eitaa logo
آینده از ان اسلام است.
318 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5هزار ویدیو
233 فایل
کانال فعالان انقلابی .
مشاهده در ایتا
دانلود
با کدام منطق می توان با بی حجاب ها صحبت کرد.mp3
16.84M
پرسش و پاسخ در جمع خواهران طلبه و دانشجویان با حضور روانبخش👆👆 با کدام منطق می توان دختران بی اعتقاد به حجاب را روشن کرد؟ 🌿🌹🌿 دوستان ومخاطبین خود رابه این کانال دعوت کنید. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 ⏹️ . https://eitaa.com/joinchat/3403677734C14d161740e
22.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زن‌زندگی‌آزادی‌غربی یعنی: پنجاه، پنجاه 👆👆👆 🔹جایی که زنان موظفند همدوش مردان کار کنند؛ مخارج خود و سهم زندگی مشترک را ۵۰_۵۰ بپردازند! 🔸جایی که زنان ممکن است صرفا بخاطر بیکاری موقتی، از سوی شوهرشان براحتی مطلقه شوند! 🔹جایی که حتی پسرها، پول غذا و رستوران دوست‌دخترشان را هم حساب نمی‌کنند! ✍این کلیپ را تمام زنان ایران‌زمین ببینند، شاید قدر زن بودن خود و کرامت‌هایی که دین اسلام برای آن‌ها قائل شده است را بیشتر بدانند؛ یا کمتر اسیر تبلیغات دشمنان غربی و مزدورانشان شوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
჻ᭂ࿐✰:࿐❁❥༅••┅┄ هرکار نوکرت کرد به کار تو نیامد 💔😔
🔰علامه طباطبایی؛ احیاگر فلسفه در حوزه علمیه ✍حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مرحوم علامه‌ی طباطبائی (رضوان‌الله‌علیه) در حدّی بود که اگر منحصر به فقاهت میشد، یقیناً به مرجعیّت تقلید میرسید... امّا ایشان آمد مشغول فلسفه گردید و رکنی شد، و بعد از آنکه در قم هیچ نشان قابل توجّهی از فلسفه نبود، آن را احیا کرد؛ شاگردانی تربیت نمود، معارف فلسفه را راه انداخت و گسترش داد.» ۱۳۷۰/۶/۳۱ 🗓 ۲۴آبانماه سالروزرحلت عالم فرزانه ، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی است. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
سلام و وقت بخیر خدمت شما سروران گرامی 🌹 به نظرم رسید امشب کمی در مورد یک شخصیت شگفت انگیز صحبت کنیم. واقعا ایشون یکی از خانم های فوق العاده بودند. ✅ همسر بزرگوار علامه طباطبایی
داستان زندگی خانوادگی علامه طباطبایی 🔹 بخش اول ❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند. 🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده. بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹 🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
بخش دوم خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه: 🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی‏اطلاع بودم، نمی‏دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده‏ام ولی نمی‏دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه‏ای را انتخاب کنم، از شما می‏خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید. ☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می‏کردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است.... 🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. 🌺 چهره‏ ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: ✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف می‏آید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود.... 🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده‏ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. 💥 آن دانشمند بزرگ آیت‏ اللّه‏ العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
بخش سوم: 🔹 زندگی علامه در شهر نجف خیلی سخت بود. بالاخره ایشون تمام عمرشون رو توی تبریز با اون آب و هوای سردش زندگی میکرده و تحمل هوای بسیار گرم نجف واقعا براشون سخت بوده. ⭕️ بعد از چند وقت پسرشون محمد بیمار میشه و چون پزشک مناسبی توی نجف نبوده اون بچه که چشم و چراغ خونه علامه بوده فوت میکنه... این مصیبت خیلی برای همسر علامه سخت میگذره اما ایشون تحمل میکنه و همیشه یار و یاوری همسرش بوده... ❇️ 🔸منزل علامه یه خونه بدون اتاق و فقط یک حال بوده که همون رو هم یه پرده وسطش زده بودند و علامه شاگردانش رو توی همون اتاق درس میداده و زن و بچش اون طرف پرده زندگی میکردن.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
بخش چهارم: 🔺 بعد از فوت پسر اولشون خدا دوباره به این زوج جوان یه فرزند دیگه ای میده که اون هم بعد از یک سال از دنیا میره.. 💢 بعد دوباره بچه دار میشن و بچه سوم هم بعد از مدتی از دنیا میره و هر روز مصیبت های این زن بیشتر میشه. 🔸 فرزند چهارم رو که این بانوی بزرگوار باردار میشن یه روز که علامه قاضی منزل علامه طباطبایی دعوت بوده رو میکنه به خانم علامه و میفرماید: 🔹 دخترعمو! این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید. نامش را عبدالباقی بگذارید تا ان شاءاللّه‏ برایتان بماند... اتفاقا فرزند چهارم علامه باقی میمونه و بعدا منشأ خدمات زیادی میشه. ☢️ هزینه زندگی علامه از مقدار کمی اموال موروثی بوده که از تبریز برای ایشون میرسیده که بعد از روی کار اومدن رضاخان اون مبلغ هم تموم میشه و علامه برای گذران زندگی مجبور به فروختن اثاثیه منزلش میشه تا جایی که دیگه چیزی براشون نمیمونه... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦