eitaa logo
آیت الله گرامی
243 دنبال‌کننده
36 عکس
1 ویدیو
3 فایل
نشر آثار و بیانات آیت الله گرامی @ayatollah_gerami آدرس کانال تلگرام https://t.me/ayatollah_gerami
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرو سوالات مکرر در باره ی زکات فطره بدینوسیله رای و نظر حضرت آیت الله گرامی به استحضار می‌رسد: جهت فطریه ، در هر منطقه و شهر یا روستایی، معادل ارزش سه کیلو گرم نان در همان منطقه ، و اگر غذای اصلی چیزی دیگر- مثلا برنج - است، ارزش سه کیلوگرم از آن ، پرداخت شود، کفایت است.
می شود گفت در بین اهل بیت دو مسئله خیلی مد نظر بوده، یکی حادثه کربلا و دیگری قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ). و هر دو از اول در بین اهل بیت خیلی مطرح بوده است. در دعاها هم مسائل جالبی در این زمینه است. اصرار بر تداوم انس با دعاهای مربوطه بوده است. دعاهایی که مستحب است خوانده شود، یکی دعای عهدنامه است و دیگری هم دعای ندبه است تا ارتباط ما با حضرت برقرار باشد و به یاد حضرت باشیم. برداشتي از کتاب تشیع آینده بشریت ص ۱۶ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
ما موظف به دعا برای تعجیل در فرج هستیم. روایات در این زمینه متعدد است، از جمله: انتظار الفرج عباده، در بعضی روایات آمده که لیس شیء افضل من انتظار الفرج این روایت مهمی است در بعضی روایت ها هم توصیه شده که برای تعجیل فرج دعا کنیم. منظور از این دعا چیست؟ منظور آن است که وقتی ما برای تعجیل در فرج دعا می کنیم خودمان مواظب هستیم که طبق برنامه عمل کنیم… یا این که منظور چیز دیگری است؟ به هر حال سفارش به دعا برای تعجیل فرج شده است. چون فرج حضرت را بارها خود شیعه به تاخیر انداخته اند چنان که در روایات وارد شده است یعنی باید شرایط زمانی برای ظهور درست شود لیکن یک کاری می کنند …،که عقب می افتد. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده تاریخ بشریت ص ۲۴ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
غیبت -به معنی حاضر نبودن در جمع - در بین ائمه اطهار علیهم السلام سابقه داشته ، به جز امام زمان علیه السلام که غیبتشان طولانی است، بعضی از ائمه هم غیبت داشته اند؛مانند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که مدت ها در زندان بوده ودر زندان به شهادت رسیدند. امام محمد باقر علیه السلام هم سال هایی را در تبعید و زندان گذراندند. امام صادق علیه السلام نیز علاوه بر تبعید، غیبتی داشته اند یعنی زندانی و ممنوع الملاقات بوده اند، امام عسکری علیه السلام نیز در زمان حیات خویش زندان طویل المدتی را گذراندند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۴۱و۴۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
آیا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تاثیرات ایشان ، همه اش از روی اعجاز است یا در روند طبیعی خواهد بود و باید جامعه هم آماده شود؟ قطعا آمادگی مردم دخیل است. باید پیش از هر چیز پذیرش عمومی مهیا باشد. عدالت آن بزرگوار، چیزی نیست که حتی گروه هایی از خواص مردم تحمل آن را داشته باشند. این ماجرا در تاریخ تکرار شده است. در زمان حکومت حضرت علی علیه السلام برخی از نزدیکان حضرت از عدالت ایشان به سمت معاویه فراری شدند. در روایت است که وقتی حضرت ظهور می کند، «دست خود را بر سر مردم می‌گذارد و عقول آنها را به کمال می رساند. » معلوم می شود که پیش از ظهور، اندیشه ها نارسا و ناقص بوده اند. این نارسایی به عقول بر می گردد به درک مردم از خدا، از هستی، از عدالت و خیلی چیز های دیگر. معنای دیگری هم برای این حدیث می توان در نظر گرفت و آن این که هنگام تولد حضرت و شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، زمانه به هیچ وجه آمادگی پذیرش حضرت قائم علیه السلام را نداشت، هم مردم و هم حکومت صلاحیت درک امام را نداشتند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده تاریخ بشریت ص ۶۴و۶۵ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
اینکه خداوند به هنگام ظهور دست حضرت را بر سر مردم می گذارد و عقل های آنها کامل می شود، این به چه معناست؟ این دست ممکن است، دست قدرت باشد. یعنی خداوند به مردم رشد فکری می دهد و آنها را برای ظهور آماده می کند و ممکن است، خداوند شرایط اجتماعی را طوری کند که مردم خودشان بتدریج رشد فکری پیدا کنند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۶۹ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
در سال هایی که حضرت زین العابدین علیه السلام امام بودند. شمار شیعیان و پیروان آن حضرت خیلی اندک بود. به طوری که می توان آنها را شمرد. به همین خاطر امام سعی می فرمودند خودشان بیرون بیایند، چون اصلا کسی سراغ ایشان نمی رفت. امام این وضعیت اسفبار را با حضور خود در میان مردم جبران می کردند. این که نوشته اند امام سجاد علیه السلام از بازار عبور می کردند،دیدند که قصابی سر گوسفندی را می برد؛ از او پرسیدند آیا به او آب داده بودی یا نه؟ و یا دیگر روایت هایی که از آن حضرت نقل شده است همه به خاطر این بوده که با گفتگو و حضور فعال در کوچه و بازار مردم را متوجه غفلت خودشان کنند. امام می خواست از طریق یادآوری ماجرای کربلا، مردم را بیدار کند و بیشتر از این هم در آن زمان ممکن نبود. گاهی هم دعاهایی را به کسانی تعلیم می داد تا با زبان دعا معارف شیعی را زنده نگه دارد. فقط در دوران امامت امام باقر و امام صادق علیهما السلام قدری گشایش بود. آن هم نه در همه ی سال های حیات آن بزرگواران چون همه شنیده ایم که کسی می خواست مسئله ای که برایش پیش آمده بود از امام استفسار کند، هر چه کرد نتوانست به حضرت دست پیدا کند. آخر مجبور شد در شکل میوه فروش به در خانه امام برود و مشکل خود را از آن حضرت در میان بگذارد. غیبت برای همه ی امامان ما بوده است، به این معنا که آن بزرگواران همه در حصر و حبس بودند. بعضی کمتر و بعضی بیشتر. حتی امام رضا علیه السلام که به ظاهر از همه آزادتر بود، خیلی تقیه می کرد. وقتی به آن حضرت گفتند گروهی از شیعیان قمی برای زیارت و ملاقات شما آمده اند. امام آنها را منتظر نگه داشت. بعد آنها که از علت این کم لطفی پرسیدند. امام فرمود: آنقدر نگویید شیعه، شیعه! شیعه، پیرو علی علیه السلام است. در واقع امام می خواست تحزب را بشکند و از ایجاد این تصور که شیعیان به عنوان یک حزب مشغول فعالیت هستند، جلوگیری کند. چرا که در غیر این صورت همه شیعه گرفتار اذیت و آزار مأمون می شدند. در زمان امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام که همگی در زمان خود به ابن الرضا مشهور بودند اوضاع خیلی بدتر شد. اینها همه همان غیبت است. وقتی هم که ماه مهدی علیه السلام به برج امامت رسید، امام با غیبت صغری زمینه را برای غیبت طولانی خود آماده می کند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۷۱ و۷۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
در سال هایی که حضرت زین العابدین علیه السلام امام بودند. شمار شیعیان و پیروان آن حضرت خیلی اندک بود. به طوری که می توان آنها را شمرد. به همین خاطر امام سعی می فرمودند خودشان بیرون بیایند، چون اصلا کسی سراغ ایشان نمی رفت. امام این وضعیت اسفبار را با حضور خود در میان مردم جبران می کردند. این که نوشته اند امام سجاد علیه السلام از بازار عبور می کردند،دیدند که قصابی سر گوسفندی را می برد؛ از او پرسیدند آیا به او آب داده بودی یا نه؟ و یا دیگر روایت هایی که از آن حضرت نقل شده است همه به خاطر این بوده که با گفتگو و حضور فعال در کوچه و بازار مردم را متوجه غفلت خودشان کنند. امام می خواست از طریق یادآوری ماجرای کربلا، مردم را بیدار کند و بیشتر از این هم در آن زمان ممکن نبود. گاهی هم دعاهایی را به کسانی تعلیم می داد تا با زبان دعا معارف شیعی را زنده نگه دارد. فقط در دوران امامت امام باقر و امام صادق علیهما السلام قدری گشایش بود. آن هم نه در همه ی سال های حیات آن بزرگواران چون همه شنیده ایم که کسی می خواست مسئله ای که برایش پیش آمده بود از امام استفسار کند، هر چه کرد نتوانست به حضرت دست پیدا کند. آخر مجبور شد در شکل میوه فروش به در خانه امام برود و مشکل خود را از آن حضرت در میان بگذارد. غیبت برای همه ی امامان ما بوده است، به این معنا که آن بزرگواران همه در حصر و حبس بودند. بعضی کمتر و بعضی بیشتر. حتی امام رضا علیه السلام که به ظاهر از همه آزادتر بود، خیلی تقیه می کرد. وقتی به آن حضرت گفتند گروهی از شیعیان قمی برای زیارت و ملاقات شما آمده اند. امام آنها را منتظر نگه داشت. بعد آنها که از علت این کم لطفی پرسیدند. امام فرمود: آنقدر نگویید شیعه، شیعه! شیعه، پیرو علی علیه السلام است. در واقع امام می خواست تحزب را بشکند و از ایجاد این تصور که شیعیان به عنوان یک حزب مشغول فعالیت هستند، جلوگیری کند. چرا که در غیر این صورت همه شیعه گرفتار اذیت و آزار مأمون می شدند. در زمان امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام که همگی در زمان خود به ابن الرضا مشهور بودند اوضاع خیلی بدتر شد. اینها همه همان غیبت است. وقتی هم که ماه مهدی علیه السلام به برج امامت رسید، امام با غیبت صغری زمینه را برای غیبت طولانی خود آماده می کند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۷۱ و۷۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
چون حدیث غدیر را به هیچ وجه نمی توانند رد کنند، که به طور متواتر این حدیث نقل شده، (متواتر نه مخصوص به طرق شیعه، از صحابه و تابعین و به طور عام همین طور نسل به نسل، به طور متواتر، حدیث غدیر نقل شده)، اینها مانده اند که چه کار کنند. این است که ناچار شده اند توجیه اش کردند. به این که منظور از مولی به معنای دوستی است. می‌گویند قبول داریم این حدیث را (من کنت مولی فعلی مولاه) لکن ولایت در این کلمه مولا به معنای دوستی و محبت است. واقعیت این است که این حرف با لغت قرآن، با لغت عرب اصلا سازش ندارد. به علاوه قرائن خارجی هم مطلب را همچون آفتاب روشن می کند. در آن آفتاب گرم و سوزان، هیچ عاقلی این کار را نمی کند که مردم را در آن شرایط نگه دارد، فقط به خاطر این که بگوید علی دوست شماست. اگر دوستی هم منظور بود باید هدفی از اعلام آن داشته باشد. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۹۳ و۹۴ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
آیت‌الله گرامی: پلمب مغازه‌ها به اقتصاد مملکت و بازار لطمه می‌زند/ فکر نمی‌کنم با این کار، فرد بی‌حجاب اصلاح شدنی باشد 🔹برخوردهای جاهلانه، خشونت‌آمیز و تند، اثر خوبی ندارد البته رعایت قوانین کشور لازم است، ولی این کارها عوارض خوبی ندارد. 🔹صرف‌نظر از اینکه به اقتصاد مملکت و بازار لطمه می‌زند، اثر مناسبی ندارد. همچنین فکر نمی‌کنم با این کار، فرد بی‌حجاب اصلاح شدنی باشد. مغازه‌دار هم حتی‌المقدر کار خود را به صورت قاچاق انجام می‌دهد. 🔹ما موظف هستیم با بدحجابی برخورد کنیم چون منکر است. درباره اینکه بدحجابی منکر است، بحثی نیست. اصلاح باید با راه‌هایی باشد که جهل را از بین ببرد و برخورد با مسئله بی‌حجابی هم درست باشد تا ان‌شاءالله نتیجه دهد./ جماران asriran.com @MyAsriran
در روایت آمده است که از یکی از ائمه درباره «ذکر »سوال کردند، حضرت در جواب فرمود:( لیس الذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ). بله ذکر مفید است ولی کافی نیست. ذکر این است که انسان هنگام بروز معصیت، به یاد خدا باشد و از معصیت خودداری کند. ذکر الله علی کل حال. صبر هم این نیست که انسان لفظا آن را برای خودش زمزمه کند، باید به آن عمل بکند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۱۶۹ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
🏴🏴🏴 صلّی الله علیک یااباعبدالله الحسین بسمه تعالی مراسم عزاداری اربعین شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام در دهه آخر صفر المظفر طبق سنوات گذشته در دفتر آیت‌الله‌العظمی گرامی برقرار است سخنران : حجةالاسلام والمسلمین رزاقی   از روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۶/۱۵ تا ۱۴۰۲/۶/۲۵ بعداز نماز مغرب و عشاء 
در تاریخ اسلام صبر علی علیه السلام شگفت آور است. کسی که آن همه خدمت کند.. اصل پیروزی اسلام در برابر کفار بویژه در جنگ ها همه مرهون زحمات آن حضرت بود، بعدا حکومت را از او گرفتند، همسرش را تا چه اندازه آزار دادند تا به شهادت رسید او می داند که سال ها باید خانه نشین باشد و می داند که مردم به ظاهر مسلمان بعدا چه ها بر سر فرزندانش می آورند، همه امامان که فرزندان او هستند شهید می شوند و به خصوص داستان کربلا... اما حضرت -با آن همه غیرت و حمیت، -صبر کردند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۱۷۱و۱۷۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
تمام انبیا و اولیا برای راهنمایی انسان به انسانیت، آمده اند. راه انسانیت، احیانا در برخورد با عوامل مادی گم می شود، حتی فقط در طی یک نسل، انسان ها خودشان را گم می کنند و چه بسا که اساسا انسان به یک حیوان، بدل می شود!! و خود فراموشی که یک عذاب حساب شده همین است. انبیا برای برگرداندن انسان به ذات خودش آمدند، بالاترین عذاب برای یک انسان گم کردن خودش می باشد. یعنی ذات خود را فراموش کند، تعبیر قرآن کریم درباره کفار این است: (نسوا الله فانسیهم انفسهم) اینها خدا را فراموش کردند خدا هم این ها را به فراموشی خودشان انداخت، دیگر خودش را هم نمی شناسد، شاید بتوان بگوییم الان در جامعه بشری روز، بسیاری از جوامع به همین درد مبتلا هستند، انسانیت خود را گم کرده اند، می دوند برای این که بخورند، بپوشند، لذت ببرند، این، گم کردن انسانیت است. در گذشته های دور و نزدیک هم زیاد پیش می آمد که بشر خودش را گم می کرد. چه کسی باید بشر را بیدار کند که خودش را بشناسد؟ سخن از شناخت دین نیست، سخن از شناخت خدا و مکتب و آیین نیست. سخن از شناخت خود بشر برای خود بشر است. اگر انسان خودش را بشناسد، خدا، آیین و مکتب را هم می شناسد، ولی اگر بشر خودش را گم کرد، رابطه با مکتب، آیین و خدا هم گم می شود. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۱۸۹و۱۹۰ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
باسمه تعالی شروع درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی گرامی کتاب الحدود (ادامه بحث سال گذشته) از روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۷/۵ ساعت ۹ صبح در دفتر معظم‌له
اگر بنا باشد جوامع انسانی، قبل از هر کاری که می خواهند بکنند، هر قدمی که می خواهند بردارند، اول فکر کنند، که این قدم با کدام بیان عقلی جور است؟ عقل می گوید این کار جایز است یا نه؟ خدا می گوید این کار جایز است یا نه؟ در این صورت خودشان را بازیافته اند، این است که ملاحظه می کنید که در قرآن کریم تاکید زیاد بر عقل است؛ افلا ینظرون، افلا تعقلون، افلا یتدبرون. این تعبیرات در قرآن زیاد آمده، برای این که اساس انسانیت بر تعقل است چرا اهل بیت علیهم السلام حتی در برابر سخنان ناروا برخورد احساسی نمی کردند؟ ابن ابی العوجا با اصل دین مخالف است، به حضور امام صادق علیه السلام می رسد، اصحاب هم دور امام هستند، نه امام ابن ابی العوجا را طرد می کند و نه یکی از صحابه جرات می کند به او توهین کند، تا سخنان خود را نگوید، چرا؟ برای این که امام می خواهد او حرف هایش را بزند، دیگران هم مودبانه پاسخ بدهند، مردم هم عقل دارند، اصلا باید عقل مردم با همین روش ها رشد یابد. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۲۰۰ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
عقل و قلب درجات دارند. عقل کامل چیست؟ عقل کامل آن است که در جزئی ترین امور استدلالی برهانی، کار کند. حال ، ما هستیم؟ در جزئی ترین امور ببینید مطلبی را که یک فرد می‌خواهد بگوید آیا طبق برهان، عقلی است یا نه؟ آیا دلیلی برای آن دارد؟، اگر از او پرسیدند چرا چنین کردی، آیا می‌تواند دلیل اقامه کند یا نه ..، می‌گوید اینها می گفتند من هم گفتم؟ یکی از علائم جهنمی ها همین است (و کنا نخوض مع الخائضین)(سوره مدثر آیه۴۳) اینها گفتند ما هم گفتیم! اینها کردند ما هم کردیم! یکی از عوامل سقوط در جهنم است. زیربنای جهنم همین است؛ کودنی، بی فکری و بی عقلی. البته عقل کاملِ کامل، در غیر ۱۴ معصوم پیدا نمی شود، آنها عقل کل هستند، معمولا همه افراد، همه انسان ها، یک نوع جنون و دیوانگی دارند لیکن کم و زیاد دارد. بعضی روانشناس ها معتقدند که تمام انسان ها در شبانه روز، ۵دقیقه دیوانه می شوند، آدم عاقل کسی است که بیش از ۵ دقیقه دیوانه نشود.! زیاد شده ما انسان ها یک حرفی بزنیم، بعد بگوییم: ای کاش نکته بودیم، یک جایی سکوت کنیم، بعد با خود بگوییم: ای کاش گفته بودیم. اینها یک نوع کار غیر عاقلانه است یعنی نوعی جنون. در عرف به آن جنون نمی گویند لیکن با دقت نظر آن هم یک نوع جنون است مگر علی علیه السلام نمی گوید: عصبانیت یک نوع جنون است. فرقی نمی کند بی عقلی که شاخ و دم ندارد، اینها همه اش بی عقلی است عقل کامل، پیامبر خاتم و اهل بیت علیهم السلام اند. ولی باید انسان یک مقدار بکوشد تا به آنها نزدیک شود. قرآن کریم درباره پیامبر می گوید: (تو بفضل خدا مجنون نیستی). برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۲۱۱و۲۱۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
(من اخلص قلبه لله اربعین صباحا) اگر کسی چهل روز دلش را برای خدا خالص کند، .. این اخلاص یعنی چه؟ تمام عمر که نمی شود، فقط انبیا و اولیا و ۱۴ معصوم علیهم السلام می توانند ولی چهل روز اگر این کار را بکند. (من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه) چشمه های حکمت از دل بر زبانش جاری می شود، چهل روز، در بعضی روایات (قلبه) نیامده بلکه فقط اخلص آمده یعنی وجودش را برای خدا خالص کند، این ها با هم لازم و ملزومند، اگر دل انسان برای خدا خالص شد، وجودش نیز برای خدا خالص می شود. نمی گویم چهل روز، یک روز، اگر یک ساعت چشم فقط آنچه را ببیند که خدا می خواهد؛ گوش فقط آنچه را بشنود که خدا می خواهد، زبان فقط آنچه را بگوید که خدا می خواهد، دست و پا تحرک کنند در راهی که خدا می‌خواهد، قوه خیال هم آنچه را تصور کند که خدا می خواهد. … چه کسی می‌تواند چنین باشد؟ چطور می شود که حتی قوه خیال هم خیال گناه نکند، و قوه واهمه نیز در مسیر حق و عدالت برود. اینها اخلاص است. من اخلص قلبه الله، این مهم است، سخنرانی زیاد است، چه اندازه گوینده می فهمد که چه می گوید؟تا چه اندازه درست میگوید؟ چه اندازه به قصد خدا گفته است ؟ اینها مهم است. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۲۱۳و۲۱۴ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
بسم الله الرحمن الرحیم ( متن پیاده شده از بیان آیت الله گرامی است) یکی از خصوصیات مهم اخلاقی پیغمبر اکرم، عشق او نسبت ‌به مردم و سعادت آنان بوده است. به تعبیر قرآن علاوه بر این آیه که به‌ طورکلی فرموده "انک علی خلق عظیم" و" لعلی خلق عظیم" و بطور کلی تمجید از اخلاق پیغمبر کرده، به طور خاص راجع به عشق او به مردم در این آیه کریمه " عزیزٌ علیه ما عنتم " [ وقتی شما یک مشکلی پیدا می‌کنید پیغمبر برایش ناگوار است و سخت به ایشان می‌گذرد ] وصف خیلی عجیبی است این اخلاق پیامبر، واقعاً تعجب‌آور است. پیغمبر برای دعوت سران طائف ، به طائف رفت آن‌ها دعوت را نپذیرفتند . در برگشت ، آن‌ها  بچه‌ها را تحریک کردند که توی راه به پیغمبر سنگ بزنند ، سنگ می‌زدند و می‌گفتند " دیوانه" پیغمبر گاهی برمی‌گشت ، نگاهی به این‌ها می‌کرد با خنده ، با لبخند ، در می‌رفتند . می‌گفتند : بچه‌ها  بروید ، دیوانه می‌خواهد دنبال ما بیاید . .. دوباره برمی‌گشت ، دوباره باز می‌آمدند سنگ می زدند . آن‌قدر زدند که خون از پاهای مبارک پیغمبر جاری شد ، ولی هیچ نفرینی یا چیزی دیگر نداشت . این‌طور که نقل شده ، پیغمبر گاهی که مثل همین قضیه پیش می‌آمد و شرایط سختی به وجود می‌آمد ، مثل این‌که کسی مثلاً بخواهد خدا را دلداری بدهد ( خیلی عجیب است  این تعبیر ! و بهتر از این تعبیر نداشتم ) مثل این‌که بخواهد خدا را دلداری دهد که خدا غضب نکند ،  می‌فرمود " اللهم اهد قومی  فإنهم لا یعلمون " خدا تو ببخش این‌ها نمی‌دانند. حالا پیغمبر را سنگ زدند پیغمبر را اذیت می‌کنند ..، اما به خدا می‌گوید خدا تو ببخش ، این‌ها نمی‌فهمند . . خیلی عجیب است این قضیه همواره محبت و عشقش به مردم . در روزهای آخر، در عین اینکه بیمار بود ؛ (دیگر این قضیه شایعه هست و در نقل هم آمده ، ) پیغمبر با هر زحمتی خودش را آورد مسجد و به هر زحمتی بود رفت بالای منبر، بعد فریاد زد : ایهاالناس من به زودی از میان شما می‌روم ، اگر کسی از من طلبی دارد همین الان عنوان کند که به عالم دیگر نیفتد . یک کسی به ‌نام "سراغةبن مالک " بلند شد ، گفت : یا رسول‌الله شما از فلان سفر که برمی‌گشتید ، عصا که می‌گویند اسمش ممشوق بود ، با این عصا که دست شما بود ، آمدید با این عصا به مرکب بزنید به من زدید و من میخواهم قصاص کنم . پیغمبر دستور داد که رفتند از منزل و همان عصا را آوردند، پیغمبر صدا زدند سراغه را که بیا برای قصاص ، گفت : یا رسول‌الله بدن من آن موقع عریان بود شما هم باید بدنتان را عریان کنید. پیغمبر پیراهن را بالا زد ، حالا همه متحیر هستند که حالا این می‌خواهد چه‌کار کند ! پیغمبر را می‌خواهد بزند! اما آمد جلو و لب‌هایش را گذاشت بر بدن پیغمبر و بوسید. چون شنیده بود کسی که بدن پیغمبر را ببوسد به آتش جهنم نمی‌سوزد . حالا منظور به این عشق وعلاقه ، دیگر نه هر کسی که دشمن هم باشد این کار را بکند . ) به‌هرحال پیغمبر تا این اندازه مراقب بود نسبت به مردم و عشقش نسبت به مردم . مسائلی هم که حساسیت داشت در مسأله خلافت ، باز برای عشقش به مردم، آینده مردم ، که مردم گرفتار مصیبت‌های اجتماعی نشوند اصرار داشت . در همان روزهای اخیر ، یکدفعه پیغمبر در همان حالتی که گاهی از حال می‌رفت و این‌ها ، به ایشان خبر دادند که خلیفه اول ابوبکر رفته جای پیغمبر نماز خوانده ، پیغمبر به هر زحمتی بود خودش را رساند به مسجد و ابوبکر را کنار زد ، خودش نماز خواند . برای‌اینکه روشن شود که حق مربوط به علی‌بن‌ابیطالب هست . خب این روشن بود این حق ، ولی مردم غفلت می‌کردند، راستی انسان متحیر است . خب صریح آیه قرآن هست که " فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم ونساءنا و نسا ءکم و أنفسنا و أنفسکم " ،به عنوان أنفسنا فقط حضرت امیر را همراه خودش برد ، این را همه می‌دانند ولی درعین حال خوب غفلت می‌کردند، غفلت ها چه می‌کند دیگر. معمولاً می‌گویند که چه شد که سال شصت و یک ، همان مردم آمدند بچه پیغمبر را این‌طور با طرز فجیعی کشتند ، عرض می‌کنم از این مهم‌تر، سه روز بعد از پیغمبر یا حداکثر یک هفته بعد از پیغمبر، ریختند درب خانه مهم ‌ترین دختر، محبوب ‌ترین فرزند پیغمبر ، فاطمه زهرا و آن کار را کردند . پیداست که این‌ها از اول ایمان نداشتند و تظاهر بود. به‌هرحال می‌خواهم این را عرض کنم که در تمام شرایط پیغمبر مراقب حال مردم ، تکامل مردم و عشق به مردم بودند که مردم اذیت نشوند.
یک روایتی دارد این‌که قرآن دارد "النبی اولی بالمؤمنین من أنفسهم " آخه معمولاً معنا می‌شود که پیغمبر ولایت دارد بر مردم ، حالا ولایت به‌ طور مطلق ، یا به ‌طور مقید …هر چی ، آن وقت دیگر معنایش هم این است که پس شما اطاعت کلام پیغمبر کنید ، پول بیاورید بدهید به عنوان حالا خمس یا هر جهت دیگری و از این قبیل ، ولی روایتی ما داریم که" النبی اولی" را این‌طور معنا می‌کند «پیغمبر اولی است به مؤمنین از خود مؤمنین ، پس اگر کسی مرد و قرض داشت من چون ولایت دارم ، قرضش را من می دهم . » ولایت را این‌طوری معنا کرده که من خدمت می‌کنم به مردم نه مردم باید خدمت کنند به من ." النبی اولی بأنفسهم " . خلاصه جریانات متعددی در اخلاق پیغمبر کاملاً نشان داده می‌شود که ، پیغمبر علاقه و عشقش به مردم برای تکامل مردم برای این‌که مردم اذیت نشوند ." لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیزٌ علیه ما عنتم بالمؤمنین رئوفٌ رحیمٌ " پیغمبر مهربان است ، رئوف است ، رحیم است ، اگر شما در مشکل بیفتید پیغمبر ناراحت می‌شود . در قیامت هم این‌طوری داریم . این نکته هم بد نیست عرض بکنم ، وقتی (قرآن این آیه در سوره یاسین هم هست" وامتازوا الیوم أیها المجرمون) " به مجرمین خطاب می‌شود که شما از صف متدین بروید کنار ، پیغمبر خودش را می‌اندازد در صف مجرمین برای‌اینکه آن‌ها عذاب نشوند ، بعد از طرف خدا پیام می‌آید که پیغمبر نمی‌دانی که بعد از تو چه کردند ، بیا بیرون از میان این جمع ، چون وقتی پیغمبر درمیان این جمع بود ، آتش جهنم خودش را عقب می‌کشید . در آن‌جا بود که سر به سجده می‌گذاشتند . این‌طوری که نقل شده در قیامت سربه سجده می‌گذاشتند که خدایا ببخش این‌ها را . معروف است که تمام انبیاء به فکر خودشان هستند بس که مشکلات قیامت زیاد هست می‌گویند رب نفسی ، تنها پیغمبر هست که می‌گوید «رب امتی . »این خلاصه ‌ای بود از اخلاق پیغمبر در عشق پیغمبر به مردم و علاقه به آرامش مردم در دنیا و برزخ و آخرت ا
معمولا می‌گویند هر چیزی جز خداوند در جهان هستی حدی دارد (که نمی تواند فراتر رود) و به فرموده امام صادق علیه السلام( ان الله قد جعل لکل شیء حدا) (خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده است) آیا روح هم چنین است؟ می‌توان برای آن حدی بیان داشت که روح نتواند فراتر رود. عده ای از فلاسفه از جمله شهاب الدین سهروردی (که رئیس فلسفه اشراق به شمار می رود) می گویند روح و کلیه موجودات مجرد که مافوق روح هستند حدی ندارند. خلاصه عقیده و توضیح مذهب آنها این است که: ما قبول داریم که روح از قانون عمومی علت و معلول حضرت حق بوده و مهر امکان و احتیاج به پیشاپیش خورده و مخلوق می باشد ، ولی از نظر امکان ترقی و استعداد تکامل هر چقدر بالا رود باز هم راه ترقی برایش باز و بدون این که چیزی بتواند مانع قطعی ارتقاء بشر شود می تواند به تکاملی بی نهایت برسد تا به جایی که پیوند با بی نهایت پیدا کرده طبق حدیث قدسی چشم و گوش او علم خدایی شود. جمله قرآنی (انی جاعل فی الارض خلیفه) و آیات دیگری که بشر را خلیفه الله نامیده است و نیز روایت:(بنده ام انسان! تو می توانی با اطاعت من به همه چیز فرمان دهی و -به اصطلاح -کار خدایی کنی) و نظایر اینهااز شواهد این مکتب اند. اینها می گویند گر چه بشر معلول است و هر چه دارد به فیض الهی است ولی با همین فیض الهی می‌تواند به کمالی بی نهایت برسد( و روی این حساب فرموده امام صادق علیه السلام که هر چیزی حدی دارد مربوط به مادیات خواهد بود). برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۱۶و۱۷ تالیف آیت الله گرامی سال ۱۳۴۸ @ayatollah_gerami
علی علیه السلام فرموده است: دل ها ، قبض و بسط - و اقبال و ادباری دارند.(نهج البلاغه) منظور همان عروج و نزول و اوج و حیض روح است. و نیز ایشان فرموده است: ای بشر گمان میکنی چثه ای خرد هستی؟ در تو جهانی بزرگ نهفته است، (اتزعم انک جزم صغیره و فیک انطوی العالم الاکبر)(از دیوان منسوب به آن حضرت) حکیم سبزواری هم به پیروی از آن امام علیه السلام می گوید: بشر جهان بزرگ را در برگرفته و تمام جهان جلوه های او هستند. (فالعالم الاکبر کان حاویا کان غدا کل له مرائیا) مولوی می گوید: پس به صورت عالم اصغر تویی لک بمعنی عالم اکبر تویی این مطالب احتیاج به برهان عقلی و یا احادیث نقلی ندارد. ما خود شاهد روح های مختلف و سفرهای بسیار دور و وسعت بی نهایت تحولات روح می باشیم. انسانی در اثر انحراف چنان پست می شود که با دست خود عنکبوت وار تارهای پول پرستی - ریاست پرستی و... را به دور خود تنیده، قدرت جنبش و تکامل را از خویشتن سلب می کند، و انسانی چنان اوج می گیرد که هیچ چیز دنیا او را اشباع نکرده آن را قید و بند انسان در راه تکامل حساب کرده است. برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۱۸ و۱۹ تالیف آیت الله گرامی ۱۳۴۸ @ayatollah_gerami
ظرفیت های انسان ها بقدری مختلف اند که راستی نظریه بی نهایت را (اگر چه به نظر ما افراطی است) تایید می‌کند. امام صادق علیه السلام فرموده است: ایمان (که همان قدرت معنوی و روحی است) ۱۰ درجه دارد برخی مردم دو سهم دارند و بعضی بیشتر و پاره ای کمتر. از آنها که دو درجه ایمان دارند، تکالیف سه درجه نخواهید و همچنین از صاحب هر درجه ای به همان اندازه متوقع باشید. حضرت علی علیه السلام می فرماید: دل ها ظرف هایی هستند و بهترین آنها با ظرفیت ترین آنهاست. این ها همه (تصویر ها)تابلوهایی هستند که تفاوت روح ها را در عین عظمت و تعالی روح نشان می دهند. برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۲۰و۲۱ تالیف آیت الله گرامی ۱۳۴۹ @ayatollah_gerami