روز بعد از عقد رفتم امتحان بدم محمدحسین ظهرش امتحان داشت با اعتماد به نفس درس نخونده رفت سر جلسه قبل از امتحان نشسته بود یکی از رفقایش کل درس را در ۱۰ دقیقه برایش بگوید جالب اینکه آن درس را پاس کرد!
قبل از امتحان زنگ زد که دارم میام ببینمت گفتم برو امتحان بده که خراب نشه پشت گوشی خندید که اتفاقاً میام که امتحانم خراب نشه...
اومد گوشه حیاط ایستاد چند دقیقه با هم صحبت کردیم دوباره این جمله را تکرار کرد تو همونی که دلم میخواست امیدوارم منم همونی بشم که تو دلت میخواد ...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
قصه دلبری📚❤️
@aye_ha
شاید همین نزدیکی ها قلبی چشم انتظار توست و برای دیدنت لحظه شماری میکند !
برای درکنارت قدم زدن
برای از تو گفتن و از تو شنیدن
برای بوییدن عطر نفس هایت
و اینقدر انتظار میکشد اما خسته نمیشود...
تو اما بی خبر از همه جا،چای تلخ پراز عطر محمدی ات را هورت میکشی و صفحات کتابت را یکی پس از دیگری ورق میزنی ...
عجیب دنیایی ست ! :))❤️🌱
@aye_ha
راه اگـر سخت ، اگـر تلخ ، ولی میدانم ؛
آخرش لذتِ نابـیست ؛ اگر صبـر کنم !🕊🌥
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندازھ تیرهاۍ شلیڪ شده
در جبہہ جنگ،دوستت دارم:))❤️
#شهید_محمدرضا_دهقان🕊️
@aye_ha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندشم شد، با شلوار شیش جیب بسیجی و اون همه ریش با خودم گفتم از ی جا پول گرفته بیاد حال دانشجوها رو بگیره!
اولین بار بالای داربست دیدمش داشت بنر میزد دفعه دوم هم توی تحصن، سر ماجرای کشف حجاب.
دخترا می گفتند: چرا باید چادر بپوشیم؟
ما واکیپ اراذل و اوباش اومده بودیم که مگه حجاب زوریه؟باید آزاد باشه!
توی نمازخانه مهندسی درگیری شدیدی شد. ۲۰۰نفر ریخته بودن سر بیست نفر .
محمدحسین و رفقایش سه کنج دیوار جمع شده بودند که از پشت نخورند .کتک سفت و سختی هم خوردند .ولی آخر حرفشان را به کرسی نشاندند.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🕊️
#عمارحلب📚❤️
@aye_ha
May 11
مجنون به نصیحت دلم آمده است
بنگر به کجا رسیده دیوانگیَم:)🦋
#ابوسعید_ابوالخیر
@aye_ha
خسته و دلشکسته در انتظار معجزه ای نشسته ام ...
معجزه ای از جنس عشق :)❤️
#کربلای_من🕊️
#aye_ha