شہید مجید بخاطر خالڪوبۍ هایش طورۍ در سوریہ وضو مۍ گـرفت ڪہ معلوم نباشد؛ اما شب آخر بی خیال مۍ شود و راحـت وضو مۍ گیرد. وقتـۍ جوراب یکۍ از رزمنـده هارا میشت،یـکۍ از بچـہ ها ڪه تازه مجیـد را در سـوریہ شناختـہ بـود به او مـۍ گوید:مجیـد جان!توایـن همـہ خوبۍ، حیـف نیـست خالڪوبۍ دارے؟ مجـید هـم جـواب مۍ دهـد: ایـن خالڪوبۍ هـا فردا یا پاڪ مۍ شود یا خاڪ مۍ شود. فـرداۍ آن روز داداش مجیـد براۍ همیـشہ رفـت #شهید_مجید_قربانخانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #پویش_رفاقت_با_شهدا_دوطرفه_است

#معرفی_شهید #شهید_مجید_قربانخانی شهید «مجید قربان خانی» متولد 30 مرداد 1369 و تک پسر خانواده است.مجید یک نیسان داشت که با آن کار می‌کرد. ماجرای خالکوبی‌اش که این خالکوبی مربوط به پنج ماه قبل از شهادتش بود. و میگفت دوستانم اصرار کردند و من هم جوگیر شدم. بعد حتماً پاکش می‌کنم. مجید 25 سالش بود که شهید شد.مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود‌، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد‌. مجید یک هفته قبل از اینکه به سوریه برود خواب شهادتش را دیده بود و یک هفته بعد از رفتن به سوریه هم شهید شد. محل شهادتش جنوب حلب، خان طومان، باغ زیتون است. به گفته دیگران جسد این شهید بزرگوار قطعه قطعه و سوازنده شد و تنها استخوان های سوخته ایشان بعد از سه سال تفحص شد و به ایران بازگشت و از طریق دی ان ای شناسایی شد🥀😔 ᷝᷡᷝᷝᷝᷞ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•