eitaa logo
آیت الله گرامی
243 دنبال‌کننده
36 عکس
0 ویدیو
3 فایل
نشر آثار و بیانات آیت الله گرامی @ayatollah_gerami آدرس کانال تلگرام https://t.me/ayatollah_gerami
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل و قلب درجات دارند. عقل کامل چیست؟ عقل کامل آن است که در جزئی ترین امور استدلالی برهانی، کار کند. حال ، ما هستیم؟ در جزئی ترین امور ببینید مطلبی را که یک فرد می‌خواهد بگوید آیا طبق برهان، عقلی است یا نه؟ آیا دلیلی برای آن دارد؟، اگر از او پرسیدند چرا چنین کردی، آیا می‌تواند دلیل اقامه کند یا نه ..، می‌گوید اینها می گفتند من هم گفتم؟ یکی از علائم جهنمی ها همین است (و کنا نخوض مع الخائضین)(سوره مدثر آیه۴۳) اینها گفتند ما هم گفتیم! اینها کردند ما هم کردیم! یکی از عوامل سقوط در جهنم است. زیربنای جهنم همین است؛ کودنی، بی فکری و بی عقلی. البته عقل کاملِ کامل، در غیر ۱۴ معصوم پیدا نمی شود، آنها عقل کل هستند، معمولا همه افراد، همه انسان ها، یک نوع جنون و دیوانگی دارند لیکن کم و زیاد دارد. بعضی روانشناس ها معتقدند که تمام انسان ها در شبانه روز، ۵دقیقه دیوانه می شوند، آدم عاقل کسی است که بیش از ۵ دقیقه دیوانه نشود.! زیاد شده ما انسان ها یک حرفی بزنیم، بعد بگوییم: ای کاش نکته بودیم، یک جایی سکوت کنیم، بعد با خود بگوییم: ای کاش گفته بودیم. اینها یک نوع کار غیر عاقلانه است یعنی نوعی جنون. در عرف به آن جنون نمی گویند لیکن با دقت نظر آن هم یک نوع جنون است مگر علی علیه السلام نمی گوید: عصبانیت یک نوع جنون است. فرقی نمی کند بی عقلی که شاخ و دم ندارد، اینها همه اش بی عقلی است عقل کامل، پیامبر خاتم و اهل بیت علیهم السلام اند. ولی باید انسان یک مقدار بکوشد تا به آنها نزدیک شود. قرآن کریم درباره پیامبر می گوید: (تو بفضل خدا مجنون نیستی). برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۲۱۱و۲۱۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
(من اخلص قلبه لله اربعین صباحا) اگر کسی چهل روز دلش را برای خدا خالص کند، .. این اخلاص یعنی چه؟ تمام عمر که نمی شود، فقط انبیا و اولیا و ۱۴ معصوم علیهم السلام می توانند ولی چهل روز اگر این کار را بکند. (من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه) چشمه های حکمت از دل بر زبانش جاری می شود، چهل روز، در بعضی روایات (قلبه) نیامده بلکه فقط اخلص آمده یعنی وجودش را برای خدا خالص کند، این ها با هم لازم و ملزومند، اگر دل انسان برای خدا خالص شد، وجودش نیز برای خدا خالص می شود. نمی گویم چهل روز، یک روز، اگر یک ساعت چشم فقط آنچه را ببیند که خدا می خواهد؛ گوش فقط آنچه را بشنود که خدا می خواهد، زبان فقط آنچه را بگوید که خدا می خواهد، دست و پا تحرک کنند در راهی که خدا می‌خواهد، قوه خیال هم آنچه را تصور کند که خدا می خواهد. … چه کسی می‌تواند چنین باشد؟ چطور می شود که حتی قوه خیال هم خیال گناه نکند، و قوه واهمه نیز در مسیر حق و عدالت برود. اینها اخلاص است. من اخلص قلبه الله، این مهم است، سخنرانی زیاد است، چه اندازه گوینده می فهمد که چه می گوید؟تا چه اندازه درست میگوید؟ چه اندازه به قصد خدا گفته است ؟ اینها مهم است. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۲۱۳و۲۱۴ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami
بسم الله الرحمن الرحیم ( متن پیاده شده از بیان آیت الله گرامی است) یکی از خصوصیات مهم اخلاقی پیغمبر اکرم، عشق او نسبت ‌به مردم و سعادت آنان بوده است. به تعبیر قرآن علاوه بر این آیه که به‌ طورکلی فرموده "انک علی خلق عظیم" و" لعلی خلق عظیم" و بطور کلی تمجید از اخلاق پیغمبر کرده، به طور خاص راجع به عشق او به مردم در این آیه کریمه " عزیزٌ علیه ما عنتم " [ وقتی شما یک مشکلی پیدا می‌کنید پیغمبر برایش ناگوار است و سخت به ایشان می‌گذرد ] وصف خیلی عجیبی است این اخلاق پیامبر، واقعاً تعجب‌آور است. پیغمبر برای دعوت سران طائف ، به طائف رفت آن‌ها دعوت را نپذیرفتند . در برگشت ، آن‌ها  بچه‌ها را تحریک کردند که توی راه به پیغمبر سنگ بزنند ، سنگ می‌زدند و می‌گفتند " دیوانه" پیغمبر گاهی برمی‌گشت ، نگاهی به این‌ها می‌کرد با خنده ، با لبخند ، در می‌رفتند . می‌گفتند : بچه‌ها  بروید ، دیوانه می‌خواهد دنبال ما بیاید . .. دوباره برمی‌گشت ، دوباره باز می‌آمدند سنگ می زدند . آن‌قدر زدند که خون از پاهای مبارک پیغمبر جاری شد ، ولی هیچ نفرینی یا چیزی دیگر نداشت . این‌طور که نقل شده ، پیغمبر گاهی که مثل همین قضیه پیش می‌آمد و شرایط سختی به وجود می‌آمد ، مثل این‌که کسی مثلاً بخواهد خدا را دلداری بدهد ( خیلی عجیب است  این تعبیر ! و بهتر از این تعبیر نداشتم ) مثل این‌که بخواهد خدا را دلداری دهد که خدا غضب نکند ،  می‌فرمود " اللهم اهد قومی  فإنهم لا یعلمون " خدا تو ببخش این‌ها نمی‌دانند. حالا پیغمبر را سنگ زدند پیغمبر را اذیت می‌کنند ..، اما به خدا می‌گوید خدا تو ببخش ، این‌ها نمی‌فهمند . . خیلی عجیب است این قضیه همواره محبت و عشقش به مردم . در روزهای آخر، در عین اینکه بیمار بود ؛ (دیگر این قضیه شایعه هست و در نقل هم آمده ، ) پیغمبر با هر زحمتی خودش را آورد مسجد و به هر زحمتی بود رفت بالای منبر، بعد فریاد زد : ایهاالناس من به زودی از میان شما می‌روم ، اگر کسی از من طلبی دارد همین الان عنوان کند که به عالم دیگر نیفتد . یک کسی به ‌نام "سراغةبن مالک " بلند شد ، گفت : یا رسول‌الله شما از فلان سفر که برمی‌گشتید ، عصا که می‌گویند اسمش ممشوق بود ، با این عصا که دست شما بود ، آمدید با این عصا به مرکب بزنید به من زدید و من میخواهم قصاص کنم . پیغمبر دستور داد که رفتند از منزل و همان عصا را آوردند، پیغمبر صدا زدند سراغه را که بیا برای قصاص ، گفت : یا رسول‌الله بدن من آن موقع عریان بود شما هم باید بدنتان را عریان کنید. پیغمبر پیراهن را بالا زد ، حالا همه متحیر هستند که حالا این می‌خواهد چه‌کار کند ! پیغمبر را می‌خواهد بزند! اما آمد جلو و لب‌هایش را گذاشت بر بدن پیغمبر و بوسید. چون شنیده بود کسی که بدن پیغمبر را ببوسد به آتش جهنم نمی‌سوزد . حالا منظور به این عشق وعلاقه ، دیگر نه هر کسی که دشمن هم باشد این کار را بکند . ) به‌هرحال پیغمبر تا این اندازه مراقب بود نسبت به مردم و عشقش نسبت به مردم . مسائلی هم که حساسیت داشت در مسأله خلافت ، باز برای عشقش به مردم، آینده مردم ، که مردم گرفتار مصیبت‌های اجتماعی نشوند اصرار داشت . در همان روزهای اخیر ، یکدفعه پیغمبر در همان حالتی که گاهی از حال می‌رفت و این‌ها ، به ایشان خبر دادند که خلیفه اول ابوبکر رفته جای پیغمبر نماز خوانده ، پیغمبر به هر زحمتی بود خودش را رساند به مسجد و ابوبکر را کنار زد ، خودش نماز خواند . برای‌اینکه روشن شود که حق مربوط به علی‌بن‌ابیطالب هست . خب این روشن بود این حق ، ولی مردم غفلت می‌کردند، راستی انسان متحیر است . خب صریح آیه قرآن هست که " فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم ونساءنا و نسا ءکم و أنفسنا و أنفسکم " ،به عنوان أنفسنا فقط حضرت امیر را همراه خودش برد ، این را همه می‌دانند ولی درعین حال خوب غفلت می‌کردند، غفلت ها چه می‌کند دیگر. معمولاً می‌گویند که چه شد که سال شصت و یک ، همان مردم آمدند بچه پیغمبر را این‌طور با طرز فجیعی کشتند ، عرض می‌کنم از این مهم‌تر، سه روز بعد از پیغمبر یا حداکثر یک هفته بعد از پیغمبر، ریختند درب خانه مهم ‌ترین دختر، محبوب ‌ترین فرزند پیغمبر ، فاطمه زهرا و آن کار را کردند . پیداست که این‌ها از اول ایمان نداشتند و تظاهر بود. به‌هرحال می‌خواهم این را عرض کنم که در تمام شرایط پیغمبر مراقب حال مردم ، تکامل مردم و عشق به مردم بودند که مردم اذیت نشوند.
یک روایتی دارد این‌که قرآن دارد "النبی اولی بالمؤمنین من أنفسهم " آخه معمولاً معنا می‌شود که پیغمبر ولایت دارد بر مردم ، حالا ولایت به‌ طور مطلق ، یا به ‌طور مقید …هر چی ، آن وقت دیگر معنایش هم این است که پس شما اطاعت کلام پیغمبر کنید ، پول بیاورید بدهید به عنوان حالا خمس یا هر جهت دیگری و از این قبیل ، ولی روایتی ما داریم که" النبی اولی" را این‌طور معنا می‌کند «پیغمبر اولی است به مؤمنین از خود مؤمنین ، پس اگر کسی مرد و قرض داشت من چون ولایت دارم ، قرضش را من می دهم . » ولایت را این‌طوری معنا کرده که من خدمت می‌کنم به مردم نه مردم باید خدمت کنند به من ." النبی اولی بأنفسهم " . خلاصه جریانات متعددی در اخلاق پیغمبر کاملاً نشان داده می‌شود که ، پیغمبر علاقه و عشقش به مردم برای تکامل مردم برای این‌که مردم اذیت نشوند ." لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیزٌ علیه ما عنتم بالمؤمنین رئوفٌ رحیمٌ " پیغمبر مهربان است ، رئوف است ، رحیم است ، اگر شما در مشکل بیفتید پیغمبر ناراحت می‌شود . در قیامت هم این‌طوری داریم . این نکته هم بد نیست عرض بکنم ، وقتی (قرآن این آیه در سوره یاسین هم هست" وامتازوا الیوم أیها المجرمون) " به مجرمین خطاب می‌شود که شما از صف متدین بروید کنار ، پیغمبر خودش را می‌اندازد در صف مجرمین برای‌اینکه آن‌ها عذاب نشوند ، بعد از طرف خدا پیام می‌آید که پیغمبر نمی‌دانی که بعد از تو چه کردند ، بیا بیرون از میان این جمع ، چون وقتی پیغمبر درمیان این جمع بود ، آتش جهنم خودش را عقب می‌کشید . در آن‌جا بود که سر به سجده می‌گذاشتند . این‌طوری که نقل شده در قیامت سربه سجده می‌گذاشتند که خدایا ببخش این‌ها را . معروف است که تمام انبیاء به فکر خودشان هستند بس که مشکلات قیامت زیاد هست می‌گویند رب نفسی ، تنها پیغمبر هست که می‌گوید «رب امتی . »این خلاصه ‌ای بود از اخلاق پیغمبر در عشق پیغمبر به مردم و علاقه به آرامش مردم در دنیا و برزخ و آخرت ا
معمولا می‌گویند هر چیزی جز خداوند در جهان هستی حدی دارد (که نمی تواند فراتر رود) و به فرموده امام صادق علیه السلام( ان الله قد جعل لکل شیء حدا) (خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده است) آیا روح هم چنین است؟ می‌توان برای آن حدی بیان داشت که روح نتواند فراتر رود. عده ای از فلاسفه از جمله شهاب الدین سهروردی (که رئیس فلسفه اشراق به شمار می رود) می گویند روح و کلیه موجودات مجرد که مافوق روح هستند حدی ندارند. خلاصه عقیده و توضیح مذهب آنها این است که: ما قبول داریم که روح از قانون عمومی علت و معلول حضرت حق بوده و مهر امکان و احتیاج به پیشاپیش خورده و مخلوق می باشد ، ولی از نظر امکان ترقی و استعداد تکامل هر چقدر بالا رود باز هم راه ترقی برایش باز و بدون این که چیزی بتواند مانع قطعی ارتقاء بشر شود می تواند به تکاملی بی نهایت برسد تا به جایی که پیوند با بی نهایت پیدا کرده طبق حدیث قدسی چشم و گوش او علم خدایی شود. جمله قرآنی (انی جاعل فی الارض خلیفه) و آیات دیگری که بشر را خلیفه الله نامیده است و نیز روایت:(بنده ام انسان! تو می توانی با اطاعت من به همه چیز فرمان دهی و -به اصطلاح -کار خدایی کنی) و نظایر اینهااز شواهد این مکتب اند. اینها می گویند گر چه بشر معلول است و هر چه دارد به فیض الهی است ولی با همین فیض الهی می‌تواند به کمالی بی نهایت برسد( و روی این حساب فرموده امام صادق علیه السلام که هر چیزی حدی دارد مربوط به مادیات خواهد بود). برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۱۶و۱۷ تالیف آیت الله گرامی سال ۱۳۴۸ @ayatollah_gerami
علی علیه السلام فرموده است: دل ها ، قبض و بسط - و اقبال و ادباری دارند.(نهج البلاغه) منظور همان عروج و نزول و اوج و حیض روح است. و نیز ایشان فرموده است: ای بشر گمان میکنی چثه ای خرد هستی؟ در تو جهانی بزرگ نهفته است، (اتزعم انک جزم صغیره و فیک انطوی العالم الاکبر)(از دیوان منسوب به آن حضرت) حکیم سبزواری هم به پیروی از آن امام علیه السلام می گوید: بشر جهان بزرگ را در برگرفته و تمام جهان جلوه های او هستند. (فالعالم الاکبر کان حاویا کان غدا کل له مرائیا) مولوی می گوید: پس به صورت عالم اصغر تویی لک بمعنی عالم اکبر تویی این مطالب احتیاج به برهان عقلی و یا احادیث نقلی ندارد. ما خود شاهد روح های مختلف و سفرهای بسیار دور و وسعت بی نهایت تحولات روح می باشیم. انسانی در اثر انحراف چنان پست می شود که با دست خود عنکبوت وار تارهای پول پرستی - ریاست پرستی و... را به دور خود تنیده، قدرت جنبش و تکامل را از خویشتن سلب می کند، و انسانی چنان اوج می گیرد که هیچ چیز دنیا او را اشباع نکرده آن را قید و بند انسان در راه تکامل حساب کرده است. برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۱۸ و۱۹ تالیف آیت الله گرامی ۱۳۴۸ @ayatollah_gerami
ظرفیت های انسان ها بقدری مختلف اند که راستی نظریه بی نهایت را (اگر چه به نظر ما افراطی است) تایید می‌کند. امام صادق علیه السلام فرموده است: ایمان (که همان قدرت معنوی و روحی است) ۱۰ درجه دارد برخی مردم دو سهم دارند و بعضی بیشتر و پاره ای کمتر. از آنها که دو درجه ایمان دارند، تکالیف سه درجه نخواهید و همچنین از صاحب هر درجه ای به همان اندازه متوقع باشید. حضرت علی علیه السلام می فرماید: دل ها ظرف هایی هستند و بهترین آنها با ظرفیت ترین آنهاست. این ها همه (تصویر ها)تابلوهایی هستند که تفاوت روح ها را در عین عظمت و تعالی روح نشان می دهند. برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۲۰و۲۱ تالیف آیت الله گرامی ۱۳۴۹ @ayatollah_gerami
در اصول معارف ؛ توحید زیربنا هست، مرکزیت کل جهان از طبیعت و ماوراء الطبیعة با ذات احدیت است که هو الوجود الواجب (و اصل همه عالم، ) اصلا وجود یک حقیقت شخصی است و هوالله … موجودات دیگر جلوه او هستند پس توحید اصل است، خدایی که عین وجود هست حکیم است و حکمتش اقتضاء می کند که عالم  را برای هدفی افریده هدف بسیار بلند است و برنامه بلندی می خواهد، برنامه را خود خدا می داند و ارائه می دهد (و نبوت جلوه گر می شود) ، مقام امامت نگهبان قانون و نبوت است و بلکه نگهبان توحید هم در سطح جامعه هست، اگر امام نباشد نه فقط قوانین نبوتی از بین می رود معارف توحیدی هم در جامعه جایگزین نمی شود پس امامت از نظر مقام تحقق زیربنا هست، روبنایی که زیربنا هست، زیربنا توحید است او روبنا… ولی روبنایی که حافظ زیربنا هست، اینجاست که فرمود لولا علیٌّ لما خلقتک » چنانچه لولا انت لم نخلق العالم لولاک لما خلقت الافلاک لولا انتما لما خلقت الافلاک، خود این مقام امامت حافظ می خواهد، نگهبان می خواهد و الا در سطح جامعه نمی ماند، نگهبان و حافظ مقام امامت چیست؟ مؤمنین و مؤمنات این ها نگهبان هستند و حافظ هستند، اگر این ها نباشند معارف کجا پیاده شود و چگونه پیاده شود. .در میان افراد با ایمان از زن و مرد یک فرد هست که استثناء هست و بیش از همه حافظ و نگهبان مقام امامت است و در نتیجه نگهبان توحید است و آن فاطمه زهرا(سلام‌الله علیها) است، اگر او نبود یقیناً امامت متمکّن نمی شد، جایگاه نمی یافت .. همان طوری که می دانید اگر نگهداری فاطمه(سلام‌الله علیها) از مقام امامت نبود همان روزهای اول حضرت امیر(علیه السلام) را ترور می کردند یا علنی می کشتند، همان روزهای اول به نگهداری فاطمه زهرا موجب شد که آن خطر رفع شد و بعدا دیگر شرایطی جلو نیامد که دشمن بتواند آقا را از بین ببرد، در ارتباط روحی هم که با حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) بوده، سوال شد کجا به شما سخت گذشت فرمود آن جایی که علی را می بردند و از من کاری ساخته نبود، از حضرت امیر سوال شد کجا بر شما سخت گذشت فرمود آن جا که زهرا را می زدند و از من کاری ساخته نبود به هرحال پس لولا فاطمة لما خلقتک، پیغمبر اگر تو نبودی عالم آفریده نمی شد چون هدف از خلقت وصل تام است و وصل تام در غیر چهارده معصوم نشد و محور هم از نظر برنامه پیغمبر، لولا علی لما خلقتک برای اینکه اگر علی نبود اجرا نمی شود و اجرا که نشود اصل خاصیتی ندارد، لولا فاطمة لما خلقتکما برای اینکه اگر فاطمه نبود امامت حفظ نمی شد و امامت از بین رفته بود و در نتیجه نبوت از بین رفته بود. بعضی افراد حساسیت نشان می دهند که یعنی چه لولا فاطمة لما خلقتکما، بعضی ها هم علنی گفته اند که این دروغ است اگر فاطمه نبود پیغمبر هم نبود، متوجه معنایش نیستند، لولا فاطمة لما خلقتکما، امیدوار هستیم با عنایت مولی الموحدین و فاطمه زهرا(سلام الله علیهما) آن چه که به سعادت همه ما مربوط هست خداوند نصیب ما کند. (بد نیست این حکایت را عرض کنم یک وقتی یکی از منبری های معروف رفته بود در اطراف رفسنجان برای منبر ضد بهائیت تبلیغات می کرد، بهائی ها او را به بهانه روضه دعوت کردند در یک باغی، ایشان را بردند آن جا و وقتی داخل بردند دید شرایط طور دیگری است می خواهند او را بشکند و آن هم با شکنجه فقط اجازه گرفت وضوء بگیرد و دو رکعت نماز بخواند به حدی ترسیده بود که نمی توانست وضوء بگیرد آب از انگشتانش می ریخت و جمع نمی شد که بتواند وضوء بگیرد، صاحب خانه این در رفسنجان در خواب دید حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت فرمود فرزند مرا (چون این منبری سید بود آقا سید یحیی) دعوت کردی دست دشمن دارند می کشند و عجیب این است که آدرسش را هم حضرت زهرا گفت سریع رفتند و او را نجات دادند، از این قبیل نجات ها به وسیله نام حضرت زهرا بسیار زیاد بوده، خود ما هم در چندین گرفتاری که داشتیم، در دو گرفتاری که قبلا در خواب توسل به حضرت زهرا کرده بودند هم خیلی راحت و هم بسیار پربرکت بود، دو گرفتاری دیگر که آن هم یک زندان و یک تبعید بود در خواب هم توسلی نداشتم تعجب است قضیه، هم بسیار سخت و هم بسیار کم برکت گذشت). بیانات قبل از درس فقه مبحث اعتکاف جلسه اول سال تحصیلی ۹۷-۹۶
سر عظمت توبه از نظر اسلام و این که توبه کنندگان محبوب خدا هستند (آن الله یحب التوابین) به وجود آمدن انقلاب روحی به وسیله توبه است. معنای روایت: ناله گنهکاران نزد من از تسبیح ذکرگویان محبوب تر است. همین است. این قبیل روایات نشان دهنده عظمت انقلاب روحی است که چگونه شخص گناهکار و فاسدی که متوجه به فساد خود شده و ناگاه منفجر می شود و با برنامه انقلاب روحی یا همان توبه ره صد ساله می رود و از نظر تعالی و تکامل شاید به مراتب زودتر از بسیاری افراد صالح کند رو، به نتیجه می رسد…. و بارها شواهد این موضوع در طی تواریخ امم دیده شده است. برداشتي از کتاب خودسازی و مسائل روانی ص ۴۷ تالیف آیت الله گرامی ۱۳۴۹ @ayatollah_gerami
پیام حضرت آیت الله‌العظمی گرامی درپی حادثه تروریستی و شهادت هموطنانمان در گلزار شهدای کرمان بسم الله المنتقم رذالت و شرارت چهره جدیدی نشان داد و مردم عزیز و بی‌دفاع کرمان را هدف گرفت، تعداد زیادی را شهید و مجروح نمود، مجلس بزرگداشت شهادت مرحوم سلیمانی را به خاک و خون تبدیل نمود، دستی که کودکان و زنان را هدف می‌گرفت اینک همه مردم را نشانه گرفت؛ این مصیبت بزرگ را به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و همه غیرتمندان بشریت تسلیت عرض می‌کنم، امیدوارم که چشمان هدف‌گیر مطلعان اطلاعاتی هرچه زودتر عوامل حادثه را معرفی و هدف‌گیری کنند. و السّلام علی الهداة المهدييّن قم _ محمدعلی گرامی ۱۴دی۱۴۰۲