دارم.
.
.
چراغ برداشتم و رفتم توی چادر،همین که بالش رو برداشتم دیدم یک عقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد🦂!
حاج آقا هم اومد داخل و هرطوری بود عقرب رو کشتیم.
.
.
حاجی نگاهی به من کرد و گفت:
+جون من رو نجات دادی،اما بد لگدی زدی،هنوز درد دارم.
من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
روز بعد اردو تموم شد و برگشتیم.
.
.
ادامه دارد...
🌧
🌼🌼
🐚🐚🐚
🐚🐚🐚
🌼🌼
🌧
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۴
*{صدقه}*
قسمت سوم
.
.
روز بعد،من در حین تمرین در باشگاه ورزش های رزمی،پایم شکست🥴.
اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من،کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود.
.
.
جوان پشت میز به من گفت:
*☆آن عقرب مامور بود که تو را بکشد،اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تورا به عقب انداخت😄!*
.
.
همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم.عصر خانم من زنگ زد و گفت:
+فلانی که همسایه ماست،خیلی مشکل مالی داره.هیچی برای خوردن ندارن.اجازه می دی از پول هایی که کناز گذاشتی مبلغی بهشون بدم.
.
.
گفتم:
_آخه این پول رو گذاشتم برای خرید موتور.اما عیب نداره،هرچقدر می خوای بهشون بده.
جوان گفت:
*☆صدقه مرگ تورا عقب انداخت.اما آن روحانی که لگد خورد؛ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را می خورد.ولی به نفرین ایشان،پای تو هم شکست😊.*
.
.
بعد به اهمیت صدقه دادن و خیر خواهی برای مردم اشاره کرد و آیه *۲۹ سوره فاطر* را خواند:
*《کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند،تجارت(پرسودی)را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.》*
.
.
یا حدیثی که امام باقر(ع) فرموده اند:
*《صدقه دادن هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع می کند و صدقه دهنده از مرگ بد رهایی می یابد.》*
.
.
🚫البته این نکته را باید ذکر کنم،به من گفته که صدقات،صله رحم،نماز جماعت و زیارت اهل بیت(ع) و حضور در جلسات دینی و هر کاری که خالصانه برای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عمرت حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می گردد😌.
.
.
ادامه دارد...
🌧
🌼🌼
🐚🐚🐚
هدایت شده از ثامن کرج✌🇮🇷
افغانستانà.mp3
3M
🎙فایل اول مقدمه(دکتر بهمن شهریاری)
🔺 بررسی آخرین وضعیت طالبان و #افغانستان
#ثامن🚩
┄┅┅┅┅❀🇮🇷 ❀┅┅┅┅┄
هدایت شده از ثامن کرج✌🇮🇷
افغانستان1.mp3
9M
🎙فایل دوم (دکتر بهمن شهریاری)
🔺 بررسی آخرین وضعیت طالبان و #افغانستان
#ثامن🚩
┄┅┅┅┅❀🇮🇷 ❀┅┅┅┅┄
هدایت شده از ثامن کرج✌🇮🇷
1_1136906451.mp3
8.93M
🎙فایل سوم (دکتر بهمن شهریاری)
🔺 بررسی آخرین وضعیت طالبان و #افغانستان
#ثامن🚩
┄┅┅┅┅❀🇮🇷 ❀┅┅┅┅┄
هدایت شده از ثامن کرج✌🇮🇷
افغانستان3.mp3
8.26M
🎙فایل چهارم و پایانی (دکتر بهمن شهریاری)
🔺 بررسی آخرین وضعیت طالبان و #افغانستان
#ثامن🚩
┄┅┅┅┅❀🇮🇷 ❀┅┅┅┅┄
🚨فوری/شکایت مردم ایران از حسن روحانی در قوه قضائیه به جریان افتاد
⏪ شکایت ملت ایران از رئیس جمهور « حسن روحانی » به کمیسیون #اصل_نود مجلس و درخواست محاکمه وی، به دلیل خسارت های فراوانی که در هشت سال گذشته به مردم و کشور وارد کرده است در قوه قضائیه به جریان افتاد
🔴⬅️برای حمایت از قوه قضائیه در برخورد با تخلفات ۸ ساله گذشته حسن روحانی با مراجعه به لینک زیر و ثبت شکایت خود، به موج مردم انقلابی و مؤمن بپیوندید👇
http://asle90.24on.ir
✅ لطفا در نشر این پست و گسترش این پویش کوتاهی نکنید.
🔸یقینا چشم مجلس و قوه قضائیه به مطالبات عمومی مردم است
#محاکمه_روحانی
📌شَمِربن ذی الجوشن یا سَنان بن اَنس یا خولی؟
📌کدامیک قاتل امام حسین علیه السلام هستند؟
بین #منبری_ها و #مداحان، شهادت امام #حسین(ع) توسط #شَمِربنذي_الجوشن شهرت دارد، اما برخلاف این شهرت، دیدگاه مورخان کهن و حتی معاصر بر اساس اسناد بر این است که قاتل سیدالشهدا، #سنان_بن_انس است.
◀️طبق گزارش #مقاتل،
آنگاه که دشمنان از اطراف امام #حسین(ع) پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين ميافتاد و گاهي برميخاست. در اين حال سنان بناَنس به او نزديک شد و با #نيزه ضربتي بر امام زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد.
سنان، به #خولي بنيزيد اصبحي گفت:
سر حسین(ع) را از بدن جدا کن!. خولي خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و #لرزه بر اندامش افتاد. سنان به او گفت:
خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه خودش از اسب فرود آمد و سر مبارک امام حسین(ع) را از تن جدا کرد.
سِنان بناَنس شخصي احمق و سبک مغز بود، او در صدد به دست آوردن سر مبارک امام حسین(ع) به اميد جايزه #ابنسعد بود. طبق روايت #ابيمخنف از امام #صادق(ع)، او از ترس اينکه مبادا سر امام به دستش نيفتد، هر يک از سپاه کوفه را که به امام نزديک ميشد، مورد حمله قرار داده، به عقب ميراند، تا اينکه بالاخره نزد حضرت فرود آمد و گلوي [مبارک] آنحضرت را بريد و سر [مبارک] را جدا کرد و آن را به خَوْلي بنيزيد داد.
◀️طبق گزارش شیخ #صدوق(م381ق) نیز،
سِنان بناَنس ايادي ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ پياده شد و #محاسن امام حسين(ع) را گرفت و با شمشير بر گلوي وي ميزد و ميگفت: «به خدا سوگند، سرت را از تنت جدا ميكنم در حالي كه ميدانم تو پسر رسول خدايي و از جهت پدر و مادر برترين مردمان هستي.»
اگرچه #خوارزمی #قاتل امام را شمر می داند، اما بسیاری از مورخان آن را صحیح نمی دانند. چنانکه:
◀️قاضي نُعمان تميمي مغربي (م 363 ق) صاحب کتاب شرحُ الاخبار في فَضائل الائمة الاطهار، قاتل امام سنان می داند؛
◀️ابناثير(م630ق) در کتاب اُسْدُالْغَابَة في معرفة الصَّحابة دربارة قاتل امام حسين(ع) پس از نقل چند قول، ميگويد: صحيح آن است كه سِنان بناَنس، حسين بنعلي(ع) را كشت.
◀️يوسف بنقُزَغْلِي بغدادي معروف به سِبْط ابنجُوْزي (م654ق) در کتاب تَذكرةالخواص من الامّة بذكر خَصائص الائمة(ع) نیز چندين قول را بيان كرده و سپس گفته است كه صحيحتر آن است كه سِنان بناَنس نَخَعِي با مشاركت شمر، حضرت را كشتند.
📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453، 454.
📚شيخ صدوق، الامالي، مجلس30، ص 226.
📚خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص36؛
📚ابناثير، اُسْدُالْغابَة في معرفة الصَّحابَة، ج1، ص498.
▪️تعبیربسیارعجیب و عاشقانه مجری تلوزیون ملی عراق دروصف سردارسپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی:👇
‐--------------▪️--------------
👌نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم
🏴روزمسلم بن عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، ومیهمان ما بودی!؟
🏴یا روزحبیب بن مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی مابودی!؟
🏴یا روزقاسم چون اسمت قاسم بود!؟
🏴یا روزعلی اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟
🏴یا روزعباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟
👌چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم
👌سردار دلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" میرسیم تو را یاد می کنیم...
《﷽》
حی علی العزا فی ماتم الحسـین(علیهالسلام)
وقتش رسیده بارِ دگر با گلابِ اشک،
روی سیاهمان کَمکی شستشو شود ...
🏴مراسم اقامه عزای دهه دوم محرم
ویژه بانوان
◾️خطیب ارجمند حجت الاسلام شیخ محسن اویسی
◾️ذاکر اهل بیت حاج اویس ابوطالبی
◾️از جمعه ۲۹ مرداد به مدت ۱۰ روز
◾️ساعت ۱۸
◾️سه راه رجایی شهر، نرسیده به میدان سپاه، کانون شهید سبحانی، حسینیه عاشقان ثارالله (فضای باز)
#هیئت_رایةالزهرا (سلام الله علیها)
محفل بانوان هیئت عاشقان ثارالله (علیه السلام)
#مادرم_در_روضه_ات_پرواز_یادم_داده_است
◼️eitaa.com/Reyhaan313
◼️rubika.ir/Reyhaan313
◼️t.me/Reyhaan313
🌴🌴🌴
🏴🏴
🖤
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۵
*{گره گشایی}*
.
.
بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور میکنند. اگر انسان بتواند حتی قدمی کوچک در حل گرفتاری بندگان خدا بردارد،اثر آن را در این جهان و در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید😇.
.
.
در بررسی اعمال خود،مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود.
مثلاً شخصی از من آدرس می خواست. من او را کامل راهنمایی کردم.او هم دعا کرد و رفت🥰.
.
.
من نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عملم مشاهده کردم!
یا اینکه وقتی کاری برای رضای خدا و حل مشکل مردم انجام می دادم،اثر آن در زندگی روزمره ام مشاهده میشد.
.
.
اینکه ما در طی روز،حوادثی را از سر می گذرانیم و می گوییم خوب شد این طور نشد.
یا می گوییم:
(خدا را شکر که از این بدتر نشد،به خاطر دعای خیر افرادی است که مشکلی از آنها برطرف کردیم.)
.
.
من هر روز برای رسیدن به محل کار،مسیری را در اتوبان طی میکنم. همیشه اگر ببینم کسی منتظر است،حتما او را سوار می کنم.
.
.
یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود.با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم.
ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد،اما چیزی نگفتم.
.
.
ادامه دارد...
🖤
🏴🏴
🌴🌴🌴
🌴🌴🌴
🏴🏴
🖤
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۶
*{گره گشایی}*
قسمت دوم
.
.
پیرزن تا به مقصد برسد برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد.
بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم:
(هرچه می خواهی بدهی برای اموات ما صلوات بفرست😇.)
.
.
من در آن سوی هستی،بستگان و اموات خود را دیدم.آنها از من به خاطر دعا های آن پیرزن و صلوات هایی که برایشان فرستاد،حسابی تشکر کردند😍.
.
.
این را هم بگویم که صلوات،واقعاً ذکر و دعای معجزه گریه است. آنقدر خیرات و برکات در این دیدار نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
.
.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
*☆گره گشایی از کار مومن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است😇.*
.
.
ثمرات این گره گشایی آنجا بسیار ملموس بود.بیشتر این ثمرات در زندگی دنیایی اتفاق میافتد.
یعنی وقتی انسان در این دنیا خودش را به خاطر دیگران به سختی بیاندازد،اثرش را بیشتر در همین دنیا مشاهده خواهد کرد.
.
.
یادم میآید که در دوران دبیرستان،بیشتر شبها در مسجد و بسیج بودم.جلسات قرآن و هیئت که تمام شد،در واحد بسیج بودم و حتی برخی شب ها تا صبح می ماندم و صبح به مدرسه میرفتم.
.
.
یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبتنام کرده بود.او چهره ای زیبا داشت و بسیار پسر سادهای بود. یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج،ساعتم را نگاه کردم.یک ساعت به اذان صبح بود.
.
.
بقیه دوستان به منزل رفتند.من هم به اتاق دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم.
همان نوجوان یکباره وارد اتاق شد و سریع در کنارم نشست!
.
.
وقتی نمازم تمام شد با تعجب گفتم :
(چیزی شده؟)
با رنگ پریده گفت:
(هیچی،شما الان چه نماز میخونی؟)
گفتم:
)نماز شب.قبل اذان صبح مستحب است که این نماز رو بخوانیم.خیلی ثواب دارد.)
گفت:
(به من هم یاد میدی؟)
.
.
ادامه دارد...
🖤
🏴🏴
🌴🌴🌴
🌴🌴🌴
🏴🏴
🌼
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۷
*{گره گشایی}*
قسمت سوم
.
.
به او یاد دادم و در کنارم مشغول نماز شد.اما می دانستم او از چیزی ترسیده و نگران است.
بعد از نماز صبح با هم از مسجد بیرون آمدیم.
.
.
گفتم:
(اگر مشکلی برات پیش اومده بگو،من مثل برادرت هستم🤝🏻.)
گفت:
(روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود.او با تهدید میخواست من را به خانهاش ببرد.حتی تا نیمه شب منتظرم مانده بود.من فرار کردم و پیش شما آمدم😟.)
.
.
روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم.
آن جوان هرزه دیگر سمت بچه های مسجد نیامد.این نوجوان هم با ما رفیق و مسجدی شد.
البته خیلی برای هدایت او وقت گذاشتم😇.
خداراشکر الان هم از جوانان مومن محل ماست.
.
.
مدتی بعد،دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند،شش ماه یا بیشتر درگیر مسائل گزینش شدند.
اما کل زمان پیگیری استخدام بنده یک هفته بیشتر طول نکشید😇!
.
.
همه رفقای من فکر می کردند من پارتی داشتم اما...
آنجا به من گفتند:
*♡زحمتی که برای رضای خدا برای آن نوجوان کشیدی،باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر هماهنگ شود.البته این پاداش دنیایی اش بود.پاداش آخرتی اش در نامه عمل شما محفوظ است🤩.*
.
.
حتی به من گفتند:
*♡اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری،نتیجه کارهای خیری است که برای هدایت دیگران انجام دادی🥰.*
.
.
من شنیدم که مامور بررسی اعمال گفت:
*《کوچکترین کاری که برای رضای خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشیده باشید،آنقدر در پیشگاه خدا ارزش پیدا می کند که انسان،حسرت کارهای نکرده را می خورد...😓》*
.
.
یک روز همسرم به من گفت:
+دختری را در مدرسه دیده ام که از لحاظ جسمی خیلی ضعیف است.چندین بار از حال رفته و...من پیگیری کردم،او یک دختر یتیم و بی سرپرست است.
.
.
ادامه دارد...
🌼
🏴🏴
🌴🌴🌴
🌴🌴🌴
🏴🏴
🌼
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۳۸
*{گره گشایی}*
قسمت چهارم
.
.
مییای امروز به منزلشان برویم؟آدرس شان را بلدم😊.
با هم راه افتادیم.در حاشیه شهر،وارد یک منزل کوچک شدیم که یک اتاق بیشتر نداشت،هیچگونه امکانات رفاهی در آنجا دیده نمیشد،یک یخچال و یک اجاق گاز در کنار اتاق بود.
.
.
مادر و دو دختر در آن خانه زندگی می کردند.پدر این دخترها در سانحه رانندگی مرحوم شده بود.به بهانهی خوردن آب،سر یخچال رفتم.هیچ چیزی در این یخچال نبود😳!
سرم داغ شده بود🤕خدایا چه کنم؟!
.
.
خودم شرایط مالی خوبی نداشتم.چطور باید به آن ها کمک می کردم؟
فکری به ذهنم رسید.به سراغ خاله ام رفتم.
.
.
او همسر شهید و انسان مومن و دست به خیری بوده و هست.او را به منزل آنها آوردم.شرایط منزلشان را دید.خودم نیز کمی کمک کردم و همان شب برای آن دو دختر،کاپشن و لباس مناسب خریدیم😇.
.
.
خاله ام آخر شب با کلی وسایل برگشت و یخچال آنها را پر از مواد غذایی کرد.
در ماه های بعد،تا توانست زندگی آنها را تامین نمود🤩.
.
.
وقتی در آن سوی هستی مشغول بررسی اعمال بودم،مشاهده کردم که شوهر خاله ام به سمت من آمد.
او از رفقایم بود که شهید شد و در کنار شهدا در بهشت برزخی،*عند ربهم یرزقون* بود.
.
.
به من که رسید،در آغوشم گرفت و صورتم را بوسید.
خیلی از من تشکر کرد.
وقتی علت را سوال کردم گفت:
*☆توفیق رسیدگی به آن خانواده یتیم را شما به همسر من دادی،نمی دانی چه خیرات و برکاتی نصیب شما و همسر من شد.خدا می داند که با گره گشایی از کار مردم،چه مشکلات دنیایی و آخرتی از شما حل می شود.*
.
.
یاد حدیث نورانی امام صادق(ع)افتادم که فرمودند:
*《هرکس یک حاجت برادر مومن خود را بر آورده کند،خداوند در قیامت،صدهزار حاجت او را برآورده کند که یکی از آنها بهشت است و دیگر آنکه خویشان او را به بهشت بفرستد😃.》*
(اصول کافی جلد ۲ صفحه ۳)
.
.
ادامه دارد...
🌼
🏴🏴
🌴🌴🌴
⚘﷽⚘
💔#سلام_امام_زمانم 💔
کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی؛
همان طور که نگاهت
به پرچمِ سرخِ گنبد امام حسین میافتد و
با هر تکانِ پرچم اش دلت تکان میخورد...
چشمانت
در چشمانِ مهدی فاطمه که گره بخورد
با هر بار دیدنش
دلت هزار بار میلرزد و
هر بار هزار دفعه عاشقش میشوی ...
کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی؛
دستانت که به ضریح ارباب میرسید و
تمامِ جانت آرام میشود
دست در دستِ مهدیِ فاطمه که بگذاری
تمــامِ وجودت آرام و قرار میگیرد...
آه
چه ساده گذشتیم از لحظه های کنارِ تو بودن
و هنــوز بیقرارِ دیدارت نشده ایم
ما امام حسین را ندیده ایم و
دلتنگ حرم و گنبدش میشویم
ما امام حسین را ندیده ایم
و با هر تکانِ پرچمِ گنبدش قرار از دست میدهیم...
ما اگر تو را ببینیم
اگر دست در دستانت بگذاریم
اگر دل به چشمانت بسپاریم
حتما از شوق برایت جان میدهیم آقا....
افسوس که تو را درک نکرده ایم
وبی قرارت نشده ایم.....😔
مولای غریب من!
صبح عاشوراست ، هنگامه ی عزاست
و زمان خون گریستن شماست ...
آقاجون سرت سلامت!
خدایا به قلب مضطر مهدی زهرا
#فرج_امام_زمانمان_را_برسان🤲
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان✋
بأبی انتم واُمی و اهلی و مالی و اُسرَتی
🌷
✨✨﷽✨✨
*السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ الله*ِ
*الّلهُـــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الفرج*
🌿🌹🌿 دوستان ومخاطبین خود رابه این کانال دعوت کنید.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
⏹️ #آینده_از_آن_اسلام_است .
https://eitaa.com/joinchat/3403677734C14d161740e