قرآن میگوید: «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
آنچه در آسمانها و زمين است، خدا را [به پاك بودن از هر عيب و نقصى] مىستايند، و او تواناى شكست ناپذير و حكيم است.
برخی این تسبیح گفتن را به چیزهای مختلفی برخلاف ظاهر آن ترجمه میکنند، چون تسبیح گفتن را ایجاد صوت خاص میدانند و مثلا سنگ چنین چیزی ندارد، پس تسبیح را مثلا مطیع خداوند بودن ترجمه کردهاند.
اما قرآن چندین جا تاکید میکند که اینها واقعا تسبیح میگویند اما شما نمیشنوید و متوجه آن نیستید.
ظاهرا هرچه هست حقیقتا اثری تولید میکند و این اثر تسبیح خداوند است.
یکی از دوستان طلبهام که در صدقش شک نداشتم تعریف میکرد، در ایام اربعین در عراق، یکی از صبحها بین الطلوعین منزل یکی از عراقیها بودیم، در اتاق همه خواب بودند و من طبق عادتم در رختخواب دراز کشیده، تسبیح دستم بود داشتم صلواتهای روزانهام را میفرستادم.
یک لحظه صدای تسبیح گفتن به گوشم خورد، انگار کسی میگوید سبحان الله سبحان الله... با تعجب نگاه به بغل دستیهایم کردم دیدم همه خواب هستند، خدایا این صدا از کجاست؟! دقت کردم دیدم گنجشکی روی شاخه درخت داخل حیاط است و این صدا از سمت او از پنجرهای که باز است به داخل میآید. وقتی توجه میکردی هیچ شکی نمیکردی که الان این گنجشک است که دارد سبحان الله میگوید.
وقتی این دوستمان این ماجرا را گفت نزد یکی از اساتید بودیم و آن استاد گفت در اربعین به واسطه نان پاک و محیطی که آنجا هست از این اتفاقات زیاد میافتد و این چیزهای مربوط به باز شدن چشم و گوش زیاد است.
@ayat_va_revayat
31.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عبادتی بالاتر از شهادت نیست؛
ان شاء الله خداوند آن را به هر کس که آن را دوست دارد روزی کند.
@ayat_va_revayat
یک دستور العمل مهم برای فرزند دار شدن که در روایت از امام رضا علیه السلام آمده است و توسط علما نیز توصیه میشود: روزه گرفتن در روز اول ماه محرم و خواندن دعای زکریا است.
در روایتی در کتاب من لایحضر الفقیه و عیون اخبار الرضا آمده است، حضرت در روز اول محرم از یکی از یارانشان به نام ابن الشبیب سوال میکنند: آیا امروز روزهای؟! میگوید: نه. حضرت پاسخ میدهند: امروز روزی است که زکریا دعا کرد: «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ» (این آیه قرآن که دعای زکریا برای فرزند دار شدن است را ذکر کردند): خداوندا به من فرزندی پاک سرش از جانب خودت روزی کن همانا که تو شنونده و اجابت کننده دعا هستی. «فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَة» در نتیجه خداوند دعای او را اجابت کرد و به ملائکه امر کرد که حاجت او را بدهند. سپس حضرت در ادامه فرمودند: «فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَكَرِيَّا» پس هرکس در این روز روزه بگیرد و این دعای زکریا را بخواند خداوند دعای او را برآورده خواهد کرد همانگونه دعای زکریا را برآورده نمود.
@ayat_va_revayat
خیلی از چیزها، حرف و نظریه درست یا ابزار خوبی هستند، اما از آنها سوء استفاده میشود، حتی از توحید و حاکمیت حکم خداوند نیز سوء استفاده شده است. وقتی خوارج مقابل امیرالمؤمنین شعار «لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ» را سر دادند، حضرت چون این حرف مقابل ایشان بود، اصل آن را زیر سوال نبردند؛ بلکه فرمودند: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» حرف درستی است اما از آن برداشت باطلی شده است.
از جمله مغالطاتی که گاهی برای نفی حرف و نظر درست استفاده میشود، توجه دادن به امکان سوء استفاده از آن و در نتیجه نفی آن حرف و نظر درست، از اساس است!
میگوید: «با هرگونه تقدسی مخالفم چون در این موارد از تقدس سوء استفاده شده است»، «نظریه تکلف مداری اشتباه است چون این سوء استفادهها از آن شده است»، «دین افیون تودهها است چون اینگونه از آن سوء استفاده شده است» و...
اینها از جمله مغالطات بزرگی هستند که به خاطر بیتوجهی به اینکه: «لزوما هرچه قابلیت سوء استفاده داشت امر باطلی نیست»، سالیان دراز انسانهای زیادی را به اشتباه کشاندهاند.
در مباحث علمی نیز بدون توجه به همین مغالطه، گاهی با ذکر تالی فاسد در مقام نفی یک نظریه برمیآیند اما دقت ندارند که این تالی فاسد لازمه همیشگی و لابد از آن نظریه نیست!
@ayat_va_revayat
در روایت از امام رضا (علیه السلام) از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است که:
«تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ حُبِّ اَلْحُزْنِ»
به خداوند پناه برید از دوست داشت غم و غصه.
از ژانرهای پر طرفدار فیلمها همیشه فیلمهای سرگذشت یک آدم مظلوم و پر از بدبختی و مشکلات است، چرا این فیلمها محبوب است؟! چون طرفدارانش با شخصیت مظلوم و بدبخت این فیلمها همزاد پنداری میکنند و از مرور بدبختیهایش لذت میبرند. غصه خوردن را دوست دارند! در نگاه به زندگی دیگران چندان نقاط منفی را نمیبینند اما در این فیلمها چون همزاد پنداری میکنند از مرور بدبختیهایش نیز لذت میبرند.
این حالت روحی نتیجه ندیدن نعمتها و شدت کفران در زندگی است، آدم اینقدر کفور میشود که از تذکر نعمت و نقاط روشن داستان عصبی میشود و دوست دارد همهاش مشکلات و نقاط تاریک داستان را ببیند.
همه ما معمولا مقداری از کفران در وجودمان هست که باید از آن به خدا پناه ببریم اما این حالت شدت کفران که غم و غصه را دوست داشته باشیم نیاز به تذکر جدی دارد که به فکر درمان این مشکل روحی باید بود و برای حل آن باید از خداوند یاری خواست.
@ayat_va_revayat
میانه روی در انفاق یعنی نه هرچه هست را برای خود بخواهی و نه هرچه هست را ببخشی. دین در عین توصیه مکرر بندگان به انفاق، در آیات و روایات مختلفی نیز به میانه روی در انفاق تذکر داده است، مثلا در آیه ۶۷ سوره مبارکه فرقان خداوند «عباد الرحمن» را این چنین توصیف میکند:
«الَّذِينَ إِذَآ أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»
آنان چون انفاق میكنند، نه از حدّ متعارف میگذرند و نه سختگیری میكنند، و انفاقشان همواره میان این دو در حدّ اعتدال است.
ادامه👇
https://eitaa.com/ayat_va_revayat/411
آیات و روایات کاربردی غفلت شده
میانه روی در انفاق یعنی نه هرچه هست را برای خود بخواهی و نه هرچه هست را ببخشی. دین در عین توصیه مکرر
معمولا افراد موقع کمک کردن به دیگری از زاویهی اشتباهی به کمک خود مینگرند، تصور آنها این است که در دار دنیا به خاطر ظلم زیادهخواهان و ظالمان حقوق افرادی به آنها نرسیده است و نتیجه میگیرند، اینها هیچ تقصیری نداشتهاند و خداوند هم دستش بسته بوده است که حقوق آنها را به آنها برساند!
اما زاویه درست نگاه به مسأله این است که نیازمندی افراد، معلول هم ظلم ظالمان و هم ظلم خود افراد است! و ما اگر به دیگری کمک میکنیم وظیفهای مقابل خداوند داریم که ما را مکلف به این کار کرده است و اگر خداوند بخواهد به کسی روزی برساند با وجود همه ظلمها و ظالمان بازهم به قدری که میخواهد به بندهاش روزی را میرساند؛ جز اولیاء خاص الهی که ابتلائات برای ارتقاء درجه آنان است، هرکس نیازمند به بندگان است اشکالی در کار خودش است یا ظرفیتش کم است و با مستغنی شدن طغیان میکند یا خودش مبتلی به نقصی مانند تنبلی، بیتوکلی، یا ظلمی است؛ در نظام عالم در همین دنیا هرکس هر شرایطی دارد، حقش است و ظالمان نمیتوانند کار را از دست خداوند خارج کنند.
ما اگر به دیگری کمک میکنیم نعوذ بالله نمیخواهیم کمکاری خداوند را جبران کنیم بلکه کمک کردن ما منتی است که خداوند بر ما نهاده و از سر رحمتش رزقی برای دیگری در سبد ما قرار داده است، تا ما آن را ببخشیم و پاک شویم و تفضلی نیز به بنده نیازمند رسد و قلوب به یکدیگر نزدیک شوند.
تعادل داشتن در انفاق یعنی خداوند این روزی را از سر رحمتش برای شما مقدر کرده است و همانطور که نگه داشتن همه چیز برای خود خلاف حرکت در مسیر رضای الهی است، خالی کردن دست خود نیز چنین است.
@ayat_va_revayat
نگاه مبتنی بر وحی میگوید: انسان فطرتا خوبی و بدی را تشخیص میدهد، فجوری که علیه نفس است و درستکاری که به نفع نفس است را میفهمد.
«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا»
الهام یعنی ناخودآگاه مطلبی را درون خود مییابیم و به منبع آن التفاتی نداریم، تفاوتش با وحی در همین التفات است که در وحی میدانیم از سوی خداوند است، وگرنه وحی و الهام الهی هردو از منبع الهی نشأت میگیرند و تفاوتی بیش از این ندارد.
حالا برخی از غربیها بگویند ارزشهای انسانی حقیقتی در عالم واقع ندارد و ما هر ارزشی را خواستیم تغییر میدهیم و ارزشگذاری جدیدی میکنیم، این حرکت بر خلاف فطرت انسانی است و سرانجامی جز شکست و پشیمانی و بازگشت نخواهد داشت.
در زمانها و مکانهای مختلف همیشه اکثریت غالب بشر همجنسگرایی، بیعفتی، بیتفاوتی به همنوع و... را قبیح شمرده است و این نشان از ریشه فطری آن دارد، حالا بیایند بیعفتی و همجنسگرایی و... را ترویج کنند، این مسیر اشتباهی است که آخرش یا به تمامه نابود میشوند یا بالاخره مجبور میشوند از آن برگردند.
@ayat_va_revayat
تکلیف برخی از چیزها را باید برای خودمان روشن کنیم وگرنه تا آخر عمرمان را طی میکنیم و تازه میفهمیم مسیر را اشتباه آمده بودیم.
اولی که میخواهیم شاغل شویم؟ باید مشخص کنیم برای چه کار میکنیم؟ پول یا آخرت؟! معنای کار برای آخرت این نیست که باید دنیا را ترک کنیم، کار نکنیم، معنایش این است که بر اساس رضایت و خواست خداوند کار کنیم، مسأله خودمان را پول تعریف نکنیم، رضایت الهی تعریف کنیم.
برای نفقه زن و بچه و رفاه و آسایش و زندگی عزتمندانه هم باید کار کرد و خداوند از ما اینها را خواسته است، اما وقتی مسأله اصلی ما اینها نبود و رضایت الهی بود، در اولویتها و تعارضها با خیال راحت تصمیم میگیریم؛ چون خود را متکفل روزی نمیدانیم و خداوند را متکفل امور خود میدانیم. بخش محصول و نتیجه را به خدا میسپاریم و این بار همه فشارها و استرسها را از دوش ما بر میدارد.
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» (نساء:۱۳۴)
كسی كه فقط پاداش دنیا را بخواهد [دچار اشتباه وكوتهبینی شده است؛ زیرا] پاداش دنیا و آخرت كه [محصول ایمان و تقواست] نزد خداست؛ و خدا همواره شنوا و بیناست.
@ayat_va_revayat
به نظرتان محبوبترین بندگان در درگاه خداوند چه کسانی هستند؟!
دو شاخص میتوانید بگویید، آنان که بیش از همه عبادت میکنند؟! آنان که از همه صبورتر و شاکرتر هستند؟! و... همه اینها لازم و از نشانههای کمال است، اما محبوب خداوند را در روایت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین معرفی میکنند:
«أَحَبُّ عِبَادِ اَللَّهِ إِلَى اَللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِهِ وَ أَقْوَمُهُمْ بِحَقِّهِ اَلَّذِينَ يُحَبِّبُ إِلَيْهِمُ اَلْمَعْرُوفَ وَ فِعَالَهُ»
۱. برای بندگان خداوند منفعتش بیشتر است، معلوم میشود خدمت به مردم و نفع رساندن به آنها موجب محبوبیت نزد خداوند است.
برخی تا دلت بخواهد نماز و روزه و زیارت دارند اما خیرشان به هیچ کس جز خودشان و زن و بچهیشان نمیرسد! مؤمن مثل ابر است که خیرش به همه میرسد.
شاخص بعد عمومیت دارد و مصادیق متعددی دارد و اینکه نفع رساندن به عباد الله در عرض این شاخص عام آمده است نشان از اهمیت فراوان آن دارد.
۲. برپا دارندهتر از دیگران نسبت به حقوق الهی هستند آنان که خداوند خوبیها و انجامشان را محبوب آنها قرار داده، موتور محرک عشق و علاقه درونی آنها به خوبیها را نصیبشان کرده.
@ayat_va_revayat
از جمله سفارشهای مهم امیرالمؤمنین (علیه السلام) رعایت تعادل در دوستی و دشمنی است: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَّا، فَعَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَّا، وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَّا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَّا»
دوست داشته باش دوستت را به گونهای که شاید روزی او دشمن تو شود، دشمن باش با دشمنت به گونهای که شاید روزی او دوست تو شود.
هر چیزی تعادلی و افراط و تفریطی دارد، دوستی و دشمنی هم همینطور است، برخی در دوستی افراط میکنند و حد و حدود را رعایت نمیکنند و دوستشان را در بطن زندگی شخصی و خصوصی خود داخل میکنند و اسرار خود را به آنها میگویند و ضرر میکنند، چه بسیار خانمها و آقایانی که دوستانشان را زیاد وارد زندگی شخصی کردند و پشیمان شدند! چه بسیار افرادی که در دوستی افراط کردند و بدون حساب با دوستشان شراکت کردند و پشیمان شدند.
مثل افراط و تفریط در دوستی، افراط و تفریط در دشمنی هم هست، برخی به محض اینکه با کسی اختلافی پیدا میکنند، به گونهای رفتار میکنند که انگار دیگر هیچ وقت قرار نیست اختلافات حل شود و مثل اینکه آن فرد دشمن خونی آنها است، حتی با خانواده و بستگانشان نیز وقتی اختلافی پیدا میکنند همه حدود بیشرمی و حیا را کنار میگذارند و دشمنی میکنند.
برخیها در دوستی نامتعادل هستند و برخیها در دشمنی و برخیها در هر دو و وای بر آنها که در هر دو نامتعادل هستند، آدمهایی میشوند که دوستانشان هم از آنها احساس خطر میکنند و فقط برای منافع به آنها نزدیک میشوند.
@ayat_va_revayat
از اما صادق (علیه السلام) روایت است: «مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ»
هرکس که با واسطه افراد وارد دین شود همان افراد او را از دین بیرون میبرند چنان که در دین واردش کرده بودند اما کسی که به وسیله کتاب و سنت وارد دین شده باشد کوهها از جایگاه خود حرکت کنند او در دینش ثابت و پابرجا میماند.
این حدیث را که خواندم یاد دوستی افتادم که میگفت: پیامبر من امام خمینی است، من مسلمان نیستم، من دینم دین خمینی است، یاد برخی از افراد افتادم که هرچه از اسلام میخواستی برایشان بگویی با فهم خودشان از امام خمینی آن را سنجش میکردند.
بنده به واسطه تمرکز روی امام و موضوعات مرتبط با ایشان افراد عاشق ایشان را زیاد دیدهام، ارائههای مرتبط با زندگی و عملکرد ایشان را هم دیدهام، افرادی که در ابتدا عشق ایشان بودند و بعدا با استناد به امام یا کسی مثل امام شدند منتقد همه چیز جمهوری اسلامی و کم کم کارشان کشید به مخالفت با خود امام.
ارائه و مطالعه زندگی و عملکرد امام خمینی اگر مستند به کتاب و سنت شد یعنی امام با همه جذابیتهایش پلی شد برای رسیدن درست ما به کتاب و سنت، آنگاه هم امام برای ما میماند هم ثابت قدم در دینی میشویم که امام به دست ما رساند اما متأسفانه اگر در امام یا آقا یا هرکس دیگری متوقف شدیم و به کتاب و سنت نرسیدیم، با همه خوبیهای این افراد، زمانی نمیگذرد که شبهات و سطحی نگری دست ما را از دامن این بزرگان نیز کوتاه میکند!
@ayat_va_revayat
امام خمینی نظریه حکومت مردمی بر اساس فطرت الهی مشترک میان توده مردم، را پیریزی کردند و مدعی شدند حکومتهای بر آمده از خواست توده مردم حکومتهایی الهی هستند، چون برآمده از فطرت الهی مشترک میان همه آنها هستند.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا...» (روم:۳۰)
پس با همه وجودت به سوی این دین روی آور، و پابرجا بر سرشت خدا كه مردم را بر آن سرشته است، باش...
به طور مثال ایشان میفرمایند: «بايد اساس را مردم و فكر مردم قرار داد و بايد به فكر مردم بود، نه دولتها؛ زيرا مردم و تودهها با حق موافقند؛ ... ما در جهت تبليغات تقريباً صفر بودهايم ... اگر بخواهيم انقلاب را صادر كنيم، بايد كارى كنيم كه مردم خودشان حكومت را به دست گيرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه سه روى كار بيايند.» (صحيفه امام ؛ ج ۱۵؛ ص۳۰۷.)
منظور امام چنین نیست که در هر جامعهای، خواست برآمده از توده مردمش مبتنی بر خواست الهی و فطری آنهاست، جامعهای که اسیر رسانهها و قدرتهای حاکمه باشد، جامعهای که غرق در فساد و گمراهی و گناه شده باشد، خروجیاش محصول فطرت الهیاش نیست، حتی ممکن است جامعهای به مرحلهای برسد که خروجیاش جز فاجر و كَفَّارًا نباشد: «إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوٓا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا» (نوح:۲۷)
آنها که گفتند: ما حتی با مردم اسرائیل هم دوست هستیم و تفسیرهای افراطی از مردم کردند، به این نکته توجه نداشتند که همیشه مردم محترم و مقدس نیستند، مردم اسرائیل همان اشغالگران ظالمی هستند که خانه و کاشانه دیگری را غصب کردهاند.
در مورد آیات ۴ تا ۷ سوره مبارکه اسراء در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما» يعنى هنگام پيروزى خونخواهان حسين عليه السّلام «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ» فرمود: مردمى هستند كه خدا آنها را پيش از آمدن حضرت قائم عليه السّلام بفرستد پس خونى (و مسئول خونى) از آل محمد بجاى نگذارند جز آنكه او را بكشند.
«قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اَللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَلاَ يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلاَّ قَتَلُوهُ»
چند نکته مهم در این روایت است:
اتصال خونخواهی امام حسین (علیه السلام) و پیروزی و غلبه آنان، به ظهور حضرت و اقدام آنان به سرکوب یهودیان پیش از ظهور حضرت حجت و اینکه انتقام خونهای اهل بیت را از یهود میگیرند. این فرازها نشان میدهد پیش از قیام حضرت حجت شیعیان حکومت و قدرتی دارند که با یهود درگیر است و آنان را شکست میدهد و همچنین اشارهای دارد به دست پنهان یهود در خونهای ریخته شده از اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان آنها.
در روایت دیگری آمده است كه وقتى امام صادق (ع) آيه «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ» را قرائت فرمودند، از حضرت سوال شد: «فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟ امام سه بار فرمودند: به خدا سوگند اهل قم هستند...»
@ayat_va_revayat
دو چیز معمولا توسط مردم کوچک گرفته میشود: یکی برخی گناهان و یکی برخی رزقها.
اما در حدیث قدسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خداوند به عُزَيْر از انبیاء بنیاسرائیل وحی کرد:
«يَا عُزَيْرُ إِذَا وَقَعْتَ فِي مَعْصِيَةٍ فَلاَ تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِهَا وَ لَكِنِ اُنْظُرْ مَنْ عَصَيْتَ وَ إِذَا أُوتِيتَ رِزْقاً مِنِّي فَلاَ تَنْظُرْ إِلَى قِلَّتِهِ وَ لَكِنِ اُنْظُرْ إِلَى مَنْ أَهْدَاهُ»
ای عُزَيْر اگر گناهی افتادی به کوچکی آن نگاه نکن، بلکه ببین چه کسی را عصیان کردهای و اگر رزقی از من نصیبت شد به کمی آن نگاه نکن بلکه ببین چه کسی این رزق را فرستاده است.
@ayat_va_revayat
از إمام الصادق عليه السلام روایت است: «مَن آجَرَ نَفسَهُ فَقَد حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ. و في رواية
اخرى و كَيفَ لا يَحظُرُهُ، و ما أصابَ فيهِ فَهُوَ لِرَبِّهِ الَّذي آجَرَهُ؟!»
«آن كه خود را اجير ديگرى كند، [درِ] روزى را بر خود بسته است» و در حديث ديگرى از حضرت آمده است: «كسى كه هرچه بهدست مىآورَد، از آنِ كارفرمايى است كه او را اجير كرده است»، چگونه روزىاش بسته نشود؟!
هنوز صدای آن تاجر موفق در گوشم است که همین توصیه امام صادق علیه السلام را در نوجوانی به من میکرد: عمو هیچ وقت برای کسی کار نکن، چون آن کسی که برایش کار میکنی سود اصلی کار تو را او میبرد.
اما این حرف برای کسی که میخواهد تجارت کند درست است ولی زندگی همهاش تجارت نیست، گاهی ما تجارت نمیکنیم، برخی کارهای عمومی است که برای دولت یا مجموعههایی انجام میدهیم که در فضای جهاد و خدمت به کشور و مردم هستند، آنجا هدف ما انجام یک کار گروهی برای تحقق هدف ارزشمندی غیر از تجارت است، در این موارد کارمندی خیلی هم خوب است، گاهی در مرحله تحصیل حرفه و فن هستیم و در این مراحل شاگردی خیلی هم خوب است.
این توصیه حضرت برای وقتی است که ما میخواهیم تجارت و کسب درآمد کنیم و در مرحله تحصیل و فنآموزی و کسب تجربه نیستیم، یا در خدمت حاکم جامعه برای تعالی کشور کار نمیکنیم.
@ayat_va_revayat
از آموزههای امیرالمؤمنین علیه السلام در سبک آموزش، طولانی و زیاد نکردن توضیح و جواب است. قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا اِزْدَحَمَ اَلْجَوَابُ خَفِيَ اَلصَّوَابُ» وقتی جواب زیاد شود، پاسخ درست گم میشود.
گاهی این زیاد شدن به ارائه نسخههای بدلی و اشتباه است که موجب میشود نسخه صحیح و درست میان آنها گم شود، گاهی هم به ارائه تقریرهای مختلف و طولانی است. باید فرصتی داد مخاطب خودش تامل و فکری کند و مطلب را بفهمد.
@ayat_va_revayat
قبول هر کاری باید بعد یک از یک سیر منطقی در رشد و آشنایی در آن کار باشد، برخی به اسم اعتماد به نفس یا حتی توکل یا از سر شهوت قدرت و مقام، بدون آشنایی کافی و تجربه مورد نیاز وارد کاری میشوند و مسئولیتی را قبول میکنند، نتیجه منطقی چنین کاری و صبوری نکردن در سیر منطقی رشد شکست خوردن و ذلیل شدن است. شخصی به نام دَاوُدَ اَلرَّقِّيِّ از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: لاَ يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ قِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ يَتَعَرَّضُ لِمَا لاَ يُطِيقُ»
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: شايسته نيست مؤمن خويشتن را ذليل و خوار كند. گفته شد: مگر چگونه خويش را ذليل و خوار مىگرداند؟ فرمود: دست به كارى بزند كه توان و طاقت انجامش را ندارد.
@ayat_va_revayat
چه میشود که صهیونیستها به خود اجازه میدهند هر نوع جنایتی را مرتکب شوند؟! این به روحیه خودبرتربین و خودبرگزیدهبین آنها برمیگردد.
چون خود را قوم برگزیده و برتر میدانند و بقیه را عوام و کسانی که حقی نسبت به صهیونیستها ندارند، پس به خود حق میدهند برای منافع خودشان هرنوع جنایتی را در حق دیگران مرتکب شوند.
جنایتکاری و درندگی به خوی استکباری آنها برمیگردد و قرآن نیز بر همین خوی استکباری و خودبرتربین که موجب ظلم کردن آنها میشود، دست میگذارد:
از اهل کتاب برخی هستند که اگر آنها را بر مال فراوانی امین بگیری به راحتی آن را به تو بر میگردانند:
👈 «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِٓ إِلَيْكَ»
در روایت میگوید: اینها مسیحیها هستند. اما برخی دیگر از اهلکتاب، اگر بر مال اندکی هم آنها را امین بگیری، مال را بر نمیگردانند.
👈 «وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِٓ إِلَيْكَ»
در روایت میگوید اینها یهودیها هستند. اینها فقط اگر زور بالای سرشان باشد مثل آدم رفتار میکنند.
👈 «إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًا»
اما چرا اینگونه هستند؟! چون میگویند: عوام حقی بر ما ندارند.
👈 «ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ»
و این دروغی است که بر خدا میبندند و خودشان هم میدانند.
👈 «وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (آلعمران:۷۵)
@ayat_va_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی این عزیز دارند که در مقام رد یا تأیید آن نیستم چون این موضوع را درست کار نکردهام، فقط یک قسمت را هم تأیید میکنم و هم تأکید، آن هم زدن آیة الکرسی و بسم الله الرحمن الرحیم در خانه است.
سعی کنید در خانه حداقل یک آیة الکرسی نصب کنید. لازم هم نیست حتما قاب باشد یک قطع کوچک پرینت بگیرید بچسبانید به دیوار.
یک بسم الله هم ورودی در خانه نصب کنید. برای هردو بسم الله و آیة الکرسی روایات زیاد داریم.
برخی را دیدهام بسم الله الرحمن الرحیم کوچک را در جاهای مختلف خانه زدهاند همینکه این ذکر شریف را دائم ببینیم و به ذهن و زبان بیاوریمش مایه برکت و دفع شرور و نقصها است.
@ayat_va_revayat
یک بحثی است به نام خطای تصمیمگیری، هرچه تعداد تصمیمگیریهای ما بیشتر شود درصد خطای آن هم بیشتر میشود.
پس برای اینکه تصمیمهای درست بیشتری بگیریم باید تعداد تصمیمهای روزانه خود را کاهش دهیم و یک سری کارهای روال همیشگی را از مدار تصمیمگیری خارج کنیم، اینکه از کدام مسیر بروم، چه بپوشم، کفشم را کجا بگذارم، چه بخورم و... خیلی از تصمیماتی است که نیاز نیست هر روز برای آن تصمیم جدیدی بگیریم و میتوان با یک نظم هفتگی و روزانه آنها را از مدار تصمیمگیری خارج کرد و ذهن را برای تصمیمگیریهای مهمتر آزاد کرد.
یکی از معانی که از روایتی از حضرت امیر(ع) فهمیده میشود این مطلب است:
👈 «إِنَّ رَأْيَكَ لاَ يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَيْءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ»
نظر تو نمیتواند همهچیز را در بگیرد، پس آن را فارغ کن برای امور مهم.
@ayat_va_revayat
از دقتهایی که روحانیون مبلغ باید داشته باشند اعتدال ایجاد کردن در توقعات مردم است. نه اینطور باشد که مردم هیچ امیدی به آنها نداشته باشند و باب مراجعه به مبلغین بسته شود و نه اینطور باشد که انتظارات بیجا از طلبه مبلغ داشته باشند.
گاهی خود طلاب اشتباهاتی میکنند و با نام آوردن از ارتباطات خود یا هزینه کردنهای از جیب شخصی سطح توقعات مردم را بالا میبرند و مردم فکر میکنند طلبه از نظر مالی و علمی و... به دریا متصل است و نتیجه اینکه طلبه آخرش نمیتواند انتظارات غیر متعارف ایجاد شده را برآورده کند و مردم از او ناراحت میشوند و حتی دشمنیها و مشکلاتی برای طلبه پیش میآید.
خداوند به نبی مکرم اسلام میگوید به مردم بگو: «قُلْ لَآ أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَآئِنُ اللَّهِ وَلَآ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ»
من به شما نمیگویم كه خزینهها و گنجینههای خدا نزد من است، و نیز غیب هم نمیدانم، و نمیگویم كه فرشتهام؛ فقط از آنچه به من وحی شده پیروی میكنم.
فقط هم بحث انتظارات مالی نیست، گاهی طلبه به نحویی رفتار میکند که مردم فکر میکنند او باید هر مساله علمی و غیر علمی را بداند یا مثلا یک موجود غیرمادی است، طلبه باید با قول و عملش به مردم بفهماند من هم مثل شما معمولی و با نیازها و توان طبیعی هستم و فقط رسالت فهم و ابلاغ دین و پیگیری تحقق آن را به صورت ویژه دنبال میکنم. گرداب انتظارات مردم اگر مدیریت نشود هرچیزی ولو بزرگ را در خود غرق میکند.
@ayat_va_revayat
گاهی طلبه وقتی از زهد امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگوید، مردم انتظار دارند که دیگر او هم زاهد عالم باشد نه یک غذای درست بخورد نه یک لباس درست بپوشد و... اگر از شجاعت یا صبر و... بگوید مردم انتظار دارند خود طلبه شجاعترین و صبورترین و... افراد عالم باشد.
درست است که طلبه باید خودش تلاش کند به هرچه از دین میگوید عمل کند ولی به هرحال هرچه هم تلاش کند باز نمیتواند آن چیزی باشد که امیرالمؤمنین و رسولالله بودند. پس طلبه باید از همان ابتدا به مردم بفهماند من هم یکی هستم مثل خودتان و تلاش میکنم به آنچه از دین فهمیدهام تا میتوانم عمل کنم، من الگوی شما نیستم الگوی من و شما رسولالله (صلی الله علیه و آله) است. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» الگوی من شما امیرالمؤمنین و امام صادق (علیهما السلام) است. من فقط پستچی حضراتم و حامل پیام آنان برای شما هستم. به اعتبار پستچی حضرات بودن و ارتباطم سعی میکنم هرچه میتوانم بهتر و بهتر باشم اما نسخه اصلی و الگو من نیستم، آنها هستند.
@ayat_va_revayat
کشورهای مختلف شرایطی برای پذیرش پناهندگی به کشورهای خود را دارند و تعارفی در رقابتها و بلکه دشمنیهای سیاسی و اعتقادی خود ندارند، به راحتی به افرادی از هر کشور رقیب یا متخاصم پناهندگی میدهند.
یکی از اقسام پناهندگی که باید در سفارتهای حکومت اسلامی در هر کشوری سازوکارش فراهم باشد، پناهندگی ایمانی است، کسانی که مسلمان و مؤمن هستند و شرایط در سرزمین خودشان برای حفظ ایمانشان فراهم نیست، بایست بتوانند پناهندگی گرفته و به کشور اسلامی مهاجرت کنند. این اقدام در تقویت اقتصاد کشور و ثبات فرهنگی ایمانی کشور اثر خوبی دارد.
در آخرت ملائک از مستضعفین ایمانی میپرسند: چرا مهاجرت نکردید؟! لازمه این سوال این است که کشور پذیرنده، در این مسیر مانعی نگذاشته باشد.
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَآئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوٓا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا» (نساء:۹۷)
قطعاً كسانی كه [با ترك هجرت از دیار كفر، و ماندن زیر سلطه كافران و مشركان] بر خویش ستم كردند، [هنگامی كه] فرشتگانْ آنان را قبض روح میكنند، به آنان میگویند: [از نظر دینداری و زندگی] در چه حالی بودید؟ میگویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان میگویند: آیا زمین خدا پهناور نبود تا در آن [از محیط شرك به دیار ایمان] مهاجرت كنید؟!
@ayat_va_revayat
در روایتی از امام صادق علیهالسلام از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله آمده است:
«مَا نَجَا مَنْ نَجَا إِلاَّ بِصِدْقِ اَلاِلْتِجَاءِ»
نجات نیافت، هرکس نجات یافت، الا اینکه صدق التجاء داشت، یعنی در پناه بردنش به خدا صادق بود.
برخی به خدا پناه میبرند ولی ته دلشان این است که حالا اگر خدا نداد پدرم هست، برادرم هست، فلانی هست، فلان گزینه برایم هست، به این میگویند معامله نه پناه بردن، اگر گزینه خوبتر شد که بهتر، نشد گزینههای بعد!
@ayat_va_revayat