eitaa logo
آیات الهی
51 دنبال‌کننده
62 عکس
20 ویدیو
0 فایل
سلام. با نام و یاد خدا. امید است خداوند منان بر ما منت گذارده و ما را در یادگیری و عمل به قرآن یاری فرماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ در فضیلت شب نیمهء شعبان ✨ 🌺 حضرت امیر از رسول خدا نقل کرده اند که: هنگامیکه شب نیمهء شعبان فرا می رسد، آنرا به عبادت بسر برید و روزش را روزه بدارید، زیرا از اول تا آخر این شب از جانب خداوند ندا می آید: آیا استغفار کننده ای هست که از گناهان خویش آمرزش طلبد تا گناهان او را بیامرزم؟ آیا کسی هست که طلب روزی کند و من روزی او را وسعت بخشم؟ اقبال، ص۷۰۱. 🌺 همچنین در روایتی آمده است که جبرئیل به رسول خدا گفت: هر که این شب را به تسبیح و تکبیر و دعا و نماز و استغفار، احیاء بدارد خداوند گناهانش را می آمرزد و جایگاه و منزل او بهشت خواهد بود. ای محمد! این شب را احیاء بدار و به امتت فرمان ده آنرا احیاء بدارند. پس از آن، جبرئیل در بیان فضائل این شب گفت: محروم واقعی کسی است که از خیر و برکت این شب محروم بماند. اقبال، ص۶۹۹. 🌺 و نیز نبی مکرم اسلام فرموده اند: هر که این شب را احیاء بدارد، در آنروز که قلبها می میرد، قلبش نخواهد مرد. اقبال، ص۷۱۸. 🌺🌺 این شب را زنده بداریم که بسیار نزدیک به قدر است.....
✨ اعمال شب نیمه شعبان ✨ 🌿🌸 برای طلب حاجت در این شب، یک نماز دو رکعتی می خوانیم با این کیفیت: در رکعت اول پس از حمد، سورهء قل یا ایها الکافرون. و در رکعت دوم پس از حمد، سورهء قل هو الله احد. بعد از نماز، تسبیح حضرت زهرا می گوییم و سپس به سجده می رویم و ۲۰ مرتبه می گوییم یارب، و ۷ مرتبه یاالله، و ۷ مرتبه لا حول و لا قوة الا بالله، و ۱۰ مرتبه ماشاءالله، و ۱۰ مرتبه لا قوة الا بالله، سپس طلب حاجت میکنیم هرچقدر که بزرگ باشد. مصباح المتهجد، ص۸۳۱. 🌿🌸 در این شب ۱۰۰ مرتبه بگوییم سبحان الله، و ۱۰۰ مرتبه الحمدالله، و ۱۰۰ مرتبه لا اله الا الله، و ۱۰۰ مرتبه الله الکبر. همان مدرک. 🌿🌸 در این شب خواندن دعای کمیل و زیارت عاشورا سفارش شده. 🌿🌸 امام رضا فرمود: از اعمال امشب نماز جعفر طیار است. این نماز را به نقل از روایت متواتر، رسول خدا به جعفر آموخت. مصباح المتهجد، ص۸۳۸. 🌺🌺 و در پایان، روایتی بسیار مهم از امام صادق در بارهء این شب باعظمت می خوانیم: ایشان فرموده اند، نبی مکرم اسلام در بارهء عظمت این شب به ام سلمه فرموده اند: امشب، شب نیمهء شعبان است که روزیها در آن تقسیم میشود و اجل ها نوشته میشود و نام حاجیان، امشب معین می گردد و خداوند افراد فراوانی را می آمرزد و فرشتگان خود را از آسمان بسوی مکه می فرستد. اقبال، ص۷۰۲. 🌿🌸 سپس، روز نیمهء شعبان را روزه بداریم. 🔵 برادران و خواهرانم، پسران و دخترانم، التماس دعا.
کسی چه می داند، شاید امشب، شب قدر باشد... شب تعیین سرنوشت یکسال آینده.... شب برداشت آنچه در طول سال گذشته کاشته ایم. چه خوب است امشب در تنهایی خود و خدا یکسال گذشتهء خود را بررسی کنیم.... چقدر کار نیک؟ چقدر غفلت؟ چقدر آخرت را به دنیا فروختن؟ چقدر بی عدالتی؟ چقدر دلجویی و همدردی؟ و چقدر و چقدر و چقدر......؟ چه خوب است امشب برای همه دعا کنیم. برای خود و برای عزیزانمان و برای همهء کسانیکه با نام انسان بر زمینند. و برای رفتگان. واقعا اگر براستی امشب، شب قدر باشد بیش از ۱۲ ساعت، هر کار نیک انجام دهیم برابر هزار ماه حساب خواهد شد. چه فرصت کم نظیری.
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش سوم از خطبهء بسیار مهم قاصعه. خطبهء صد و نود و دوم نهج البلاغه در توبيخ عصبیت و حمیت شیطان🌷 قرار شد این خطبه را در ۱۰ پیغام بخوانیم. دو بخش را در روزهای گذشته خواندیم. سومین پیغام 👇 حضرت امیر پس از بیان اینکه قابیل، تنها بخاطر حسادت بود که برادر تنی خود، هابیل را کشت، فرمود: 👈 آگاه باشيد! که در ستمگری از حد گذشتيد و در روی زمين فساد به راه انداختيد. در اين نابکاريهای نابخردانه، خود را روياروی خدا قرار داديد و برای پيکار با مومنين به مبارزه پرداختيد (خطاب به کسانی است که مانند شیطان عمل می کنند). بترسيد از خدا، بترسيد دربارهء کبر، تعصب و افتخار جاهليت! زيرا آن دو (عصبیت به معنی کبر و حسادت، و حمیت به معنی  تعصب جاهلانه روی قوم و ملیت)، ایجاد عداوت می کند و عامل دميدن های شيطانی است که اقوام و امتهای گذشته را بوسيلهء آنها فريب داد تا اينکه آنان در تاريکی های جهالت و در سيه چالهای گمراهی شيطانی شتافتند در حالیکه در رانده شدن بوسيلهء شیطان مطرود، مطيع و رام بودند (و براحتی فریبش خوردند). ● شيطان، کاری را در پيش گرفته که دلهای مردم در تبعيت از آن مشابه يکديگر گشتند و قرن ها پس از قرن ها از آن کار تبعيت نمودند و از تکبری پيروی کردند که سينه ها به جهت آن تنگ شدند. 👈 امام در ادامهء خطبه در برحذر داشتن مردم از اطاعت بزرگان متکبر هم فرمود: آگاه شويد! برحذر و بيمناک باشيد از اطاعت آقايان و بزرگان خود. آن بزرگانی که از ارزش های واقعی، حيثيت خود را بالاتر تلقی کردند و بالاتر از نَسَب خود سرشان را بلند نمودند. زشتی کار خود را به خدا نسبت دادند! و نعمت خدا را در مورد خود اقرار نکردند، تا با قضاء او درافتاده و علیه نعمتهایش برخیزند (بزرگان متکبر سقیفه که علیه اهل بیت برخاستند). اين خودخواهان خودکامه، برپا دارندهء پايهء عصبيت هستند و ستونهای فتنه و آشوب و شمشيرهای فخرفروشی جاهليت. پس، به خدا تقوا بورزيد و با نعمتهای او (اهل بیت) ستیز نکنید و حسودان آن فضل و احسان مباشيد که بشما عنايت فرموده است. و اطاعت نکنيد آن مدعيان اسلام را (اصحاب سقیفه). در تبعیت از مدعیان اسلام، تيرگی های آنانرا آشاميديد و تندرستی خود را با بيماريهای آنان در هم آميختيد و باطل آنانرا در حقتان داخل نموديد. آنان هستند پايه و بنيان فسق و همداستان منکرين حقوق رسول خدا و امام بر حق. شيطان، آنانرا مرکبهای گمراهی برای تاختن اتخاذ کرد و لشکريانی که به وسيلهء آنان به مردم حمله می کند و زبانهایی که بوسیلهء آنان سخن می گويد، تا عقول شما را بربايد و در دیده هاتان وارد می شود تا چيزی را نبينيد و می دمد در گوشهای شما تا چيزی را نشنويد. او شما را نشانهء تير خود قرار داده و محل کوبيدن پا و گرفتن دستش (بعنوان دستگیره). 👈 و در عبرت اندوزی از گذشتگان فرمود: عبرت بگيريد و تجربه بيندوزيد از آنچه که پيش از شما، متکبران امتها را گرفتار ساخت از غضب خداوند و حملات و عذابها و کيفرهای سخت او. و پند بگيريد از خاکی که صورتهاشان بر آن افتاده  و پهلوهایشان در آن قرار گرفته است. و به خدا پناه ببريد، به خدا از اسباب توليد کبر همانگونه که از حوادث کوبندهء روزگار به او پناهنده می گرديد. /بخش چهارم، فرداإن شاءالله /
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش چهارم از خطبهء مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه🌷 👈 اگر بنا بود خداوند به بعضی از بندگانش رخصت بدهد که به او تکبر کنند، قطعا به پيامبران و اولياء خاص خود اجازه می داد ولکن خداوند سبحان، زشتی تکبر و خودپسندی را برای آنان ناپسند دانست و فروتنی را برای آنان پسنديد، پس آنان گونه های خود را بر زمين چسبانيدند و صورتهايشان را به خاک ماليدند. و بالهای خود را برای مومنين از روی تواضع گستردند، آنان مردمانی مستضعف بودند که با گرسنگی و انواع فقر، آنانرا آزمايش کرد و به مشقت و سختی مبتلا فرمود، در رويدادهای وحشتناک امتحان نمود و با ناگواریها تصفیه شان فرمود. پس مال و فرزندان را ملاک خشم یا رضایت خدا قلمداد مکنید (فکر نکنید داشتن مال و فرزند نشانهء رضایت خداست و نداشتن آنها نشانهء خشم او!!). اینها آزمایش و امتحان است و نشانهء بی نیازی و توانایی خداوند. و خداوند سبحان و باعظمت چنين فرموده است: 🌹 آيا گمان می کنند اينکه ما بوسيلهء مال و فرزندان، آنانرا کمک می نماييم، (به این معنی است که) آنانرا در وصول به خيرات سرعت می دهيم؟ نه چنين است آنان نمی فهمند. ۵۵ و ۶ مومنون. 👈 حضرت سپس ادامه دادند: و خداوند سبحان بندگان مستکبر خود را که در نزد خويشتن بزرگ و چشمگيرند، بوسيلهء اولیاء خود که در چشمان آنان، مستضعف و بينوايند، امتحان و آزمايش می کند. حضرت موسی بن عمران با برادرش هارون به فرعون وارد شدند در حالیکه لباسی از پشم داشتند و عصايی به دست. آن دو بزرگوار به فرعون شرط کردند که اگر اسلام را بپذيرد (و تسلیم در برابر فرمان خدا شود)، ملک و سلطنتی که در اختيار دارد برای او باقی بماند و عزتش پايدار. فرعون مستکبر به قوم خود چنين گفت:  آيا تعجب نمی کنيد از اينکه اين دو نفر با حال فقر و ذلتی که دارند، برای من شرطی پيشنهاد می کنند که اگر آنرا پذيرفتم عزتم پايدار و ملکم باقی می ماند؟ آيا برای ادعای چنين مقامی شايسته نبود که دستبندهای طلا بر دست داشتند؟ ۵۳ زخرف. ● اين سخن باطل فرعون ناشی از باعظمت دانستن طلا و اندوختن آن و پست شمردن پشم و پوشيدن آن بوده است. 👈 👈 👈 اگر خداوند سبحان می خواست برای آن پيامبرانی که مبعوث فرمود، خزانه های طلا و معادن طلای ناب را باز کند و همچنين به آنان کشتگاه های باغها را عطا فرمايد و پرندگان آسمان و حيوانات وحشی زمينها را با آنان همراه و همدم نمايد، می توانست. اگر خداوند سبحان به انبياء خود، چنين امتيازاتی می داد، آزمايش، ساقط می شد و پاداش، باطل می گشت و اخبار پيامبران از بين می رفت و پاداشها برای کسانیکه دستورات خداوند را پذيرفته بودند و کسانیکه از آزمايشها سربلند بيرون آمده بودند، واجب نمی گشت و مردم باايمان شايستگی پاداش انسانهای احسانگر را نداشتند و الفاظ (زشت و زيبا) معانی حقيقی خود را ارائه نمی دادند. ولکن خداوند سبحان رسولان خود را در تصميمهايی که برای ابلاغ دين خداوند می گرفتند نيرومند ساخته و در پديده های ظاهری که با چشمان حسی ديده می شوند، ناتوان نموده بود، با قناعتی که دلها را پر می کرد و چشمها را بی نياز می ساخت و با فقر و نيازمندی که آزار آن چشمها و گوشها را پر می نمود. و اگر پيامبران، نيرومندانی بودند که کسی و يا مقامی نمی توانست قصد سوئی به آنان داشته باشد و دارای عزتی بودند که مورد ظلم قرار نمی گرفتند و ملکی داشتند که گردنهای مردان به آن دراز می گشت و جهاز مرکبها برای حرکت بسوی آن بسته می شد، اين نيرومنديها ايجاب می کرد که مردم از پيامبران به آسانی بپذيرند و در برابر آنان استکبار نورزند. و به آنان به جهت ترس (از قدرت و ثروتشان)، ايمان بياورند، يا از جهت رغبت (به منفعت) به آن پيامبران بگروند. در اين صورت نيتها (و هدف گيريها) در ايمان آوردن به پيامبران، مشترک و مخلوط به دو پديدهء جلب سود و دفع زيان می گشت و اعمال نيکوی آن مردم تجزيه می شد به سودجويی و گريز از ضرر، و اجابت دعوت انبياء. 👈 👈 👈 وليکن خداوند سبحان خواست که پيروی از رسولان او و تصديق کتابهای او و خشوع به مقام ربوبی او و تمکين به امر او و تسليم محض به اطاعت او، اموری خاص و ویژهء آن ذات اقدس باشد و با هيچ چيزی خارج از آن امور، آلوده نگردد. و هراندازه ابتلاء و آزمايش بزرگتر باشد پاداش و جزاء، باعظمت تر خواهد بود. /بخش پنجم، فرداإن شاءالله / ● در نظر دنیاطلبان، هر که ثروت بیشتری دارد عزیزتر است و گرامی تر. حتی ممکن است خودش هم فقیر نباشد. او در مقابل هرکه دارائیش بیشتر از اوست، دچار نوعی خودحقیربینی میشود که این خودحقیربینی یا باعث حسادت شده و به تخریب آنها می پردازد، و یا خود را پائین تر حس کرده و بندگی آنان را می کند. و همین دنیاطلب، در مقابل کسانیکه دارایی کمتری دارند، دچار خودبرتربینی شده و فخرفروشی می کند و سر خود را به غرور در مقابل آنان بالا می گیرد ●
اگر احساس افسردگی می کنید، در غم گذشته اید. و اگر اضطراب دارید، نگران آینده اید. 🌹 وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. نه ترسی دارند و نه غمی. 👈 این سخن، بیش از ۱۰ مرتبه در قرآن مجید در بارهء مومنین بیان شده. ✅ غم گذشته را نمی خوریم چون گذشته، عبرت است. از آینده نمی ترسیم چون توکلمان بر خداست.
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش پنجم از خطبهء بسیار مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه🌷 در این بخش، حضرت امیر، در بارهء کعبهء مقدس می فرماید: 👈 مگر نمی بينيد که خداوند سبحان، فرزندان آدم را از اولين افراد آنان تا آخرين آنان از اين دنيا به وسيلهء سنگهايی آزمايش کرده است که نه ضرری دارند و نه منفعتی و نه می بينند و نه می شنوند. اين سنگها را خانهء خود قرار داده که برای مردم، جايگاه قيام و عبادت است. سپس خداوند متعال اين بيت (کعبه) را در سنگلاخ ترين قطعه ای از زمين و کمترين آباديهای دنيا از حيث مصالح ساختمانی و تنگترين دره ها از جهت وسعت قرار داد، در ميان کوه هايی خشن و ريگهای نرم و چشمه هايی کم آب و آباديهايی از هم گسيخته که در آن سرزمين نه شتری فربه می شود و نه اسبی و نه گوسفندی. سپس خداوند متعال فرزندان حضرت آدم را امر فرمود که به آن خانه روی کنند. پس کعبه جايگاهی برای سود بردن فرزندان آدم شد که از سفرهای خود نفعی برند و محلی که در آن بار اندازند. دلها شیفتهء دیدار آنست و از بيابان های خشک و بی آب و علف و دور، و دره های عميق واقع در ميان کوهها و از جزيره های از هم گسيختهء درياها بسوی مکه مشتاقانه حرکت می کنند تا شانه های خود را در نهايت خضوع حرکت بدهند، تهليل می کنند (لااله الاالله می گويند) و بر قدمهايشان هروله کنان می روند و مو به حالت ژوليده و بدنهای خاک آلود. در حالیکه پيراهن های خود را به پشت انداخته و با کوتاه کردن موها در حال احرام، زيبايی خلقت خود را زایل نموده اند. آزمونی بزرگ و امتحانی سخت و تصفیه ای کامل. خداوند عمل حج را سبب نزول رحمت خود قرار داده و موجب وصول به بهشت برينش. و اگر خداوند سبحان، خانهء محترم و عبادتگاههای باعظمت خود را در ميان باغها و رودخانه ها و زمين هموار و صاف و درختستان با ميوه های دسترس و منازل متصل به يکديگر و آباديهای پيوسته به هم و ميان گندمزار و باغهای سبز و باطراوت و کشتگاه هايی که پيرامون آن باغها کشيده شده و زمينهای گستردهء پر باران و گلستان ها و زراعتهای تر و تازه و شکوفا و راههای آباد قرار می داد، 👈 پاداشی نمی افزود و درست به اندازهء کمی مشقت، پاداش آن هم کم میشد. و اگر بنيادی که مکه را بر آن نهاده و سنگهايی که ديوارهای خانهء خدا به وسيلهء آنها بالا رفته است از زمرد سبز و ياقوت سرخ و نور و روشنايی ساخته شده بود، از راه یافتن شک به سینه ها کم میشد. و تاثیر گذاری ابلیس را از دلها کم می ساخت و دودلی از مردم دست بر می داشت. ولکن خداوند متعال بندگانش را با انواع شدايد آزمايش می کند و به انواع مجاهدتها متعبد می سازد و به اقسام ناملايمات مبتلا می نمايد، برای بيرون راندن تکبر از دلها و برقرار ساختن خضوع و تسليم در نفوس آنان، و اين آزمايشها و ابتلاءها را درهايی باز برای فضل و احسان و وسايل آماده برای عفو و بخشش قرار می دهد. برحذر باشيد از خدا، بترسيد از خدا، از سرکشی در این دنیا و کیفر سخت ظلم در آخرت. و بدی عاقبت تکبر، زيرا تکبر، دام بزرگ و گستردهء شيطان و ابزار بزرگ حيله های اوست که همانند زهرهای کشنده که در بدن انسانها نفوذ می کند، در دلهای مردان وارد می گردد. شيطان در کارهای خود عليه فرزندان آدم هرگز ناتوان نشود و کسی را از روی خطا رها نکند، نه عالِمی را به جهت علمش رها می کند و نه بينوايی را به دلیل فقرش. /بخش ششم، فرداإن شاءالله /
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش ششم از خطبهء مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷 امیرالمومنین در ادامه در بارهء حفاظت خداوند از بندگان در برابر شیطان می فرماید: 👈 و خداوند متعال بندگان باايمان خود را از فريبکاريهای شيطان محفوظ و مصون می دارد بوسيلهء نمازها و زکات دادن ها و تحمل مشقت بوسيلهء روزه گرفتن در روزهای مقرر که روزه برای ايجاد آرامش در اعضای آنان و برای خاشع نمودن چشمان و رام کردن نفس ها و تواضع دلها و از بين بردن تکبر در وجود آنان است. و مؤمنان را از فریب شیطان مصون می دارد بوسیلهء گذاشتن چهره های نازنين بر خاک از روی تواضع و چسباندن اعضای شريف بر زمين برای احساس حقارت در بارگاه الهی و چسبيدن شکمها به پشتها به جهت روزه داری، و زکات دادن از محصولات مفيد زمين به مستمندان و فقرا. (خداوند، بوسیلهء همهء اینها بندگان را از شیطان مصون می دارد). بنگريد در اين کارها که چگونه شاخ ها و ديگر جوانه های فخر را که در درون آدمی سر می کشند، ريشه کن می کند و از سر برآوردن نمودهای خودپسندی جلوگيری می نمايد. سپس ادامه دادند: من (در سرگذشت انسانها) نگريستم و کسی را از عالميان نديدم که به چيزی تعصب بورزد که علتی نداشته باشد، علتی که نادانها را به اشتباه می اندازد و يک دليل (ظاهری) است که عقول مردم احمق را به بازی بگيرد مگر شما (مومنان را). زيرا شما دلیلی برای تعصب نمی بینید. (یعنی چیزی برای شما وجود ندارد که به آن تعصب داشته باشید). شيطان هم که برای آدم تعصب به خرج داد، دلیل تراشی کرد و آن اصل خلقتش بود که با تمسک به آن در اصل آفرينش آدم طعنه زد و گفت: من از آتش هستم و تو از گِل. و اما توانگران از خودکامگان امتها 👇 آنان به موقعيتهايی که نعمتهای خداوند، نصيبشان کرده بود، تعصب ورزيدند و گفتند: اموال و اولاد ما بيشتر از ديگران است و ما عذاب نخواهيم گشت. اما با اینهمه ناچار به تعصب هستيد (چون در نهاد آدمی وجود دارد، پس به این موارد تعصب داشته باشید) 👇 عصبيت خود را برای اخلاق نيکو و کردارهای پسنديده و امور زيبا قرار بدهيد که خاندان های اصيل و بزرگمنش عرب ( مثل قریش) و روسای قبايل ( مثل حضرت عبدالمطلب) به آن موصوف بودند: 👇 تعصب به داشتن اخلاق مرغوب عقلا، و آرمان های بزرگ و درجات بالای ارزشها و آثار پسنديده که از خود به يادگار می گذاشتند. پس تعصب بورزيد به خصلتها و عادات پسنديده مانند حمايت و حفظ حقوق همسايگی و وفا به پيمان و اطاعت نيکوکار و مخالفت با خودخواهی و فراگرفتن فضل و فضيلت و بزرگ شمردن معصيت قتل نفس، و انصاف به خلق و فرو بردن غضب و پرهيز از فساد در روی زمين (دقت کنیم). 👈 👈 بترسيد از آن عذابهايی که بر اقوام و مللی پيش از شما در نتيجهء اعمال زشت و کارهای ناشايست فرود آمد. حالات آنانرا در نيکیها و بديها متذکر شويد و بترسيد از اينکه همانند آنان باشيد. و هنگامیکه در حالات نيک و بد آنان انديشيديد، اموری را عهده دار شويد که عزت را ملتزم وضع زندگی آنان ساخت و دشمنانشان را دور ساخت و عافيت و آسايش را بر آنان گسترش داد و نعمتها را در اختیارشان گذاشت و کرامت انسانی را ریسمان آنان ساخت. و آن: 👇 اجتناب از جدايی و پراکندگی بود و التزام به اُنس و الفت و يکديگر را به آن توصيه نمودن. و از هر کاری که پشت آنان را شکست و قدرتشان را به ناتوانی مبدل ساخت (شما) بپرهيزيد. و از کينه ها و عداوتهايی که در دل هايشان جای گرفته بود و خصومتهايی که در سينه ها موج می زد و از پشت کردن به یکدیگر و دست کشیدن از کمک و تعاون با یکدیگر، بپرهيزيد و دوری کنید از هر امری که کمر آنان را شکست و توانشان سست گشت. اموری مثل کینه ورزیدن به هم، نفاق در سینه داشتن و دست از یاری هم کشیدن. (خصوصیات کسانی است که روابط خود را با دیگران بهم می زنند. هیچوقت ما برهم زنندهء روابط و کناره گیری از دیگران نباشیم ولی اگر آنان از ما کناره گرفتند، دیگر الزامی بر ما نیست که به آنان روی خوش نشان دهیم). ✅ سرخط فرمایشات حضرت امیر ، تنها یک جمله است  👈 به هر آنچه باعث نزدیک شدن ما به پروردگار عالم و یاری رساندن به دین خدا میشود، متعصب باشیم و لاغیر. / بخش هفتم، فرداإن شاءالله /
إن شاءالله هر روز ساعت ۱۶، میهمان یک پیغام قرآنی می شویم. اعضاء محترم سلام. استفاده از مطالب این کانال به هر شکلی که شما مایل باشید بلامانع است. التماس دعا.
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش هفتم از خطبهء بسیار مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷 حضرت امیر در ادامه، به عبرتگیری از گذشتگان سفارش فرموده اند: 👈 بينديشيد در حالات مردمان باايمان که پيش از شما از اين دنيا گذشته اند ( زنان و مردان باایمان در صدر اسلام که خالصانه برای خدا حرکت کردند و زنان و مردان در عصر پیامبران دیگر ) که چگونه زندگی را در حال تصفيه و امتحان سپری کردند. مگر آنان سنگين بارترين مردم و جهادگرترين بندگان در هنگام بلا، و مشقت پذيرترين اهل دنيا در تنگناهای حالات زندگی نبودند؟ فراعنه و طواغيت، آنانرا به بردگی خود گرفتند و عذاب بدی به آنان دادند و تلخی ها را جرعه جرعه به آنان نوشاندند. روزگار آنان به اين منوال در ذلت هلاکت بار و در فشار سخت مغلوبيت سپری می شد، نه چاره ای برای حفظ و نگهداری خويشتن از آن همه گرفتاريها داشتند و نه راهی برای دفاع از خويشتن. تا آنگاه که خداوند سبحان بردباری جدی آنانرا در اذيتها و آزارهايی که در راه محبت او می ديدند، و نيز اينکه ناگواريها را از بيم و هراس از مقام ربوبی تحمل می کردند ديد و به آنان از تنگناهای بلا، فرجی عطا نمود و به جای ذلت و خواری، عزت و در عوض ترس، امن و امان عنايت فرمود، در نتيجه پادشاهان و فرمانروايان و پيشوايان و پيشتازانی گشتند و کرامت خداوند به درجه ای نصيب آنان گشت که حتی آنرا در آرزوهای خود هم نمی ديدند. پس بنگريد به وضع آنان تا آنگاه که مردمشان اجتماع داشتند و تمايلاتشان با هم بود. دارای دلهای معتدل بودند و دستهای تکيه به هم داده و شمشيرهای به ياری هم کشيده شده و بينايی های تيزبين و تصميمهای متحد. آيا آنان با چنين عواملی، سرورانی در پهنهء زمين و سلاطينی بر گردن های عالميان نبودند؟ ● حال بنگريد به سرنوشت آنان در آخر کارشان. در آن هنگام که جدايی ميان آنان افتاد و انس و الفت به پراکندگی تبديل گشت و اختلاف کلمه و اختلاف دلها وارد جمع آنان گشت و در نتيجه به تيره های مختلف تقسيم شدند و در حال ستيزه گری با يکديگر پراکنده شدند، خداوند لباس کرامتش را از پيکرشان بيرون آورد و طراوت و فراوانی نعمتش را از آنان سلب نمود. حالا داستان های اخبار آنان در ميان شما برای عبرت گيری انسان های پندآموز مانده است. 👈 تجربه و عبرت بيندوزيد از حال فرزندان اسماعيل و اسحاق و اسرائيل (حضرت یعقوب)، که احوال شما به احوال آنان سخت متناسب است و چه شبيه به يکديگر است مثل ها (امثال صفات شما با آنان). در وضع زندگی آنان بينديشيد (زندگی گذشتگان قبل از اسلام، چه در بابِل و چه در حجاز)، در حال تفرقه و پراکندگی!! آن شبها که کسری ها و قيصرها مالکين آنان بودند (ساسانیان) و آنانرا از مساکن و مزارع و مراتعی که داشتند و از دريای عراق (دجله و فرات) دور می ساختند و همچنين آنانرا از اماکن سرسبز و خرم به بيابان های بی آب و علف و جايگاه های وزش باد و تنگنای معيشت می راندند. و آنانرا در احتياج و فقر رها می کردند و دمساز شتران پشت ريش و پشمين (يا بی پشم) می نمودند. آنان ذليل ترين امتها بودند از حيث خانه و کاشانه و خشکترين قرارگاه. به حمايت هيچ دعوتی که بتوانند به آن چنگ بزنند پناهی نداشتند و نه اميدی به سايهء الفتی داشتند که به عزت آن تکيه کنند. احوال در اضطراب، و قدرتها مختلف، و کثرت پراکندگی، در بلايی شديد و طبقاتی از نادانی! دخترانی که در ميان آن قوم زنده به گور می شدند و بتهايی که پرستش می شدند و ارحام و خويشاوندانی که از هم می بريدند و غارتها و چپاولگريهايی از هر طرف به راه می افتاد. بنگريد به موارد نعمتهايی که خداوند به وسيلهء برانگيختن رسولی به آنان عنايت فرمود. (بوسیلهء پیامبر بزرگوار اسلام). /بخش هشتم، فرداإن شاءالله /
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش هشتم از خطبهء بسیار مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷 👈 در پیغام روز گذشته از عقب افتادگیهای شدید مردمان قبل از اسلام خواندیم، سپس حضرت فرمودند در آن هنگامه، خداوند پیامبر اسلام را برای آنان برانگیخت 👇 اطاعت آن مردم را به دينی که آورده جلب و محکم ساخت، و انس و الفت آنانرا به دعوت خود جمع فرمود. در اين هنگام نعمت باکرامت خود را برای آنان بگستراند و نهرهای نعمتهايش را بر آنان به جريان انداخت و دين اسلام، آنانرا به فوايد و نتايج برکات آن دين جمع نمود. پس آن ملت در نعمت (دين) غوطه ور گشتند و در طراوت عيش آن شادمان شدند. امور زندگانی در سايهء يک دولت قوی برای آنان اعتدال يافت و موقعيت آنان به عزتی واقعی رسید. و امور زندگی در مراتب بالايی قرار گرفت و دولتشان پرزور گشت چنانکه فرمانروايان جهانيان گشتند و پادشاهانی در پهنهء زمين. حال، امور کسانی را مالک شدند که روزگاری بر آنان مالک بودند (جای ظالمان با زیردستان عوض شد ) و احکام را در ميان جمعی انفاذ کردند که در ميان خود، مقرر و اجراء می کردند ( یعنی فرقی بین خودشان و آنان نمی گذاشتند ). ديگر نيزه ای از آنانرا برای شناخت تيزی و کندی و قدرت آن آزمايش نکردند و سنگی از آنانرا برای شکستن نکوبيدند. اما بعد، دستهايتان را از طناب اطاعت کشيديد و پناهگاه خداوند را که برای شما نهاده بود با احکام جاهليت شکافتيد ( اشاره به واقعهء سقیفه ). خداوند سبحان به جمعيت اين امت احسان نمود و الفتی فراهم ساخت که در سایهء آن بتواند آسایش یابد. اين الفت و وحدتی است که هيچيک از مخلوقات، ارزش آنرا نمی داند، زيرا از هر ارزشی بالاتر و از هر مهمی باعظمت تر است. و بدانيد شما بعد از هجرت (بسوی کمال) به شيوهء اعراب بدوی پيوستيد و پس از برادری و هم پيمانی، به احزاب مختلف مبدل گشتيد. از اسلام به جز اسم آن، تعلقی نداريد و از ايمان نمی شناسيد مگر صورتی از آنرا (مثل عصر حاضر). 👈 می گوييد: آتش را می پذيريم ولی ننگ را بر خود نمی گيريم! گويا شما می خواهيد اسلام را واژگون کنيد تا حرمت آن بشکند و پيمان آنرا که خداوند برای شما قانون در روی زمين وضع نموده و ميان مردم وسيلهء امن قرار داده است نقض کنيد! و قطعی است که اگر شما بسوی غير اسلام بگراييد، اهل کفر با شما خواهند جنگيد، سپس نه جبرييل و نه ميکاييل کمک خواهند کرد و نه مهاجرين و انصار، مگر با کشيدن شمشير و ضربه زدن به يکديگر تا خداوند ميان شما حکم کند. و شما مثالها و نمونه ها را شنیده اید، حال آنانرا که دچار غضب خداوند و کيفرهای کوبنده و حوادث نابودکننده شده اند می دانید. پس، تهديد خداوند را از روی نادانی و به این بهانه که نمی دانید دچار آن هستید و با جدی نگرفتن انتقام او و خود را در معرض عقوبت او ندیدن، دور نپندارید. 👈 زيرا خداوند سبحان، گذشتگان را که پيش از شما زندگی کرده اند، لعنت نکرده است مگر به آن جهت که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. پس خداوند لعنت کرده ابلهان را به جهت ارتکاب گناهان و خردمندان را در نتيجهء نهی نکردن گنهکاران از ارتکاب معاصی (دقت کنیم). آگاه باشيد که شما رابطهء خود را با اسلام قطع نموديد و حدود آنرا معطل کرديد و احکامش را از بين برديد. آگاه باشيد خداوند به من دستور داده به جهاد با اهل ستم و نقض بيعت و پيمان و با آنانکه در روی زمين فساد به راه می اندازند. اما عهدشکنان. پس با آنان جنگيدم و با آنانکه از حق منحرف شده اند مجاهدت کردم، و گمراهانی را که از دين منحرف شدند، ناتوانشان ساختم. اما شيطان ردهه (ذوالثديه رئيس خوارج نهروان). پس قبل از اینکه به من نیازی باشد، فريادی کار او را ساخت بطوریکه اضطراب قلب و صدای سينه اش شنيده شد (در جنگ نهروان، صدای مهیبی از کوه شنیده شد و بعضی از آنان، از جمله ذوالثدیه، پا به فرار گذاشت و در گودالی بنام ردهه که آب در آن جمع شده بود افتاد). تتمه ای از ستمکاران مانده است. و اگر خداوند برای حمله به آنان اجازه دهد، آنها را تار و مار می سازم، جز عده ای که در اطراف زمين متفرق می شوند. ( یعنی زمين هیچگاه از لوث مجرمان پاک نخواهد شد اما بواسطهء جهاد مومنین، تعدادشان محدود میشود ). /بخش نهم، فرداإن شاءالله /
✨ وصف مومن ✨ 🌷 بخش نهم از خطبهء مهم و باارزش صد و نود و دوم نهج البلاغه🌷 امیرالمومنین در ادامهء فرمایشاتشان در بارهء رابطهء خود با رسول الله می فرماید. 👇 شجاعت و فضل او من بودم که در دوران کوچکی، بزرگان و اقويای عرب را بر زمين زدم و شاخ های بالا آمدهء مضر را شکاندم. شما موقعيت و رابطهء مرا با رسول خدا از جهت خويشاوندی، نزديک و مقام و منزلت، اختصاصی می دانيد (و می دانيد که) در آغوش او تربيت گرفتم. و در حالیکه بچه ای کوچک بودم، مرا به سينهء خود می چسباند و در رختخوابش جای می داد و بدن مبارکش را بر من مس می فرمود و عطر بدن شريفش را به مشام من می رساند. و گاهی چيزی را می جويد و آنرا به من می خوراند. آن حضرت هيچ دروغی در سخن، از من نشنيد و خطايی در کاری از من نيافت. و خداوند متعال آن وجود نازنين را از موقعی که از شير گرفته شد، شب و روز با يکی از بزرگترين فرشتگانش همراه فرمود که آن حضرت را در مسير اکتساب صفات شريف و اتصاف به بهترين اخلاق دنيا قرار دهد. من همواره بدنبال او بودم همانگونه که بچه شتر به دنبال مادرش می رود. آن برگزيدهء خداوند در هر روزی که می گذشت، پرچمی از اخلاق برای من می افراشت و دستور می داد که تبعيت از او نمايم و در هر سال در کوه حرا مجاور می گشت، من او را می ديدم و کسی جز من او را نمی ديد. در آنروز اسلام و مسلمانی در هيچ خانه ای نبود غير از خانهء رسول خدا و خديجه و من سومين آنان بودم. نور وحی و رسالت را می ديدم و عطر پيامبری را استشمام می کردم. من نالهء شيطان را در آن هنگام که وحی به آن حضرت نازل شد، شنيدم. عرض کردم يا رسول الله چيست اين ناله؟ فرمود: نالهء شيطان است که به جهت نااميدی از اينکه عبادت شود سر داده است. تو می شنوی آنچه را که من می شنوم و می بينی آنچه را که من می بينم، ولی تو پيامبر نيستی، بلکه تو وزير من هستی و تو در مسير خير قرار گرفته ای. /بخش دهم و پایانی این خطبهء باعظمت، فرداإن شاءالله /